گزارشی از مسابقه جدید «سیم آخر» كه نخستین قسمت آن پنجشنبهشب روی آنتن شبكه 3رفت
رقابت در یک استودیوی بمبگذاری شده!
از بمبگذاری شبكه سه خبر دارید؟ از هفت بمبی كه در استودیو یك برنامه طراحیشده و هر آن ممكن است منفجر شود، چطور؟ از اینكه قرار است آدمهای كاملا معمولی و بدون تخصص خنثیسازی بمب، دست به سیمچین ببرند و بمبها را یكی یكی خنثی كنند یا با كوچكترین غفلت آنها را منفجر كنند و فضا را پر از دانههای رنگی كنند، چطور؟ این سوالات مقدمهای بود برای اینكه با مسابقه جدید شبكه سه آشنا شوید. مسابقه «سیم آخر» با نام قبلی «بمب» یك رقابت پرهیجان و جذاب و متفاوت در شبكه سه است كه حاصل تلاش یك گروه جوان و خلاق است كه مدتهاست در فكر ساخت و طراحی این مسابقه برای بینندههای شبكه سه هستند تا در این روزهای كرونایی بتوانند اوقات خوشی را برای ما فراهم كنند. شاید در نگاه اول بگویید این هم كپی از یك نمونه خارجی با نام «بوم» است كه بسیار مسابقه پرطرفداری است. اما قطعا با دیدن «سیم آخر» به این نتیجه خواهید رسید كه این مسابقه كاملا ایرانیزهشده است. حتی در طرح سوالات و جوایز هم تلاش شده تا با یك مسابقه كاملا ایرانی و مطابق با فرهنگ خودمان مواجه شوید. باور نمیكنید، میتوانید بیننده آن در روزهای پایان هفته از شبكه سه باشید. البته نخستین قسمت از این مسابقه با اجرای رضا رشیدپور پنجشنبهشب گذشته روی آنتن رفت و در همان ابتدا توانست نگاههای بسیاری را به خود معطوف كند. به همین دلیل جامجم با محمدرضا رضاییان تهیهكننده و كارگردان، پیمان قانع طراح دكور و احسان عمادی سرپرست نویسندگان و طراح سوالات گفتوگو كرده كه در ادامه میخوانید:
بساط میلیونر شدن را جمع كردهایم
مسابقه سیم آخر الهامگرفته از یك مسابقه بینالمللی به نام بوم است كه بسیار هم پربیننده است و در كشورهای مختلف هم اجرا شده است. چطور شما تصمیم گرفتید این مسابقه را ایرانیزه كنید و با بهره بردن از پلتفرم مسابقه خارجی، روانه آنتن شبكه سه كنید؟ مسابقهای كه به لحاظ تكنولوژی هم دشواریهای خاص خودش را داشت؟ ایده از شما بود یا شبكه؟
پیشنهاد ساخت این مسابقه از طرف من بود. برنامه اتفاق را با هدف آگاهیبخشی مخاطب، اسفند 98 روانه آنتن كردیم. ضمن اینكه نمیخواستیم صرفا بیننده را سرگرم كنیم، بلكه در كنار جذابیتهای برنامه، علاقهمند بودیم، برنامه تخصصی بیروح نباشد و همراه با هیجان برای مخاطب باشد. به همین دلیل ماهها برنامهریزی و سردبیری شد و یك گروه حرفهای پای كار بود. تا اینكه به كرونا برخورد كردیم و این ویروس مانع حضور جمعیت در برنامه بود. در حالی كه اساس برنامه شبیه سخنرانی بود و متاسفانه به خاطر ویروس كرونا و نگرانیهای ناشی از آن نمیشد تماشاگر بیاوریم. به همین دلیل عملا كارایی خودش را از دست داد. البته در ماه رمضان موضوعات و محورهای دیگر را میخواستیم روی همان ساختار در برنامه اجرا كنیم، اما احساس كردیم با فضا همخوانی ندارد. تا اینكه بعد از جلسهای كه با مدیران شبكه سه داشتم، تاكید كردم از آنجایی كه مردم در خانه هستند و روحیهشان هم پایین آمده، بهتر است مسابقهای تولید كنیم كه هم فضای آگاهیبخشی را حفظ كنیم و هم با تغییر ساختار، هیجان را بالا ببریم. در برنامه اتفاق هم میخواستیم ذائقهسازی كنیم كه نیازمند زمان و صبوری بود، مثل برنامه كتابباز كه كمكم جای خودش را پیدا كرد. در نهایت بعد از صحبت با دوستان شبكه سه در جلسه جمعبندی قرار شد مسابقه سیم آخر را تولید و روانه آنتن كنیم. البته قرار شد ارائهها را كوتاه كنیم و اطلاعات علمی در طول هفته پخش شود.
