گفتوگو با دكتر رضا پورحسین روانشناس درباره اضطراب دانشآموزان
استرس والدین به کودکان منتقل میشود
یك روز یك نفر گفت امان از دهه شصتیهایی كه پدر و مادر شدهاند. آن روز همه به آن یك نفر تاختند كه چرا دهه شصتیها را تخریب میكنی و فلان و بیسار. حالا اگر میخواهید این امان گفتن به دهه شصتیها و سبك زندگی و نوع رفتار بیشتر آنها در مواجهه با مسائل روزمره، اتفاقات و مشكلات زندگی را ببینید سری به صفحات آنها در شبكههای اجتماعی بزنید از توییتر گرفته تا اینستاگرام، بهخصوص در دوره كرونا و بهخصوص از روز جمعه كه خبر رسید از شنبه مدارس دایر میشود. بیشتر والدینی كه كودك دانشآموز دارند، چنان دچار وحشت شده و جار و جنجال به راه انداختهاند كه بیسابقه بود. بیرودربایستی میتوان گفت بیشتر والدین جوان كه خودشان از مدرسه گریزان بوده و از اول مهر هم متنفر، از روز جمعه بیتابی به راهانداختهاند كه بیا و ببین. ترس از كرونا و نگرانی درباره سلامت بچهها، بهخصوص دانشآموزان و بهخصوصتر بچههای دوره ابتدایی كاملا درست است. بیبرنامگی دولت و هر روز یك حرف زدن قابل بخشش نیست اما قبول كنیم وقتی زن و مردی صاحب فرزند میشوند، خودشان از نظر فكری باید بالغ باشند و حداقل بدانند كه با حرفها و هیجانهای اضافی نباید اضطراب و ترس را در بچه چندبرابر كنند. مهارت كنترل استرس، مهارتی است كه بیشتر پدر و مادرهای ایرانی بلد نیستند و این را میتوان این روزها در كلام و رفتار آنها دید. با دكتر رضا پورحسین، از مدیران پیشكسوت تلویزیون و روانشناس همصحبت شدم تا برایمان از مدیریت استرس در والدین بگوید. این گفتوگو را بخوانید شاید كمی آرامتر شدید و بچهها از گزند والدین نجات پیدا كردند.
استرس پاسخ جسمی و روانی است. وقتی شخص چه درونی و چه بیرونی احساس تهدید كند، پاسخی به آن میدهد كه نامش استرس است. كودك زمانی كه احساس تهدید میكند در او دلهره ایجاد میشود كه میزان آن به میزان ادراك كودك از آن رویداد بستگی دارد. علاوه بر این، تكرار محرك میتواند در كودك استرس مزمن بهوجود آورد. اگر والدین از پدیدهها و اتفاقاتی صحبت كرده یا در رفتار خود، آنها را بروز دهند كه نشانههای تهدید در آن باشد و بچهها احساس كنند كه امنیت روانی و جسمیشان در معرض خطر است، با استرس به آن تهدید پاسخ میدهند. البته این استرس میتواند در جامعه و مدرسه هم ایجاد شود. در دوره كرونا و بازگشایی مدارس در سال تحصیلی جدید كه دو روزی است شروع شده یك اشتباه رخ داد و آن القای بلاتكلیفی در مردم است. این مورد را در زمان كنكور هم دیدیم. این بلاتكلیفی به استرس اجتماعی تبدیل شده و باعث تشدید استرسهای فردی میشود. تناقض در اطلاعرسانی در بزرگسالان و والدین ایجاد اضطراب میكند و آنها ناخودآگاه آن را بهصورت كلامی یا غیركلامی به بچهها منتقل میكنند. بچهها قبل از اینكه به مدرسه وارد شوند، بهواسطه والدین استرس را تجربه میكنند. والدین پل ارتباطی بین استرس اجتماعی و استرس فردی ( كودك) هستند. بچهها با محرك استرس وارد مدرسه میشوند و شروع مدرسه با این محرك اصلا خوب نیست و خاطره بدی در بچهها ایجاد میكند. راستش را بخواهید من هنوز متوجه نشدهام كه چرا امسال اول مهر مدارس شروع نشد تا همزمان باشد با یك خاطره خوب جمعی؟ تزلزل در تصمیمگیری و تناقضگویی در اطلاعرسانی سبب شد تا بچهها در دوره كرونا، اول مدرسه را با خاطره بدی شروع كنند كه این در درازمدت تاثیر منفی در ذهن بچهها میگذارد.
