شبهای برجک
سربازها میگویند بالای برجک که پست میدهی نباید بروی توی نخ حساب و کتاب و این که چند روز و چند هفته و چند ماه گذشته و چقدر از این دوره خدمت سربازی مانده است. حتی میگویند وقتی بالای برجک پست میدهی، نباید به این فکر کنی که چند ساعت و چند دقیقه از زمان پستت رفته و چقدر دیگر باید این بالا بایستی. میگویند این چیزها آدم را میکشد توی هوای خودش. اگر به سال و ماه فکر کردی و یک آن دلت به یاد خانه و دستپخت مادر و آغوش پدر لرزید و پایت سست شد، چه؟ آن وقت با سلاح و برجک و شب چه میکنی؟ سربازها میگویند آدم وقتی شب بالای برجک پست میدهد باید قسمت خاطرات مغزش را خاموش کند و فقط به سیاهی شب خیره شود و به آینده فکر کند. به آیندهای که قرار است در همین خاک رشد کند. به این که تمام عمرت را در امنیت و آسایش میگذرانی چون جوانانی مثل خودت دو سال از جوانیشان را سلاح دست میگیرند که از آسایشت مراقبت کنند. سهم تو هم دو سال نگهبانی از آسایش بقیه است. وقتی در هنگ مرزی به آسمان شب مرزهای کشورت خیره شدهای فقط به شب فکر کن و به چراغهایی که در شهرت روشن ماندهاند و باید آسایش زیر نورشان جریان داشته باشد.
کم پیش میآید شبهای هنگ مرزی سردشت آرام بگذرد. با سردار احمدعلی گودرزی، فرمانده مرزبانی ناجا که در این باره گفتوگو میکنیم، میگوید: گروهانی در هنگ مرزی سردشت وجود دارد به نام بیوران و برجکهایی در این منطقه هست که بر سر راه عبور قاچاقچیان قرار دارد. قاچاقچیان سعی میکنند بار مشروبات الکلی و اسلحه و مهمات را به وسیله چهارپا از این مسیر عبور دهند که به کمینهای مرزبانی ما میخورند. البته علاوه بر این که بیشتر این قاچاقچیان خودشان مسلحاند، توسط گروههای مسلح اشرار و معاند و تروریستی نیز حمایت میشوند. گروههایی در نقاط مرزی خارج از کشور تحت عنوان «یارمتی» با دریافت مبالغی از قاچاقچیان از آنان پشتیبانی عملیاتی میکنند و با کمینهای مرزبانی ما درگیر میشوند و تقریبا همیشه ما این دست درگیریها را در این نقطه و نقاط مشابه مرزی دیگر داریم که گاهی متاسفانه به مجروحشدن یا شهادت مرزبانان عزیز ما میانجامد.
سردار گودرزی در آخر صحبت، ضمن قدردانی از رشادتهای همیشگی مرزبانان میگوید: مرزبانان ما ادامه دهنده راه شهدای دفاعمقدساند. برای حفظ امنیت کشور و آسایش مردم خون لازم است. ایستادن بالای برجکی که میدانی محل عبور اشرار و قاچاقچیهاست حال و هوایش فرق دارد.
دیگر فرو نرفتن در خاطرات یک توصیه معمولی برای گذراندن زمان نگهبانی نیست. دیگر باید هر لحظه منتظر کاروانی از چهارپایان قاچاق باشی که پشت بندش رگبار گلوله سیاهی شب را بشکافد و ندانی مقصد کدامیک از ردهای آتش سینه توست.
در دو سه روز گذشته، دو مرزبان جوان کشورمان به فیض شهادت نائل آمدهاند. علی بیرامی و ساسان امیرخانی دو سرباز 20ساله، شبیه تمام جوانان 20سالهای بودند که وقتی تنها میشوند توی خیالات و رویاهای جوانی فرو میروند. شهید علی بیرامی و شهید ساسان امیرخانی که در دو مرحله جدا از هم در هنگ مرزی سردشت استان آذربایجان غربی به دست اشرار و قاچاقچیها شهید شدند، در شبهای کمین مرزی به آینده و آرزوهایشان فکر میکردند.
کم پیش میآید شبهای هنگ مرزی سردشت آرام بگذرد. با سردار احمدعلی گودرزی، فرمانده مرزبانی ناجا که در این باره گفتوگو میکنیم، میگوید: گروهانی در هنگ مرزی سردشت وجود دارد به نام بیوران و برجکهایی در این منطقه هست که بر سر راه عبور قاچاقچیان قرار دارد. قاچاقچیان سعی میکنند بار مشروبات الکلی و اسلحه و مهمات را به وسیله چهارپا از این مسیر عبور دهند که به کمینهای مرزبانی ما میخورند. البته علاوه بر این که بیشتر این قاچاقچیان خودشان مسلحاند، توسط گروههای مسلح اشرار و معاند و تروریستی نیز حمایت میشوند. گروههایی در نقاط مرزی خارج از کشور تحت عنوان «یارمتی» با دریافت مبالغی از قاچاقچیان از آنان پشتیبانی عملیاتی میکنند و با کمینهای مرزبانی ما درگیر میشوند و تقریبا همیشه ما این دست درگیریها را در این نقطه و نقاط مشابه مرزی دیگر داریم که گاهی متاسفانه به مجروحشدن یا شهادت مرزبانان عزیز ما میانجامد.
سردار گودرزی در آخر صحبت، ضمن قدردانی از رشادتهای همیشگی مرزبانان میگوید: مرزبانان ما ادامه دهنده راه شهدای دفاعمقدساند. برای حفظ امنیت کشور و آسایش مردم خون لازم است. ایستادن بالای برجکی که میدانی محل عبور اشرار و قاچاقچیهاست حال و هوایش فرق دارد.
دیگر فرو نرفتن در خاطرات یک توصیه معمولی برای گذراندن زمان نگهبانی نیست. دیگر باید هر لحظه منتظر کاروانی از چهارپایان قاچاق باشی که پشت بندش رگبار گلوله سیاهی شب را بشکافد و ندانی مقصد کدامیک از ردهای آتش سینه توست.
در دو سه روز گذشته، دو مرزبان جوان کشورمان به فیض شهادت نائل آمدهاند. علی بیرامی و ساسان امیرخانی دو سرباز 20ساله، شبیه تمام جوانان 20سالهای بودند که وقتی تنها میشوند توی خیالات و رویاهای جوانی فرو میروند. شهید علی بیرامی و شهید ساسان امیرخانی که در دو مرحله جدا از هم در هنگ مرزی سردشت استان آذربایجان غربی به دست اشرار و قاچاقچیها شهید شدند، در شبهای کمین مرزی به آینده و آرزوهایشان فکر میکردند.