خاطـــرات «بیــــن القفسیــــن»

شبكه5 با مستندی درباره روزهای اسارت نوجوانان از روایت یك زندانبان عراقی می‌گوید

خاطـــرات «بیــــن القفسیــــن»

قصه جنگ آن هم طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم خاورمیانه از آن داستان‌هایی است كه هر چقدر هم كه از آن بگذرد، فراموش شدنی نیست و همیشه جای پرداخت دارد. این بار هم «بین القفسین» سراغ این برگ تاریخ رفته و در قالب مستند از گروه اطفالی كه به اسارت گرفته شدند، گفته است. ماجرا از این قرار است كه به‌دنبال عملیات خیبر در سوم اسفند سال ۱۳۶۲ و به اسارت درآمدن حدود ۴۰۰ نفر از اسرای كم سن و سال در این عملیات، بعثی‌ها درصدد جمع‌آوری این اسرا كه به اطفال مشهور بودند در یك اردوگاه برآمدند. در ادامه فروردین ۶۳ اردوگاهی را در كنار اردوگاه الرمادی و عنبر تاسیس كردند و اسرای كم سن و سال الرمادی و موصل۲ كه به اردوگاه خیبری‌ها مشهور بود را به این اردوگاه منتقل كردند. این مركز به دلیل قرار گرفتن بین اردوگاه الرمادی و عنبر به اردوگاه بین القفسین و به علت حضور اسرای نوجوان ۱۵ تا ۱۸ سال در آن به اردوگاه اطفال مشهور شد. بعثی‌ها تا مدت‌ها سعی می‌كردند از تعداد تقریبی ۷۰۰ نفر اسیر نوجوان ایرانی در این اردوگاه بهره‌برداری رسانه‌ای كنند، اما در ادامه تاریخ مسیر دیگری را طی كرد، جریانی كه در این مستند به كارگردانی و تهیه‌كنندگی علی شهاب‌الدین منعكس شده است. در ادامه گپ و گفتی با سازندگان بین القفسین درباره جزئیات این مستند داشتیم.

ناگفته‌های یك سرباز عراقی از اردوگاه اطفال
داستان این مستند درباره سعد التمیمی، كهنه‌سرباز عراقی است كه دوران سربازی خود را در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق، در اردوگاه بین القفسین الرمادی گذرانده است. او به دلیل خوش‌رفتاری با اسرای نوجوان ایرانی اردوگاه، ارتباط خوبی با آنها برقرار می‌كند. حالا بعد از گذشت 30 سال سعد به ایران می‌آید تا مهمان كسانی باشد كه روزی اسیر اردوگاهی بودند كه سعد در آنجا نگهبانی می‌كرده است.
شهاب‌الدین، كارگردان و تهیه‌كننده این مستند درباره شكل‌گیری آن و این كه اصلا چه شد سراغ چنین سوژه‌ای رفتند، گفت: ایده اولیه این مستند زمانی به ذهنم رسید كه با تعدادی از اسرا و آزادگان سرافراز، در اربعین سفری به كشور عراق داشتیم. در آن سفر در‌خصوص شخصیت آقای سعد؛ سرباز شیعه عراقی از اسرا چیزهایی شنیدم. او جزو سربازان عراقی بود كه با نوجوانانی كه اسیر شده بودند، ارتباط خوبی برقرار كرده و با آنها خوش‌رفتار بود. آن هم در زمانی كه شكنجه‌های روانی و رفتارهای ناخوشایندی با این اسرا می‌شد. زمانی كه داستان او را شنیدم، تصمیم گرفتم تا اطلاعات بیشتری را درباره‌اش جمع‌آوری كنم، به همین خاطر به استان ناصریه و شهر الرفاعی در جنوب كشور عراق رفتم.
او با اشاره به شخصیت این سرباز عراقی و دشواری‌هایی كه باعث شد نشود به‌راحتی درباره آن روزها با او حرف زد، بیان كرد: آقای سعد بعد از دوره سربازی به شغل معلمی مشغول شد. او شخصیتی محكم، خویشتندار، محافظه‌كار، وطن‌پرست و تاحدودی محتاط دارد و همیشه نگران بود نكند فیلم من باعث شود او ضد‌وطن و خائن معرفی شود. به همین دلیل سعد در عین ارادت و همذات‌پنداری با سربازان ایرانی، به‌شدت وطن‌پرست، محافظ و دوستدار كشورش است و این را در صحبت‌هایش هم عنوان كرد. با همه اینها او ناگفته‌های زیادی داشت و با این روحیه به‌سختی می‌شد از ایشان حرفی، روایتی و خاطره‌ای را شنید.
به گفته شهاب‌الدین، سعد به‌شدت نسبت به آینده سیاسی كشور عراق نگران بود و به همین دلیل ترجیح می‌داد هر صحبتی را مطرح نكند، چرا كه تعدادی از بازماندگان رژیم بعث در بعضی از ادارات شهر هنوز دارای پست و منصب هستند و او از این مساله واهمه داشت كه نكند این ارادتش به ملت ایران و حمایت از آنها در كنار ارادتش به جمهوری اسلامی برایش دردسرساز باشد.
 یاد‌آوری یک پیوند قدیمی
او با یادآوری این دلایل اضافه كرد: در این شرایط و با توجه به صحبت‌هایی كه از آن گفتم، ما مجبور بودیم با در نظر گرفتن تمام ملاحظات خاص این كار را انجام دهیم و دست به روایت ماجرا بزنیم. در قصه ابتدایی بنا بود تا سعد با یكی از دخترانش كه از بیماری رنج می‌برد در یكی از بیمارستان‌های تهران بستری شود و توسط پزشكی كه اتفاقا سال‌ها اسیر سعد بود، مداوا شود. اما به دلیل ناهماهنگی‌ها و عدم ایجاد شرایط مناسب، متاسفانه این اتفاق نیفتاد. حتی قرار بود طبق روایت سعد كه می‌گوید اولین بار، عبدالحسین، یكی از اسرای نوجوان را كه سال‌ها بعد از جنگ و آزادی در مرز دیده در فیلم بازسازی كنیم و نام فیلم را هم تغییر دهیم، اما متاسفانه آن هم محقق نشد. این تهیه‌كننده معتقد است با وجود همه تغییرات، ملاحظات و اتفاقاتی كه از سرگذراندند، این اثر همچنان نقاط قوت خود را دارد، مواردی كه او با اشاره به آنها گفت: نكته قوت و قابل دفاع این مستند، موضوعی است كه به پیوند عمیق ملت ایران و عراق برمی‌گردد و این روزها توسط رسانه‌های غربی و عربی از زوایای مختلفی مدام به آن دامن زده می‌شود. من فكر می‌كنم پخش این مستند در این مقطع زمانی مبین آن است كه پیوند بین دو ملت ناگسستنی است و با وجود جنگ خانمانسوز و كشتار وسیعی كه طی این هشت سال توسط رژیم بعث بر ملت مظلوم ایران و عراق صورت گرفته، عشق به امام حسین(ع) و اهل‌بیت(ع)، حلقه اتصال بین این دو ملت می‌باشد و با وجود تمام كدورت‌هایی كه بوده این عشق ناگسستنی است.
به گفته او، پایه داستان این مستند به دیدگاه رژیم بعث در آن زمان درباره نوجوانان برمی‌گردد، چرا كه آنها با تصور این‌كه می‌توانند از نوجوانان حاضر در این اردوگاه جهت بهره‌گیری رسانه‌ای و تبلیغاتی استفاده كنند همه‌شان را در آنجا جمع‌آوری كردند. هرچند در همین اردوگاه نوجوانان دارای، تنوع تفكر و سلیقه بودند، اما اغلب انقلابی، پرشور و در مقابل رژیم بعث شجاعانه و بی‌پروا ایستادگی می‌كردند.  این‌كه از چه زمانی تحقیق و جمع‌آوری داده‌ها برای این مستند شروع شد هم موضوعی بود كه‌ این كارگردان درباره‌اش گفت: تحقیق این مستند از سال ۹۴ شروع شد و در اربعین سال‌های ۹۴ و ۹۷ در عراق و در تابستان ۹۸ در ایران ضبط شد كه با مونتاژ و صداگذاری آن در سال ۹۸ با حمایت مدیر محترم شبكه پنج جناب‌آقای اشناب و مدیر محترم گروه معارف این شبكه جناب آقای سلطانی این شبكه، پروژه به پایان رسید.