یعنی اطلاعات عمومی در قالب میانبرنامه در هفته پخش میشود؟
بله. در قالب میانبرنامههای 10 دقیقهای پخش میشود كه این میانبرنامهها مقدمهای است تا مخاطبان بیشتر با سوالات مسابقه سیم آخر آشنا شوند و شركتكنندگان هم از دل چنین برنامهای بیرون میآید. علاوهبر آن باید تاكید كنم كه سوالات مسابقه راحت نیست و نیازمند اطلاعات عمومی فراتر از سطح عموم است. همچنین سوالات در همه حوزهها اعم از علمی، اجتماعی، معارفی، ورزشی و... است.
یكی از نقدهایی كه به مسابقات تلویزیونی میشود، این است كه برخی مواقع شاهد هستیم شركتكنندگانی در مسابقه حضور پیدا میكنند كه اطلاعات عمومی در سطح معمولی هم ندارند و مجریان كمك میكنند. شما برای اینكه درگیر چنین آسیبی نشوید، از چه راهكاری در سیم آخر استفاده میكنید؟
عنصر فعال و جذاب در صحنه، شركتكنندگان و سوالات و جوابهاست. البته مسابقه ایجاب میكند كه برخی شركتكنندگان نتوانند سوالات را جواب بدهند و شكست بخورند، اما اینطور نیست كه شركتكنندگان راحت بتوانند راهی مسابقه سیم آخر شوند. گروه سردبیری و محتوا حتما به روی شركتكننده لیدر توجه میكنند، چون شركتكننده به همراه دو نفر دیگر در برنامه حضور پیدا میكند. به همین دلیل شركتكننده اصلی یا اول را صحتسنجی میكنیم و از پروتكلهایی كه تعریف كردهایم، باید عبور كند و حداقل آگاهیهای لازم را برای شركت در مسابقه داشته باشد.
معمولا جوایز نقدی مسابقات هم با حرف و حدیثهای زیادی همراه میشود، اما با پخش دو قسمت از این مسابقه مشخص شد شما قرار نیست جایزه نقدی به شركتكنندگان بدهید. در این باره توضیح بدهید چطور به اجماع رسیدید؟
مبنای برگزاری مسابقات در كل دنیا روی میلیونر شدن شركتكنندگان است، حتی جوایز نقدی مسابقات یكی از عناصر جذابیت محسوب میشود. با توجه به اینكه از همان ابتدا هدف برنامه، آگاهیبخشی تعریف شده، احساس كردیم اگر بخواهیم جایزه نقدی برای سیم آخر بگذاریم همسو با اهدافمان نخواهد بود و نمیخواهیم فرد شركتكننده یكشبه ره صدساله را طی كند. بنابراین جوایز مسابقه سیم آخر با روحیه كار و تلاش شركتكنندگان مغایرت ندارد. البته جایزه سیم آخر اندك نیست، اما باید شركتكنندگان مطالعات قوی داشته باشند تا از جایزه 60 میلیون اعتباری ما بهرهمند شوند. البته اینطور نیست كه فرد برگزیده جایزه نقدی را به خانه ببرد. جایزه ما به این صورت است كه شهریه دانشگاه یا كلاسهای مهارتی در هر حوزهای را به مدت سه سال و با همان مبلغی كه گفتهام، پرداخت میكنیم. طبق اساسنامهای كه تعریف كردهایم، فرد باید مراجعه به دانشگاه، كارگاه یا موسسهای كه میخواهد مهارتی یاد بگیرد، داشته باشد و بعد از هماهنگی ما هزینه مهارت و یادگیری او را به حساب همان موسسه یا دانشگاه واریز خواهیم كرد. در واقع با این اقدام بساط میلیونر شدن را جمع كردیم.
