گذر از دوران سخت کرونایی با استفاده از تجربه حرفهایهای محلی
امیر میری کارشناس صنعت گردشگری در حوزه تخصصی اکوتوریسم
کارشناسان، دنیای پساکرونا را دنیای غریبی میدانند؛ دنیایی که در همه بخشها ازجمله گردشگری دستخوش تغییرات عمدهای میشود. ایجاد مشاغل دیجیتالی جدید، ادغام کسب و کارهای خرد، تغییر نوع روابط انسانی، پروتکلیشدن سفرها و... از جمله این تغییرات است.
حال این پرسش مطرح است که شاغلان در بخش گردشگری بهویژه بومگردی در آینده برای ماندن و ارائه خدمات بومی چه مسیری را باید طی کنند تا بمانند و از دور خارج نشوند. بهعقیده بنده قبل از هرگونه پیشنهادی باید شرایط جغرافیایی و اقلیمی بومگردیها مورد کنکاش قرار گیرد. ۷۰درصد از بومگردیها در روستاها و مناطق شهری کوچک قرار گرفتهاند که محدودیتهای خاص خود را دارند و تابع رفتارهای جوامع محلی هستند.
معمولا مدیران در این مناطق بخشنامهای عمل میکنند و جوامع محلی تحت تاثیر القائات جمعی است. به عبارتی مدیران و جوامع تاثیرگذار بومی بهراحتی تغییر موضع میدهند و ثباتی در تصمیمات و مواضع آنها دیده نمیشود، بنابراین سفر به چنین بومگردیهایی بسیار دشوار خواهد بود. خب این پرسش مطرح میشود که در چنین شرایطی بومگردیها باید تسهیلات کرونایی که قرار است به آنها پرداخت شود را دریافت کنند تا سرپا بمانند یا به فکر چارهای دیگر باشند.
به نظر من، ما بومگردها باید همچون نیاکانمان وامدار طبیعت پیرامون خود باشیم و مستقل از تصمیمات بخشنامهای مسیر چند هزار ساله پدری را با دانش امروزی پیوند بزنیم.
درواقع طبیعت اطراف ما در کنار دانش بومی در پیشههای پدری بزرگترین ثروت ما در دوران پساکروناست که همکاران بخشهای مختلف گردشگری در شهرهای بزرگ از این ثروتها بیبهرهاند.
جنگلها و مراتع، چشمهها، رودخانهها و قناتها در کنار بیابانها، صحراها و دریاها ثروتهایی است که با دانش بومی میتوان از آنها بهره جست.
حال این پرسش مطرح است که شاغلان در بخش گردشگری بهویژه بومگردی در آینده برای ماندن و ارائه خدمات بومی چه مسیری را باید طی کنند تا بمانند و از دور خارج نشوند. بهعقیده بنده قبل از هرگونه پیشنهادی باید شرایط جغرافیایی و اقلیمی بومگردیها مورد کنکاش قرار گیرد. ۷۰درصد از بومگردیها در روستاها و مناطق شهری کوچک قرار گرفتهاند که محدودیتهای خاص خود را دارند و تابع رفتارهای جوامع محلی هستند.
معمولا مدیران در این مناطق بخشنامهای عمل میکنند و جوامع محلی تحت تاثیر القائات جمعی است. به عبارتی مدیران و جوامع تاثیرگذار بومی بهراحتی تغییر موضع میدهند و ثباتی در تصمیمات و مواضع آنها دیده نمیشود، بنابراین سفر به چنین بومگردیهایی بسیار دشوار خواهد بود. خب این پرسش مطرح میشود که در چنین شرایطی بومگردیها باید تسهیلات کرونایی که قرار است به آنها پرداخت شود را دریافت کنند تا سرپا بمانند یا به فکر چارهای دیگر باشند.
به نظر من، ما بومگردها باید همچون نیاکانمان وامدار طبیعت پیرامون خود باشیم و مستقل از تصمیمات بخشنامهای مسیر چند هزار ساله پدری را با دانش امروزی پیوند بزنیم.
درواقع طبیعت اطراف ما در کنار دانش بومی در پیشههای پدری بزرگترین ثروت ما در دوران پساکروناست که همکاران بخشهای مختلف گردشگری در شهرهای بزرگ از این ثروتها بیبهرهاند.
جنگلها و مراتع، چشمهها، رودخانهها و قناتها در کنار بیابانها، صحراها و دریاها ثروتهایی است که با دانش بومی میتوان از آنها بهره جست.