تنش به ناز طبیبان نیازمند مباد

تنش به ناز طبیبان نیازمند مباد

حامد عسکری شاعر و نویسنده

    لهجه شیرین آذری‌اش و اسم‌های عجیب‌وغریب آدم‌ها و كتاب‌هایی كه توی حرف‌هایش به آنها ارجـــــــــــاع مـــــــــــــــی‌داد حرف‌هایش را همیشه برایم جذابیت می‌کرد. محاسنی انبوه، چشم‌هایی رنگی و روشن و عمامه‌ای نجفی و منظم و آراسته از او برای 15سالگی من تندیسی از یك عالم وارسته و جذاب و دوست‌داشتنی را ترسیم كرده‌بود كه همه مردم دوستش داشتند و حرف‌هایش همیشه مشتری داشت. بزرگ‌تر شدم. هرازگاهی سخنرانی‌هایش را دانلود می‌كردم و می‌شنیدم و صفا می‌كردم. چندباری هم رزقم بود توی مجلس‌اش حضور داشتم و از نفس‌اش بهره‌ها بردم. همه چیز منبرش به‌اندازه بود. علم و تجربه و نصیحت پدرانه در منبرهایش موج می‌زد و نكته مهم صحبت‌هایش این بود كه در روضه بسیار مودب بود. به‌هیچ‌وجه روضه باز نمی‌خواند. ادب می‌كرد و توی یكی دو جمله آن‌هم بسیار مودب و توی چند لایه متنی حرفش را می‌زد و آن كسی كه باید می‌گرفت حرفش را می‌گرفت و توی آن روضه می‌سوخت. خبر رسید كه با بیماری سختی دست‌وپنجه نرم‌ می‌كند و بیخ دلم لرزید و خیلی‌ها برای سلامتی‌اش طلب دعا كرده بودند در فضای مجازی. تا این‌كه ویدئویی از جنابش این یكی دو سه روزه منتشر شد.
با همان شكوه و هیبت و جلال همیشگی خم می‌شود و میزی را كه بر آن پارچه‌ای مشكی انداخته‌اند را می‌بوسد و تبرك می‌جوید. توضیح ویدئو هم این است: تبرك‌جستن حضرت آیت‌ا... فاطمی‌نیا به میزی كه بر آن نقل مناقب و روضه سیدالشهدا(ع) شده‌است. این‌كه سید عبدا... فاطمی‌نیا با آن همه علم و معرفت و ارادت این‌گونه كمر خم می‌كند، پیام‌های مهمی برای من معمولی دارد. این‌كه توی آن دنیا خیلی خبرهاست و همین تبرك‌جستن‌ها خیلی گره‌ها وا می‌كند ... حواس‌مان باشد ... .