بازی با خون

امروز، صدوچهاردهمین سالروز صدور فرمان مشروطیت است

بازی با خون

یادداشت: سیدکریم محمدی فعال فرهنگی و اجتماعی


صبح چهاردهم مرداد 1285 شمسی وقتی مظفرالدین‌شاه قاجار، متن فرمان مشروطه را امضا و به مجلس شورای ملی ارسال كرد، طبعا به مفاد آن یعنی استقرار عدالت و حاكمیت ملی باوری نداشت؛ متنی حاصل قیام مشروطه‌خواهان كه ریشه در دو قیام پیشین طی 35سال داشت و نقش مردم و چهره‌ها و تاثیر سیاست‌های خارجی حاكم بر ایران در آن مشهود بود. قیام اول، اواسط سلطنت ناصرالدین‌شاه ضد قرارداد رویتر بود و قیام دوم علیه قرارداد توتون و تنباكو اتفاق افتاده بود. طی قیام دوم، میرزای شیرازی دو نامه اعتراضی به شاه نوشت. با ارسال نامه دوم، اعتراض‌های مردمی در تهران و دیگر شهرها آغاز شد و در تبریز به قیام مردم انجامید. ناصرالدین‌شاه، قیام مردم تبریز را فتنه نامید و این درحالی بود كه شركت دخانیات مستقر در تبریز توسط مردم تعطیل شده بود. شاه، اعتراضات مردم اصفهان را نیز «بی‌معنی» و «مزخرف» خوانده بود. كار به مخابره تلگرافی تهدیدآمیز به مردم تبریز و اصفهان و سایر شهرها كشید: «با خون خود بازی نكنید.» به دنبال این گستاخی، میرزای شیرازی طی صدور فتوایی توتون و تنباكو را تحریم كرد. شاه درحالی كه خشمگین بود، دستور داد در كاخ برایش قلیان آماده كنند. ملكه گفت: «حرام است»، شاه خروش برآورد چه كسی حرام كرده است؟ ملكه با قاطعیت جواب داد آن‌كه مرا بر تو حلال كرده است. این بلوا تا جایی ادامه یافت كه ناصرالدین‌شاه در اردیبهشت 1285 توسط میرزا رضا كرمانی ترور شد و پسرش مظفرالدین‌‌شاه به سلطنت رسید. مظفرالدین‌شاه كه وقایع و قیام‌های مردم در دوران پدرش را شاهد بود برای رفع بحران و كینه‌های فروخفته مردم 10سال بعد و به‌ناچار در 14مرداد 1285 فرمان مشروطیت را امضا كرد كه منجر به تشكیل مجلس شورای ملی شد. دو ماه بعد شاه درگذشت و فرزندش محمدعلی شاه‌ به سلطنت رسید. پیشتازان نهضت مشروطه برای تحقق حاكمیت ملی سردار اسعد بختیاری از غرب ایران، سپهدار تنكابنی از شمال ایران و مراجع تقلید سیدجواد بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی از تهران و ستارخان سردارملی از خطه تبریز قهرمان به پا خاستند و نهضت مشروطه محقق شد. درست است كه بعدها نهضت مشروطه را زیاده‌خواهان و روشنفكرنماها به انحطاط و انحراف كشیدند، ولی همان‌قدر به‌رسمیت‌شناخته‌شدن اعتراضات مردمی و پذیرش استقرار عدالت و حاكمیت ملی و این‌كه شاه باید سلطنت كند نه حكومت، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران بوده است.