بازی می‌كنند و می‌روند

محمدرضا گودرزی درباره تبعیت ادبیات از مد می‌گوید

بازی می‌كنند و می‌روند


محمدرضا گودرزی با تاكید بر انعكاس فرهنگ بومی در داستان، می‌گوید: اگر تبعیت به معنای تقلید باشد خوب نیست اما اگر تأثیرپذیری و آگاهی ادبی باشد، ایرادی ندارد؛ خود كلمه «رمان» از اروپا آمده و اگر بخواهیم از واقعیت خودمان بگوییم باید از قصه و افسانه و حكایت صحبت كنیم یعنی در دوره «كلثوم‌ننه» و «حسین‌كرد» باقی بمانیم.
این نویسنده و منتقد ادبی دیروز با خبرگزاری ایسنا به گفت‌وگو نشسته و درباره تبعیت ادبیات از مد، گفته: در حوزه علوم یك ارتباط جهانی وجود دارد، مثلا زمانی كه در المپیاد ریاضی شركت می‌كنیم، نمی‌گوییم اینها قواعد المپیاد در لندن یا آمریكاست؛ ادبیات هم یك مساله جهانی است، اگر داستان رئالیستی و ناتورالیستی مطرح می‌شود، همه كشورها از آن استفاده می‌كنند. هیچ‌ ایرادی ندارد كه نویسنده‌ای به گونه یا مكتب ادبی‌ای‌ توجه كند و مثلا در فلان گونه بنویسد. اما اگر گونه‌ای مثلا پست‌مدرن در ایران خیلی جا نیفتاده است و صرفا به خاطر این‌كه در كشورهای دیگر نوشته شده، نویسنده ایرانی بخواهد این‌طور بنویسد، اصلا خوب نیست.
او درباره بهترین روش داستان‌نویسی هم گفته: بهترین روش این است كه ما از فرهنگ بومی خودمان و اطلاعات جهانی استفاده و این‌ها را با هم تركیب كنیم، درواقع ملیت و فرهنگ خودمان را منعكس كنیم. نویسنده‌های آمریكای لاتین برای این موفق بوده‌اند كه فرهنگ و باورهای خود را در داستان می‌آورند اما این‌كه صرفا سوررئال بنویسند، با نویسنده آمریكایی هیچ فرقی نمی‌كردند. پس این‌كه خودمان را روایت كنیم و به جهان برسیم بهترین روش داستان‌نویسی است و زمانی كه به غلط از روشی استفاه شود كه در فرهنگ بومی جا نیفتاده و مصداقی پیدا نكرده و یا درونی نشده باشد این مشكلات ایجاد می‌شود.
نویسنده «پشت حصیر»، «رویاهای بیداری» و «نعش‌كش» در ادامه با بیان این‌كه این مشكلات كوتاه‌مدت است، گفته: مدتی تبِ داستان رئالیستی بود و مدتی تب داستان سوررئال و مدتی هم داستان‌های بدون روایت. این‌ها مدتی بازی می‌كنند، بعد كنار می‌روند و ادبیات به جریان اصلی خود بازمی‌گردد؛ همان‌طور كه در ایران كمابیش به مسیر اصلی خود بازگشته است. من نگران این موضوع نیستم زیرا مدتی این كار را می‌كنند و بعد آن را كنار می‌گذارند. البته همه این كار را انجام نمی‌دهند؛ جوانانی كه تجربه و حرفی برای گفتن ندارند و از تكنیك‌های موجود و نوآوری‌ها استفاده نمی‌كنند، صرفا از روش‌های دیگران استفاده می‌كنند كه شكست می‌خورند.