زندانبانی که زندانی شد
بین القفسین در گروه معارف شبكه پنج تولید شده است و سعید سلطانی، مدیر این گروه درباره آن بیان كرد: واقعا وقتی از اسارت در اردوگاه اطفال صحبت می‌كنیم، باید دید كه از چه می‌گوییم! در این مستند و داستانی كه البته ما به ازای بیرونی دارد و خیلی از اسرای آن زمان در جریانش هستند، به نظر می‌رسد بعد از هفت سال اسارت؛ زندانبان زندانی شده بود و زندانی زندانبان. حالا اما نه زندانی هست و نه نگهبانی، اما اسارت یك مفهوم است كه از ذهن شروع می‌شود و ادامه پیدا می‌كند. چه‌بسا زندانی‌ای كه از اسارت آزاد می‌شود و چه‌بسا زندانبانی كه در اسارت باقی می‌ماند. او اضافه كرد: همان‌طور كه می‌دانید و صحبت آن مطرح شد، علی شهاب‌الدین چند روزی در پی انتخاب سوژه‌ای خاص بود كه به‌واسطه دوستی با تعدادی از آزادگان با ‌شخصیت كهنه‌سرباز عراقی به نام «سعد» آشنا می‌شود. سعد، مقلد امام خمینی بود و به دلیل برخورداری از شخصیت فرهنگی و انسانی، رفتاری معقول و به دور از خشونت و آزار با اسرا داشت. او هرچند در برخی مواقع برای جلوگیری از هرگونه شك در بین بعثی‌ها مجبور به تظاهر به رفتار خشن با اسرا می‌شد و برای همین نگاه به سعد از طرف تعدادی از اسرا همراه با احتیاط بود.  سلطانی با اشاره به جزئیات این طرح و این كه چه شد كه با آن موافقت كردند، بیان كرد: وقتی این طرح از طرف طراح و تهیه‌كننده به شبكه ارائه شد به دلیل برخورداری از درونمایه‌های عاطفی و انسانی؛ در راستای پیوند عمیق بین دو ملت ایران و عراق و استفاده از تصاویر روتوسكوپی كه بخشی از دوران اسارت را تداعی می‌كند؛ در شورای طرح و برنامه تصویب شد. در ادامه اما به‌دلیل روند طولانی تحقیق و سفر‌های متعدد، تولید این كار حدود چهار سال زمان برد. مدیر گروه معارف شبكه پنج در آخر گروه‌های مختلف را تشویق به ارائه طرح كرد و گفت: در راستای ارج‌نهادن به مجاهدت مجاهدان و ایثارگران، از هر گونه ایده‌ای كه بتواند گوشه‌ای از فداكاری این افراد را به مخاطبان مشتاق نشان دهد حمایت خواهیم كرد و علاقه‌مندان به این فضا می‌توانند ایده‌هایشان را برای ما ارسال كنند.