گپی با محمدعلی نجفی، کارگردان و بازیگر باسابقه
باید به مخاطب رودست بزنیم
محمدعلی نجفی از نخستین سریالسازان پس از انقلاب اسلامی است که با ساخت سریال مهم و تاریخی سربداران سعی کرد معیاری تازه برای سریالسازی تلویزیونی بگذارد؛ معیاری که هنوز هم دست یافتن به آن میتواند عامل موفقیت باشد. او با ساخت این اثر درخشان در میان مخاطبان تلویزیون به شهرت رسید. البته این هنرمند گزیدهکار در سالهای اخیر در حوزههای تهیهکنندگی، بازیگری، طراح صحنه و نویسندگی فعالیت داشته اما همیشه سعی کرده از حاشیهها بهدور باشد، به همین دلیل کمتر مخاطبان نامی از او میشنوند و او همیشه در سکوت کارهایش را انجام میدهد. از کارهای اخیر او در سینما و تلویزیون میتوان به آثاری همچون پرسه در شهر لاجوردی، گرگبازی، کارت پرواز، ایراندخت و نجوا اشاره کرد. با اینکه نجفی در طول این سالها در آثار مختلف حضور داشته اما بیشتر به خاطر ساخت سریال سربداران نامی آشنا در میان مردم است. با محمدعلی نجفی درباره فعالیتهای تازهاش و نقطهنظرش نسبت به محصولات اخیر تلویزیونی گپ زدهایم که در ذیل مطالعه میکنید. او در این گپ و گفت اشاره به آسیبهای کرونا به اهالی هنر کرده و عامل بیکاری هنرمندان را این ویروس دانست که باعث شده حتی برخی هنرمندان شرمنده خانوادههایشان شوند.
فضای کار باید فراهم باشد که بشود کار خوب تولید کرد و من هم در سالهای اخیر کوشیدهام بهجز عرصه تهیهکنندگی در عرصه بازیگری هم فعال باشم و با توجه به پیشنهادهای مختلف که ارائه میشود هم بازیگری میکنم و هم تولید آثار جوانترها را برعهده میگیرم. آخرین کار بازیگریام در سریال نجوا به کارگردانی ابراهیم شیبانی بود.
به نظر میرسد علاقهمند بازی در سریالهایی با فضای ساختاری متفاوت هستید. این را میتوان از کارنامهتان متوجه شد.
سعی میکنم فیلمنامههای پیشنهادی را بررسی کنم و در گپ و گفت با کارگردان به این استنباط برسم که فیلمنامه قابلیت این را دارد که به خروجی قابل اعتمادی برسد. نجوا هم یک ویژگی مهم داشت و آن هم اینکه طوری نگاشته شده بود که تکتک قسمتها به چشم یک فیلم کامل نگریسته شده بود و این باعث میشد هم کاراکترها جای کار داشته باشند و هم مخاطب لذت بیشتری ببرد.
کرونا بسیاری از مناسبات هنری را متاثر کرده است. فعالیت هنری شما تا چه میزان تحتالشعاع این ویروس قرار گرفته است؟
کرونا آسیبهای فراوانی به اهالی هنر وارد کرده و اصلیترین آسیب هم بیکاری بوده است. وقتی نمیشود کار کرد، بیکاری حاصل میشود که ضربات جبرانناپذیری بر اقتصاد خانواده وارد میکند و در نتیجه آن هنرمندان شرمنده خانواده میشوند. اینکه برخی بر ادامه تولید سریالها با رعایت پروتکلها تاکید میکنند یک سود مهم دارد و آن هم اینکه بیکاری را کاهش میدهد.
نقش مدیران فرهنگی در کمک بهحل مشکلات کرونایی هنرمندان تلویزیون چیست؟
بههرحال همه هنرمندان در این دوران کرونایی با سختیهای زیادی مواجه هستند و فعالان صنفی هم در تلاش هستند تا بتوانند شرایط مناسبی برای هنرمندان فراهم کنند ولی باز هم منابع دولتی ناچیز است و باید باز هم تلاش شود برای ارتقای معیشت اهالی هنر.
تلویزیون چقدر میتواند به بهبود اوضاع کمک کند؟
تلویزیون بهعنوان یکی از مکانهایی که بهطور روال در طول سال خیلی از هنرمندان در صنفهای مختلف در آنجا فعالیت میکنند نقش مهمی در بحث اقتصادی هنرمندان دارد و خیلی میتواند کمک کند به اوضاع؛ هم امکاناتی که دارد را صرف کمک کند و هم پروژههایی روی کار بیندازد که افراد مختلف توانمند جذب آنها شوند.
یعنی باید دایره تولیدات را گستردهتر کرد؟
شرایط کرونایی باعث محدودیتهای مالی هنرمندان شده و خیلی از هنرمندان باسابقه که عمر و جوانیشان را صرف کار هنر کردهاند توقع حمایت بیشتری از سوی تلویزیون دارند. باید این پیشکسوتان را جوری به بازی گرفت که هم شخصیت و شأن آنها حفظ شود و هم اینکه حس کنند مفید فایده هستند. چه اشکالی دارد که حتی برای هنرمندان پا به سن گذاشته هم نقشهایی را تعریف کرد تا ایفا کنند.
