چه نام داری تو
حامد عسکری شاعر و نویسنده
توی یكی از خیابانهای اطراف خانهمان یك قصابی هست كه یك تابلوی گنده بالای سردرش زده و درشت نوشته قصابی حدیث شریف كسا.
اولین خانهای كه اجاره كردیم سر كوچهاش یك میوهفروشی بود كه اسمش را گذاشته بود فدك.یك مغازهای حوالی بهارستان سراغ دارم كه اسمش را گذاشته فروشگاه اسلامی و واردش كه میشوی یكسری عرقیجات میفروشد. یكسری تابلو مزین به اسم ائمه و چادر مشكی و تیشرتهایی منقش به اسم سرداران شهید. از قصابی حدیث شریف كسا هیچوقت خرید نكردم، ولی همان میوهفروشی فدك یك آدم بیاعصابی بود كه بعد از یكیدوبار خرید، كلا عطایش را به لقایش بخشیدم و فروشگاه اسلامی هم ملغمهای بود از یكعطاری یك دكورفروشی و یك لباسفروشی و چند چیزفروشی دیگر كه لباسهایش كیفیتی نداشت و قیمتش هم طوری نبود كه تشویقت كند برای خرید.
دیگر نگویم برایتان از اسم صندوقهای قرضالحسنه و شركتهای خصوصی و گروههای فرهنگیای كه با اسمهایی مذهبی و آیینی برای سرمایهگذاری جامعه حاشیه امنیتی ایجاد میكنند و میشود آنچه كه نباید بشود.
من نه صلاحیت دارم و نه حق كه برای اسمگذاری این مكانها بخواهم نسخهای بپیچم. شاید همین شمای مخاطب من هم بگویید كه به نیت دلشان نگاه كن و بعد حرف بزن، این هم به روی چشم. اما قصه این میشود كه این انتخابها سطحیترین و ابتداییترین استفاده از دین است كه یك ابربرنامه برای زیستن ما آدمهاست. كم نبودهاند صندوقهای قرضالحسنهای كه با همین اسامی تاسیس و اقدام به جذب سرمایههای مردم كردهاند و بعدش هم خواسته یا ناخواسته به مشكل خوردهاند و مردم را به صاحب اسم و كسانی كه دم از دین میزدهاند بدبین و بیاعتماد كردهاند. این نامهای زیبا و عمیق و باشكوه را كه هركدامشان یادآور كلی سجایای اخلاقی و دینی است را خرج نخود لوبیای زندگی خودمان نكنیم.
اولین خانهای كه اجاره كردیم سر كوچهاش یك میوهفروشی بود كه اسمش را گذاشته بود فدك.یك مغازهای حوالی بهارستان سراغ دارم كه اسمش را گذاشته فروشگاه اسلامی و واردش كه میشوی یكسری عرقیجات میفروشد. یكسری تابلو مزین به اسم ائمه و چادر مشكی و تیشرتهایی منقش به اسم سرداران شهید. از قصابی حدیث شریف كسا هیچوقت خرید نكردم، ولی همان میوهفروشی فدك یك آدم بیاعصابی بود كه بعد از یكیدوبار خرید، كلا عطایش را به لقایش بخشیدم و فروشگاه اسلامی هم ملغمهای بود از یكعطاری یك دكورفروشی و یك لباسفروشی و چند چیزفروشی دیگر كه لباسهایش كیفیتی نداشت و قیمتش هم طوری نبود كه تشویقت كند برای خرید.
دیگر نگویم برایتان از اسم صندوقهای قرضالحسنه و شركتهای خصوصی و گروههای فرهنگیای كه با اسمهایی مذهبی و آیینی برای سرمایهگذاری جامعه حاشیه امنیتی ایجاد میكنند و میشود آنچه كه نباید بشود.
من نه صلاحیت دارم و نه حق كه برای اسمگذاری این مكانها بخواهم نسخهای بپیچم. شاید همین شمای مخاطب من هم بگویید كه به نیت دلشان نگاه كن و بعد حرف بزن، این هم به روی چشم. اما قصه این میشود كه این انتخابها سطحیترین و ابتداییترین استفاده از دین است كه یك ابربرنامه برای زیستن ما آدمهاست. كم نبودهاند صندوقهای قرضالحسنهای كه با همین اسامی تاسیس و اقدام به جذب سرمایههای مردم كردهاند و بعدش هم خواسته یا ناخواسته به مشكل خوردهاند و مردم را به صاحب اسم و كسانی كه دم از دین میزدهاند بدبین و بیاعتماد كردهاند. این نامهای زیبا و عمیق و باشكوه را كه هركدامشان یادآور كلی سجایای اخلاقی و دینی است را خرج نخود لوبیای زندگی خودمان نكنیم.