تروریست‌های دوست‌داشتنی!

تروریست‌های دوست‌داشتنی!

کیکاووس زیاری سینمای جهان


 صنعت سینما، فیلمنامه‌نویسان و حتی فیلمسازان هم علاقه بسیار زیادی به تروریست‌ها دارند. در این میان شاید تنها بازیگران باشند كه علاقه‌ای به این نوع شخصیت خبیث سینمایی ندارند و مایل به بازی در نقش این موجودات شرور و بدذات نیستند. دلیلش هم مشخص است.
 كارگردان و فیلمنامه‌نویس و تهیه‌كننده پشت دوربین هستند و تماشاچی سینما آنها را نمی‌بیند، اما بازیگر كسی است كه بدون واسطه با تماشاچی رودررو می‌شود و همه كاسه كوزه‌ها سر او می‌شكند! صنعت سینما از همان روزهای آغازین فعالیتش، جایگاه خاصی برای تروریست‌ها قائل بوده است و فیلم‌های زیادی ساخته شده كه شخصیت‌های منفی آن را تروریست‌ها تشكیل می‌داده‌اند.
كدام شخصیت شروری بهتر از یك تروریست می‌تواند تمام كارهای بد و ناممكنی را انجام دهد كه یك موجود بدذات و منفور انجام می‌دهد؟ در این حالت، هر چه این تروریست بدطینت‌تر و خشن‌تر باشد، قهرمان داستان می‌تواند او را بهتر ادب كند و تماشاچی هم لذت بیشتری خواهد برد!

برای فیلمسازان تا سال‌های سال، روس‌ها و كمونیست‌ها بودند كه می‌توانستند تروریست مطلوب و مورد نظر باشند. از مجموعه فیلم‌های جیمز باندی گرفته تا دیگر اكشن‌های دلهره‌آور، روس‌های چاق و بد چهره بودند كه قصد انجام اقدامات تروریستی برای برهم زدن «صلح جهانی» را داشتند.
 بعضی وقت‌ها هم رفقای كوبایی به آنها ملحق شده و ماجراها را وارد مكان‌های تازه و ناشناخته می‌كردند. با فروریختن دیوار برلین و محو دولت‌ها و حكومت‌های كمونیستی، هالیوود به دنبال طعمه تازه‌ای بود تا جایگزین دشمان قسم خورد روسی دیروزی خود كند. در شرایط جدید و با رشد جنبش‌های آزادیخواهانه و ضد‌امپریالیستی مسلمانان، هالیوود و ژانر اكشن هم دشمن جدیدش را پیدا كرد. حالا در محصولات اكشن تجاری، این مسلمانان بودند كه هدف قرار گرفته و به صورت سیبل حمله درآمدند. در این رابطه آش آن‌قدر شور شد كه در تعدادی از این محصولات ارتجاعی، رنگ پوست مسلمانان هم سیاه بود تا نئو نژادپرستان آمریكایی حسابی دلشان خنك شود.
صنعت سینما از اوایل دهه 90 میلادی، با پوست‌اندازی و تولید اكشن‌هایی چون «دروغ‌های حقیقی» با بازی آرنولد شوارتزنگر به معرفی دشمنان جدید خود پرداخت و تروریست‌هایی را ارائه كرد كه به‌جای شعارهای كمونیستی شعارهای اسلامی می‌دادند. اما اگر داستان این فیلم تلاش داشت با بهره‌گیری از لحنی كمدی زهر قضیه را كم كند تا بتواند مشتریان و تماشاگرانش در كشورهای در حال رشد و مسلمان را حفظ كند، فیلم‌های بعدی همچون «سی دقیقه پس از نیمه‌شب»، «سیریانا» و «پسران ابوقریب» نیازی به حفظ این لحن نمی‌دیدند و به قول خودشان ماجراها را به زبانی رئال تعریف كردند.
 حتی اگر باور داشته باشیم كه این نوع فیلم‌ها با حمایت مالی دولت‌های غربی ساخته نشده و شائبه سفارشی بودن‌شان درست نیست، نمی‌توان منكر این واقعیت شد كه بیشترین كمك را به دیپلماسی مورد حمایت آنها می‌كند و به نوعی سخنگوی هنری و سینمایی دیدگاه‌های افراطی و تند نژادپرستانه‌ای است كه مسلمانان را منبع خطر جهانی می‌داند.