به غیر از جایزه كدام بخشهای دیگر را ایرانیزه كردهاید؟
محتوای مسابقه كاملا متفاوت و براساس آگاهیبخشی است. در حالی كه در مسابقه بینالمللی بیشتر جنبه سرگرمی تعریف شده است، اما ما سعی كردهایم هم مخاطبان را سرگرم كنیم و هم به دانش آنها اضافه كنیم تا مسابقه برایشان جنبه كاربردی هم داشته باشد.
وقتی شما مسابقه را به لحاظ محتوا و جایزه كاملا ایرانی كردید، پس چرا رضا رشیدپور به عنوان مجری در مسابقه مرتب این جمله را تكرار میكند كه این مسابقه جهانی است. هدف چیست كه این جمله بارها تكرار میشود و ما میشنویم؟
اساس مسابقه جهانی است و پلتفرم آن از مسابقه بینالمللیاش گرفته شده است. به همین دلیل به این موضوع اذعان داریم و سعی داریم روشن و شفاف این موضوع را بگوییم. بنابراین رضا رشیدپور در بخشهایی از مسابقه این جمله را تاكید میكند و میگوید این یك مسابقه جهانی است. از سوی دیگر مفهوم برنامه برای ما نیست و پلتفرم آن جهانی است. از سوی دیگر مخاطب ما باید بداند وقتی مسابقهای در رسانههای دنیا ساخته میشود و ملتهای مختلف از آن لذت میبرنند، ما هم این توان رسانهای را در كشور داریم تا چنین مسابقاتی را تولید و روانه آنتن كنیم و آن هم در بالاترین كیفیت كه حتی سقف برنامهسازی در تلویزیون را بالا ببریم. این اتفاق در برنامه عصر جدید رخ داده است. مخاطب امروز ما به فراتر از فرمهای ساده برنامهسازی نیاز دارد. البته منظورم این نیست كه برنامههای گفتگومحور نباشند. این برنامهها هم مهم و بایدی است، اما نباید از كورس برنامهسازی هم عقب بمانیم. به همین دلیل باید سقف برنامهسازی را ارتقا دهیم.
نام این مسابقه در ابتدا بمب بود، چطور به سیم آخر تغییر نام دادید، در حالی كه در ابتدا با همین نام اطلاعرسانی شده بود؟
ما چند گزینه برای نام مسابقه داشتیم اعم از سیم آخر، شمارش معكوس و... با توجه به اینكه مفهوم برنامه به نام بوم بود، ما هم به این شكل اطلاعرسانی كردیم، اما احساس كردیم بهتر است نامی انتخاب كنیم كه ایهام هم داشته باشد. نام بینالمللی برنامه فقط به میزانسن مربوط میشد، اما سیم آخر جامعیت دارد و با توجه به اینكه قرار است ایدههایی به برنامه اضافه شود، نام بمب دست ما را میبست.