غالبا حضور بازیگران پیشکسوت با اقبال مخاطبان سریالهای تلویزیونی هم روبهرو میشود؟
بههر حال مردم دوست دارند هنرمندانی را در تلویزیون ببینند که از آنها خاطره دارند و فینفسه پتانسیل جذب مخاطب یک بازیگر قدیمی چندبرابر بازیگر تازهکار است و این خودش باید عاملی شود برای جذب قدما و به اصطلاح استخوان خرد کردهها اما در مسیر جلب این گروه از بازیگران و آن هم در دوران کرونایی اخیر، مشکلات مختلفی وجود دارد که یکی از آنها همین ریسک بالای ابتلا به کروناست.
از منظر سرگرمسازی، وضعیت تلویزیون را در دوران کرونایی اخیر چطور دیدهاید؟
وضعیت را باید از مخاطبان پرس و جو کرد که از محصولات تلویزیون راضی هستند یا نه. به لحاظ کمی اوضاع بد نیست و هم سریال و برنامه و مسابقه تولید میکنند و هم سعی میکنند سوژههای متنوعتر را کار کنند ولی از نظر کیفی اوضاع چندان روبهراه نیست و دیگر مثل سابق سریالی نداریم که شهر را خلوت کند. اتفاقا حالا که گرفتار کرونا هستیم بیشتر از قبل نیاز به سریالهای سرگرمکننده داریم تا مخاطبان بیخود به خیابان نیایند ولی ساختن اینگونه سریالها هم دشوار است و نیروهایی کاربلد میخواهد که زمانه را بشناسند.
شناخت زمانه از منظر سوژهپردازی برای سریالها تا چه میزان تاثیرگذار است؟
هم سوژهپردازی و هم ساختار تولید باید به سمتی برود که سریالهای ما بتوانند مخاطب را درجا به سمت خود بکشند. شناخت زمانه نه اینکه سوژههای ژورنالیستی را تخت و یکنواخت وارد سریال کنند و باید به عمق بزنند و به ریشههای اتفاقات بزنند تا بشود واقعا حرکت به جلو داشت. سریالی که اتفاق روز را عینا بازسازی میکند یا متلکپرانی را در دیالوگها قرار میدهد، نمیتواند مطلوب بیننده امروزی باشد.
بر این اساس اینکه برخی تولیدکنندگان به سمت شبیهسازی فضای سریالهای خود به سریالهای ماهوارهای میروند از کجا ناشی میشود؟
سریالهای ترک ماهوارهای تمرکز خود را بر زرق و برقهای بیهوده و سوژههای بعضا غیراخلاقی گذاشتهاند که بیننده را اغوا کنند ولی این سریالها مطلوب مخاطب سریالبین حرفهای نیست و در ظاهر بعد از چند قسمت به تکرار میافتند. مخاطبی که سریالهای روز را میبیند بهدنبال داستانهای پرپیچ و خم مهیج است که نشود از ابتدا، انتهایش را تشخیص داد. اگر رودست زدن به مخاطب در سریالها نباشد مخاطب تفاوتی برایش ندارد که پای سریال بنشیند یا یک برنامه روتین تلویزیون.
در گونهبندی ژانری چطور؟ مثلا در سریال کمدی باید همان تعلیق سریال جنایی را داشت؟
پیشبینیناپذیری عنصری است که حتی در قصههای هزار و یک شب هم بر آن تاکید شده تا شنونده یکلحظه داستان را رها نکند و تجربه هم خوب نشان داده سریالهایی با ساختار پیشبینیناپذیر خیلی راحتتر از سریالهای دیگر توان جذب مخاطب انبوه دارند.
تجربه شما در سریال نجوا که اخیرا هم از شبکه آیفیلم بازپخش شد را باید جزو همین ساختار دانست ولی درعین پیشبینیناپذیری، تلاش شده بود برای افزایش سطح بصری.
این هم از آن کارهایی است که خیلی باید دقیق و با پرهیز از زوائد انجام شود تا موجبات رهایی از اصل نشود یعنی کارگردان باید با کنار گذاشتن خودنمایی، سریال را بسازد و اصلا دنبال خودنمایی نباشد. ایرادی ندارد که داستان پرمعما را با ساختار بصری ویژه ارائه داد ولی باید بر مدار تعادل حرکت کرد و نگذاشت اغراق به کار وارد شود.
-
به نفع آنها، به ضرر ما
-
خاموشی چراغ حوزه
-
آمریکا در انتظار پاسخ جنایت خود باشد
-
بر بلندای کمال
-
زندهتر از همیشه
-
این بار کیانپارس 12مصدوم و یک مفقودی
-
چرا بازار خرافات همیشه سکه است؟
-
هوا پس است
-
سقوط آزاد اقتصاد ایران در دهه 90
-
باید به مخاطب رودست بزنیم
-
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت
-
اسطورهای كه محاسبات دشمن را بر هم زد
-
درسی كه به ما آموختی
-
حاجقاسم، خنثیکننده توطئهها