قصههای خوب برای مامانهای خوب
سید میلاد ناظمی* دبیر قاب کوچک
همه ما میدانیم بهترین تولید محتوا آن است که مخاطب را به شکل غیر مستقیم هدایت کند و محتوایی که طراحش آماده کرده به فرد مقابل منتقل شود. همه این را میدانند اما همیشه یک چالش وجود دارد مبنی بر این که آیا به قدر کافی پیام نهفته در محصول واضح هست که مخاطب متوجهش شود؟ آیا مخاطب درک میکند که مقصود ما دقیقا چیست؟ این شک و شبههها باعث میشود تولید کنندگان و مدیران مدام پیام نهفته را پر رنگتر کنند و کار بهجایی برسد که با واژه «گلدرشت» توصیفش میکنیم. حساسیت این کار در تولید یک برنامه تلویزیونی بسیار بسیار بیشتر است. مخاطبهای مختلف در سنین و شرایط مختلف
قرار است با محصولی مواجه شوند و احتمال دارد هر کدام
بر اساس هوش، سبک زندگی و روششان پیام متفاوتی را برداشت کند. همین مسأله باعث میشود شکل استفاده از پیام یک محصول رسانهای، شبیه ادویه در غذا باشد. زیادهروی در استفاده از ادویه، غذارا خراب میکند اما میشود با استفاده به اندازه و سروقت کاری کرد که غذا خوشمزهتر و بهتر شود.
برنامه «مامانها» هم مثل همه برنامههای دیگر همین مدلی است و گل درشت محتوایش فقط باعث میشود مخاطبان دلزده شوند. برای همین از همان اول سعی شدهپیامی که قرار است به مخاطب انتقال داده شود به هیچ وجه توسط کارشناس یا هر جنس دیگری از تولید نباشد. پیام مد نظر باید در چند لایه و به شیرینی به مخاطب منتقل شود. بعد از کمی تحقیق و جستوجو میشود متوجه شد که شاخصترین فرمی که پیام را به این شکل به مخاطب منتقل میکند داستان و قصه است. انسانها قصه دوست دارند و به قول معروف «بهترین قصهگو برنده است». رمانها و فیلمهای سینمایی با همین قصههایشان روی مخاطب تاثیر میگذارند پس برنامه مامانها سراغ قصه و روایتها و خردهروایتها رفت. خرده روایتهای مادرانه که هر کدام موضوع منحصر به فردی دارد و درست مثل تاریخ شفاهی مادری هر فردی است. تفاوت گویندههای این خاطرات و تجربیات باعث میشود که همهشان منحصر به فرد باشند چون در شرایط مختلف، سبکزندگی گوناگون داشتند اما از طرفی تکتک این افراد مادر هستند و دنیای مادری همه آدمهای جهان شبیه هم است یا حداقل تا حد زیادی تشابه دارد.
همین باعث میشود مهمانهای برنامه مامانها در حالی که یک سری مادر معمولی هستند با بیان تجربیات بکر و شخصی خودشان حس همذاتپنداری را در مخاطب ایجاد کنند. این دوگانه یکی از دلایل موفقیت برنامه است که از بدو شروع طراحی برنامه به آن فکر شده است.
در کنار این مسائل باید گفت که «مامانها» سعی کرده لای همین خاطرات روی اصالت و اهمیت مباحثی تاکید کند که شاید این روزها کمتر به آن پرداخته میشود. مشخصترین وجه این پرداختها همین مسأله مادری است. در سایر برنامهها شاهد هستیم که مادری به عنوان یک بخش کناری یا یک مسأله در کنار سایر چالشهای زنان عنوان میشود اما برنامه «مامانها» به این وجه اصالت بخشیده و به سایر موارد به عنوان مسائل جانبی مادران پرداخته. از طرفی فرم و محتوای جدید این برنامه به شکل خاص سراغ مادران در نسل جدید رفته و نشان میدهد که دغدغههای نسل جدید مادران چقدر با نسلهای قبلی متفاوت است اما متاسفانه این دغدغهها تا پیش از این جایی در تلویزیون نداشته یا به شکل حداقل
عنوان شدهاست.
* سردبیر برنامه «مامانها »