چطور شد اجرای این مسابقه را به رضا رشیدپور سپردید؟ به غیر از او گزینه دیگری هم داشتید؟
برای برنامه اتفاق همكاری و تجربه خوب و عالی با آقای رضا رشیدپور داشتیم. او در بالاترین رده مجریان هنرمند كشورمان قرار دارد و اگر بخواهیم دستهبندی كنیم جزو برترینها هستند و همكاری با او باعث افتخار هست. ضمن اینكه او مجری توانمندی است كه هم میتواند برنامه گفتوگومحور اجرا كند، هم مسابقه و در یك كلام ژورنالیست حرفهای هم هست. بنابراین با این حجم توانمندی ما گزینه دیگری نداشتیم و از ابتدا به آقای رشیدپور فكر كردیم. از سوی دیگر در قامت اجرای مسابقه قرار نگرفته بود و مخاطب تصویر جدیدی از او میبیند. توانمندی متفاوت او در اجرا منجر به همكاری شد و خوشبختانه وقتی ایده مسابقه را با او طرح كردیم، دوست داشت و پذیرفت. به علاوه اینكه ما نیاز به مجری برای این مسابقه داشتیم كه هر قسمت از برنامه، اطلاعات بداهه لازم باشد از طرف مجری داده شود و با توجه به اینكه رضا رشیدپور مهندس است و در كنار مهندسی در چند رشته دیگر هم تحصیل كرده، به همین دلیل بهترین انتخاب برای این برنامه بود.
فرصتهای آموزشی در قالب جوایز
در هر قسمت از مسابقه سیم آخر دو گروه سه نفره وجود دارد كه هر سه نفر با هم نسبت دارند. به عنوان مثال در نخستین قسمت از این رقابت گروه اول شامل یك زوج و خالهشان بود و گروه دوم، سه همكلاسی دانشگاهی. بنابراین از این نظر میتوان یك رقابت دوستانه یا خانوادگی را در این مسابقه شاهد بود كه باعث تقویت روحیه كار گروهی در شركتكنندهها نیز میشود.
هر شركتكننده به نوبت مسؤول خنثی كردن بمبها میشود و همگروهیهایش پشت میزی كه برای این منظور در نظر گرفتهشده، قرار میگیرد. بدین ترتیب كه سوالات به همراه گزینههایی كه شامل پاسخهای درست و غلط است، روی نمایشگر قرار میگیرد كه هر كدام از پاسخها با یك رنگ مشخص شدهاند. شركتكننده با دادن پاسخها به ترتیب سیمهای همرنگ همان پاسخ را میچیند تا بمب خنثیشده یا منفجر شود. برای سوال نخست پاسخهای چهارگزینهای در نظر گرفتهشده اما در سوالات بعد گزینه پاسخها بیشتر شده و به همین دلیل هیجان بازی هم بیشتر میشود. سوالات همگی مربوط به اطلاعات عمومی است و هر كسی كه تصور میكند میتواند به این سوالات كه در زمینههای مختلف فرهنگی، دینی و مذهبی و حتی ریاضی است، پاسخ دهد، قابلیت شركت در این رقابت را دارد تا اطلاعات عمومی خود را محك بزند. اما همین جا بگوییم كه هیچ پول نقدی به برندهها داده نمیشود و یكی از تفاوتهای این مسابقه با سایر رقابتهای تلویزیونی در همین نكته است كه در نهایت مجموع امتیازها محاسبه شده و به عنوان یك فرصت آموزشی در اختیار شركتكنندهها قرار میگیرد و آنها نیز تا سه سال زمان دارند تا از این فرصت آموزشی استفاده كنند. بدین معنی كه امتیازها تبدیل به شهریههای آموزشی برای دانشگاه و یا كلاسهای آزاد آموزشی در همه زمینهها میشود. بنابراین اگر در این رقابت به دنبال كسب پول نقد هستید، بیخیال شركت در این مسابقه شوید و صرفا از تماشای آن لذت ببرید.
طراحی سوالات «سیم آخر» پیچیده است
احسان عمادی سرپرست نویسندگان و طراح سوالات این مسابقه در اینباره میگوید: فرمت این مسابقه با فرمت سایر مسابقهها متفاوت است. چون در هر مسابقهای كه سوالات چند گزینهای وجود دارد، یك گزینه جواب صحیح وجود دارد و باقی جوابها اشتباه است. اما اینجا برعكس است و شركتكننده قرار است پاسخهای اشتباه را پیدا كند و بقیه جوابها صحیح هستند.
وی همچنین ادامه میدهد: این اتفاق هم بحث هیجان كار را برای شركتكنندهها بالا میبرد و هم طراحی سوالات را پیچیدهتر میكند. من پیش از این برای مسابقه «ثانیهها» كه سالها پیش از شبكه دو پخش شد، كار طراحی سوال انجام داده بودم. اما شكل طراحی سوال این مسابقه خیلی متفاوت است. اینكه هر سوال تعدادی پاسخ صحیح و پاسخ غلط داشته باشد، كار را از آنچه فكر میكردیم، پیچیدهتر میكرد.
عمادی درباره محتوای سوالات نیز توضیح میدهد: ما در طراحی سوالات سعی كردیم سراغ موضوعات و حوزههایی برویم كه شركتكنندهها در طول دوران تحصیل اولیه یعنی تا دیپلم با آن برخورد كرده باشند و خیلی سراغ اصطلاحات تخصصی نرفتهایم تا برای مخاطبان هم قابل درك و فهم باشد. به عنوان مثال سراغ شاعری در قرن ششم نرفتیم كه فقط دانشجویان ادبیات او را میشناسند. این خیلی برای یك مسابقه مهم است كه سوالات نه خیلی آسان باشد و نه خیلی سخت و تخصصی. در طراحی به سراغ سوالاتی رفتیم كه به یك شكلی این سوالات به گوش شركتكنندهها و بینندهها خورده باشد. البته سوالات اول سادهتر است و در بمب طلایی سوالات سختتر میشود. اما همانطور كه گفتم تخصصی نیست. فقط به اطلاعات عمومی شركتكنندهها برمیگردد تا در كنار بحث سرگرمی و هیجانانگیز بودن، بتواند دانشی را هم به مخاطبان بیاموزد.
وی در پایان نیز درباره تیم طراح سوالات هم میگوید: از آنجایی كه فرم سوالات و فرم مسابقه خاص است، اینگونه نبوده كه سوالات را دوستان هر حوزه طرح كنند. بلكه ما منابع اطلاعاتی خام را از دوستان گرفتیم و با یك گروه دو سه نفره سوالات را طراحی كردیم. چون هفت سوال ما از هفت حوزه و موضوع متفاوت انتخاب شدهاند.
برای این مسابقه هفت بمب طراحی شده كه به قول مجری شش تا از بمبها معمولی و شامل امتیازهای مختلف از هزار تا 8000 امتیاز است.
در این بخش هركدام از سه شركتكننده یك گروه به صورت تك تك در جایگاه قرار گرفته و به سوالات بدون اینكه از یكدیگر كمك بگیرند، پاسخ میدهند و با یك سیمچین سیمهای رنگی را قیچی میكنند كه در صورت بریدن سیم درست، نور سبز فضا را پر میكند و در صورت پاسخ اشتباه نور قرمز. اما بمب اصلی كه همان بمب طلایی است توسط هر سه نفر از اعضای گروه منفجر یا خنثی میشود كه در صورت خنثی شدن امتیازهای به دست آمده ضرب در چهار میشود و در صورت انفجار همه امتیازها نصف میشود.
جالبتر اینكه دانههای رنگی هم نصیب شركتكنندههایی میشود كه نتوانستهاند با پاسخهایشان بمب را خنثی كرده و باعث انفجار آن شدهاند. بنابراین شركتكنندهها با یك بمبگذاری روبهرو هستند كه خنثی شدن یا انفجار آنها به اطلاعات عمومی خودشان بستگی دارد.
غافلگیریهای رشیدپور
رضا رشیدپور از آن مجریانی است كه عادت دارد همواره مخاطبانش را با برنامههای خاص و متفاوت غافلگیر كند. او كه مدتی است اجرای هیچ برنامه تلویزیونیای را برعهده نداشته و تنها در یكی از برنامههای «عطسه» با دستهگل وارد استودیو شد و مقابل پای جلال مقامی كه مهمان برنامه بود، زانو زد، اینبار با اجرای مسابقه پرهیجان سیم آخر هم خودش را در قالب اجرای یك مسابقه تلویزیونی محك زده و هم با نوع اجرایی كه دارد به هیجان مسابقه افزوده است. او حتی برای معرفی مسابقه و آیتمهای آن نیز از ادبیات خاص خودش استفاده میکند و به بینندهها در همان ابتدای برنامه گفت كه با یك استودیوی بمبگذاریشده در شبكه سه مواجه هستند. حتی در جایی دیگر از سیم آخر به عنوان یك مسابقه جهانی یاد كرد یا در انتهای نخستین برنامه گفت كه شركتكنندهها در این رقابت به سیم آخر زدهاند كه یادآور یكی از ترانههای رضا یزدانی است كه از قضا یكی از دوستان مجری این مسابقه نیز هست. رشیدپور در خلال برنامه و زمانی كه شركتكنندهها استرس انفجار بمب را داشتند، سعی میكرد با شیطنتهایش هیجان مسابقه را بالاتر ببرد و خودش نیز با وجود اینكه پاسخهای صحیح را میدانست، اما هر بار كه قرار میشد یكی از سیمها قطع شود، از شركتكننده و بمب فاصله میگرفت و با این كار هیجان مسابقه و شركتكننده سیمچین بهدست را بیشتر میكرد. رشیدپور با همین یكی دو قسمت كه از پخش سیم آخر میگذرد، ثابت كرد قابلیت اجرای مسابقه تلویزیونی را نیز دارد.
شركتكنندههای سیمچین بهدست!
سولهای بسیار وسیع، استودیوی مسابقه «سیم آخر» را تشكیل میدهد. با نورپردازی رنگهای آبی و بنفش و موسیقی پر از ایهام كه فضای جذاب و پرهیجانی را برای این مسابقه ایجاد كرده است. با پاسخ درست و قیچی كردن سیم درست، نور سبز فضا را پر میكند و با یك اشتباه نور قرمز و دانههای رنگی به سر و صورت شركتكنندهها پاشیده میشود. دو طرف استودیو جایگاه تماشاچیها قرار دارد كه با حفظ دستورالعملهای بهداشتی و با فاصله تعریف شده، كنار هم قرار میگیرند. نكته جالب اینكه تماشاچیهایی كه در صندلیهای پایینتر و با فاصله كمتری از مركز دكور قرار دارند، كاورهایی به تن كردهاند تا از انفجار بمبهای رنگی كه بیشباهت به جشن رنگها در هندوستان نیست، در امان بمانند كه این در نوع خود اتفاق تازه و جالبی برای بییندههای تلویزیون است و نمونه مشابهی را تاكنون در هیچ برنامه یا رقابت تلویزیونی شاهد نبودهاند.
مركز استودیو و در جایگاه مجری هفت بمب طراحی شده كه كنار یكدیگر قرار دارند و با حضور شركتكنندهها هر كدام از بمبها از داخل دكور بیرون آمده تا سیمهای رنگی آن توسط شركتكنندهها بریده شود. پشت مجری LED قرار دارد و لوگوی مسابقه كه بسیار شبیه یك سیمچین است در آن به نمایش درمیآید و با آغاز رقابت، شركتكنندهها سوالات و پاسخها را رویت میكنند كه با رنگهای متناسب با سیمهایی كه به بمبها وصل شده و هارمونی جالبی دارد. در سمت راست دكور میزی قرار دارد كه نام هر سه شركتكننده روی آن با نور سبز حك میشود و به این ترتیب جایگاه هر یك از آنها مشخص شده است تا پشت نام خود قرار بگیرند.
مسابقه به صرف چالش و آدرنالین بالا
پیمان قانع، مدیر هنری مسابقه سیم آخر: برنامه و مسابقاتی كه طراحی كردهام به این شكل بوده كه به عنوان طراح ایدههایم را میدادم، اما وقتی برنامه یا مسابقهای از روی یك برنامه بینالمللی ساخته میشود، اعتقاد دارم ایده صاحب اثر را حفظ كنم، زیرا طراح، اتاق فكری داشته و از همه زوایا به موضوع فكر كرده است. به همین دلیل به آن اثر پایبند هستم. اما نكتهای كه در مسابقه سیم آخر مطرح بود، این كه بخش تكنولوژی به دكور غلبه دارد. صرفا دكور به چند الایدی، گرافیك و... خلاصه نمیشود و اصل ماجرا این است كه مسابقه روی ابزار بمب و سیم و... اجرا میشود. پروتكل بمب، ریلگذاری و... چالشی بود كه ما با آن باید دست و پنجه نرم میكردیم. شاید در این مواقع اولین صحبتی كه مطرح میشود این است كه ما نمیتوانیم چنین دكوری را که در مسابقات خارجی ساخته شده طراحی و اجرا كنیم و به قول معروف این كاره نیستیم! اما باید بگویم ما این توان را در ایران داریم و میتوان با بهره بردن از نیروهای جوان خوشفكر و مستعد، آن را عملی كرد. با حضور 20 نفر از بچههای با استعداد و درسخوانده توانستیم این كار را بدون كمك گرفتن از جایی عملی كنیم و آن را ایرانیزه كنیم. انفجار بمبها كار راحتی نیست، زیرا كوچكترین خطا ممكن است منجر به اشتباه شود و بمب به موقع منفجر نشود. بنابراین ساختار بمب و انفجار آن كاملا مهندسیشده است. روزهای زیادی صرف طراحی و ساخت بمبها كردیم و این طور نبود راحت به نتیجه برسیم، اما آنچه اهمیت دارد، این كه خروجی كار هم موفقیتآمیز بود. گروه ما تقسیم شدهاند. عدهای بالای سر تماشاگران هستند كه كنترلكننده سوالات و سیم و... هستند. عدهای در اتاق فرمان باید هماهنگ باشند كه دگمه انفجار چه زمانی زده شود. عدهای هم زیر بمبها قرار دارند كه به محض انفجار بمب باید زیر یك دقیقه بمبها را شارژكرده و سیمهای بریده را تعویض كنند. اگر در این هماهنگیها اشتباهی باشد، كاملا صحنه به هم میخورد. حتی بچههای صحنه بعد از انفجار بمب خیلی سریع صحنه را تمیز میكنند و به حالت اول برمیگردانند. درواقع تیم ما مثل ربات عمل میكنند و كار كاملا گروهی است. شاید مخاطب متوجه این موارد نشود، اما ما همه این كارها را بهسرعت انجام میدهیم. در مجموع این كار چالش بزرگی برای من و تیمم است و نشان دادیم میتوانیم با توانمندیها منجر به اتفاقات دیدنی شویم. ما با امكانات خودمان این مسابقه را ایرانیزه كردیم، از هیچ جای دنیا كمك گرفته نشده و صفر تا صد هم ایرانی است. من قبلا هم ساخت دكورهای هیدرولیك و به قول معروف حركتدار داشتهام، اما با نمونهای مانند طراحی مسابقه سیم آخر مواجه نشده بودم كه كاملا مكانیزم آن مهندسی و دقیق باشد. بچههای تیم بین 25 تا 30 ساله هستند و همه با اشتیاق و اصولی كار را انجام میدهند. در بخش طراحی رنگ و نور هم این هماهنگی را داشتیم و میخواستیم به چیدمانی برسیم كه برای مخاطب كه شاهد مسابقه سیم آخر است، باورپذیر باشد. شاید بینندگان باور نكنند، اما میزان هیجان و آدرنالین ما هنگام ضبط از شركتكنندگان بیشتر است، زیرا همه باید به لحظه با هم هماهنگ باشند و اینكه كدام سیم بریده میشود، باید انفجار رخ بدهد و... در مجموع اضطراب ما از همه بیشتر است. شاید از نزدیك ما را ببینید فكر میكنید در میدان جنگ قرار گرفتهایم، چون كار هماهنگی هم راحت نیست. در مجموع گروه حرفهای پای كار سیم آخر هستند. البته كه همه مسابقات خوب و عالی هستند، اما گروه سیم آخر تلاش میكند تا درخور و شایسته مردم، مسابقهای ارائه كند كه از تماشای آن لذت ببرند و حسابی كیف كنند.