پدر و مادرهای قدیمی با همان سواد كمی كه داشتند مراقب بودند كه خیلی از چیزها به گوش بچهها نرسد و به اصطلاح آن را پشت در خانه جا میگذاشتند اما امروزه بیشتر والدین همهچیز را به بچهها میگویند. آیا لازم است كودكان مثلا درباره كرونا همهچیز را بدانند؟
من پیشنهاد میكنم برای مدیریت استرس در خانواده و بهخصوص در بین كودكان، والدین كانالهای اخبار را محدود كنند. قبل از اینكه استرس در دانشآموزان و كودكان كم شود باید اضطراب در والدین كاهش پیدا كند.لازم نیست بزرگترها در مواجهه با حجم زیادی از اخبار قرار گیرند. بهنظرم مهمترین اخبار را از صدا و سیما آنهم در ساعات خاصی دریافت كنند؛ آنهم اگر لازم دارند و خبر جدیدی رسیده كه مرتبط با سلامت است.لازم نیست اخبار مبتلایان و مرگ و میر را دنبال كنیم. وقتی در معرض اخبار نباشی، دستور اول ذهنی برای والدین تغییر میكند و دیگر بچهها در معرض آن اخبار قرار نمیگیرند. كرونا نباید دستور ذهنی اول والدین باشد و به حرف اول خانواده تبدیل شود. دیده میشود كه والدین بخش ترسناك كرونا را برای بچهها تعریف میكنند و هیجان آنها در زمان بیان این اتفاقات در بچهها ایجاد هیجان میكند و كودك در ذهن خود آن را تشدید و بزرگنمایی كرده و با آن خیالپردازی كرده و این باعث میشود ذهن و روان آنها آسیب زیادی ببیند. با بچهها درباره كرونا باید بدون هیجان صحبت كرد و فقط اخبار مربوط به سلامتی و بهداشت را با آنها در میان گذاشت. بچهها در برابر كرونای ترسناك نمیتوانند كاری كنند، فقط ذهن و روان آنها آسیب میبیند و در آنها زمینه استرس حتی در برابر مسائل ساده و پیشپاافتاده، فراهم میشود. پس در دوره كرونا بهشدت مراقب رفتار و گفتار خود در مقابل بچههاباشیم.
نیاز به تدریس تلفیقی
افت تحصیلی دوره كرونا حتمی است؛ بهخصوص در شش سال اول تحصیل. بچهها در این مقطع حتما باید در مدرسه حضور داشته باشند چون بخش زیادی از شخصیت اجتماعی آنها در جمع و ارتباط با همسالان شكل میگیرد. ارتباط چشمی با معلم و دیگر دانشآموزان موثرترین راه آموختن است. در كلاس درس است كه كودك در كنار دیگر دانشآموزان و معلم دچار هیجان مثبت شده و دروس را یاد میگیرد. تدریس آنلاین اصلا نمیتواند جایگزین تحصیل حضوری شود. بهنظر میرسد كه در شرایط كرونا تحصیل تلفیقی موثرتر از تحصیل آنلاین باشد؛ یعنی هم حضوری و هم آنلاین. برنامهای كه گویا دولت در دستور كار دارد. اینكه مدارس چگونه باید پروتكلهای بهداشتی را رعایت كنند تا بچهها زمانی را كه در مدرسه هستند، سلامتشان به خطر نیفتد، كارشناسان بهداشت باید برنامهریزی كنند و آموزش و پرورش هم آنها را رعایت كند. این دوره آموزشی در ذهن دانشآموزان به عنوان خاطره بد ثبت خواهد شد و برای خنثی كردن آن در آینده از هم اكنون روانشناسان و كارشناسان بهداشتی و آموزشی باید برنامهریزی كنند. پیشنهاد من این است كه والدین خونسردی خود را حفظ كرده و هیجانهای منفی خود را به بچهها منتقل نكنند و كارشناسان و متخصصان هم جوری برنامهریزی کنند كه بچهها بتوانند تا جایی كه امكان دارد در مدرسه حضور داشته باشند.