وقتی شیخ حسین انصاریان گریست

بهروز غریب‌پور از تجربه تولید و اجرای «اپرای عروسکی عاشورا» گفت

وقتی شیخ حسین انصاریان گریست


بهروز غریب‌پور باوجود کار در عرصه‌های مختلف نمایشی، استاد نمایش عروسکی ایرانی است و در سال‌های مختلف هنر و توانایی خود در این زمینه را با کارگردانی اپراهای عروسکی مولوی، حافظ، سعدی و لیلی و مجنون نشان داد. اما یکی از مهم‌ترین نمایش‌های او در این فضا، اپرای عروسکی عاشوراست که بیش از یک دهه هر سال در محرم و صفر روی صحنه می‌رفت، اما امسال به دلیل شیوع کرونا این اتفاق نیفتاد.
این هنرمند به‌تازگی در گفت و گو با مهر از تجربه تولید و اجرای چند ساله این اپرا گفت. بخش‌های جذاب‌تر این مصاحبه، خاطرات غریب‌پور از این اجراهاست.
غریب‌پور گفت: ما آخرین بار اپرای عروسکی عاشورا را در شهر بابل اجرا کردیم. برای من این سفر و اجرا ، خاطرات فوق‌العاده‌ای به همراه داشت که دقیقا پیش از شیوع ویروس کرونا بود. مشکلات فنی زیاد داشتیم و یک هفته زودتر از گروه به بابل رفته بودم تا عرض و طول صحنه را تغییر دهم چون قول داده بودم اپرای عروسکی «عاشورا» را در آن شهر اجرا کنم که کار دشواری بود. اداره کل ارشاد و مسؤولان دانشگاه بابل خیلی در فراهم کردن شرایط برای اجرای اپرای عاشورا کمک کردند.
خوشبختانه واکنش‌های مخاطبان بسیار جذاب بود. امام جمعه عباس‌آباد که یکی از تماشاگران نمایش بود، آنقدر تحت تأثیر اجرا قرار گرفته بود که بعد از پایان به پشت صحنه آمد و عروسک را به دست گرفت و شروع به بازی دادن آن کرد. یکی از وظایف من توسعه دادن عرصه کار نمایشی است، طبیعی است که اجرا در بابل یکی از خوشایندترین سفر و اجراهای اپرای عروسکی عاشورا بود که طی سال‌های اخیر انجام داده بودم؛ زیرا برخی افرادی که با دید منفی به جهان نمایش نگاه داشتند با دید مثبت اپرای عاشورا را دیدند.  یکی دیگر از خاطرات موقعی بود که صدور مجوز نمایش منوط به رضایت شیخ‌حسین انصاریان بود. غریب‌پور دراین خصوص گفت: من هنوز در مرحله تمرین بودم و کار به سرانجامی نرسیده بود که میزانسن‌ها مشخص شده باشند. ما باید موسیقی و  برخی صحنه‌های خام را به ایشان نشان می‌دادیم. شیخ‌حسین انصاریان پیش از اجرا با محبت با من برخورد کردند، ولی وقتی سالن تاریک شد احساس کردم کمی نگران است که چه اتفاقی قرار است روی صحنه با موضوع عاشورا رخ دهد. یک ربع از اجرا که گذشت دیدم ایشان عمامه‌شان را روی صندلی جلوی خود گذاشتند و گریه کردند. کار که تمام شد با آن لحن خاص‌شان گفتند: «استاد غریب‌پور! شما من آخوند را به گریه انداختید.» من به ایشان گفتم یک هنرمند تئاتر باید به همه جوانب توجه کند؛ بنابراین از زمانی که قلم روی کاغذ گذاشتم با اراده‌ای کار کردم که شما و مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهم.