گفتوگو با ابراهیم متقی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل درباره ابزارهای قدرت ایران در مواجهه با غرب
برای خنثی کردن تحریمها ، باید قدرت تولید کنیم
قانون مجلس شورای اسلامی تحت عنوان لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران چند روزی است که در حال اجراست و غنیسازی 20 درصد در فردو آغازشده است. البته اینیکی از اولین گامهاست و اگر تعهدات غرب اجرایی نشود در گام بعدی که اوایل اسفند خواهد بود، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی نیز متوقف خواهد شد. رهبر انقلاب نیز در سخنرانیای که 19 دی داشتند ضمن حمایت از این قانون مجلس تأکید کردند، بازگشت آمریکا به برجام چندان موضوعیتی برای ایران ندارد بلکه آنچه برای ایران مهم است و باید محقق شود، رفع تحریمهاست. رفع تحریمها نیز محدود به تحریمهای قیدشده در برجام نیست بلکه باید تمام تحریمها که در این سالها از سوی دولت ترامپ علیه ایران وضعشده، برداشته شود و مراودات اقتصادی ایران در عرصه بینالمللی به حالت عادی برگردد. دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با جامجم بابیان اینکه هر توافقی بر اساس شکل خاصی از موازنه قدرت معنا پیدا میکند به قانون هستهای اخیر مجلس اشاره میکند و میگوید: مصوبه مجلس با عنوان قانون راهبردی لغو تحریمها در ارتباط با اعاده حقوق هستهای ایران به مرحله اجرا گذاشتهشده است، بنابراین فضای فعلی بهمثابه تولید قدرت برای چانهزنی سیاسی تلقی میشود.
به لحاظ ایدهآلی و انتظاراتی كه جامعه ایران دارد، هرگاه آمریكا وارد نهادهای بینالمللی شود و تعهدات خود را براساس ورود به این نهادها به انجام برساند، یك گام مثبت برای توسعه ثبات منطقهای و گسترش روابط متقابل است، اما نكتهای كه وجود دارد این است كه هنوز هیچگونه رویكرد مشخصی برای بازگشت همهجانبه بایدن به برجام ارائه نشده است.
وقتی كشوری وارد یك تعهد میشود، طبعا باید به وظایف و تكالیف خود پایبند و متعهد باشد. نكتهای كه وجود دارد، این است كه ترامپ همكاریهای آمریكا با برجام را متوقف كرد و اکنون مهمترین مساله این است كه آمریكا در دوران بایدن اعلام كند همكاریهای خود با برجام را اعاده میكند. یعنی همانطور كه ترامپ از واژه متوقفسازی همكاریهای آمریكا با برجام استفاده كرد، به همان ترتیب و صورت بایدن از عبارت اعاده همكاریهای آمریكا با برجام استفاده كند.
در وضعیت فعلی گزینهها و رویكردهای مختلفی وجود دارد كه آمریكا چه اقدامی را به انجام میرساند، اما اگر خواسته باشیم آمریكا را به لحاظ تاریخی، ساختاری یا فلسفی تحلیل كنیم، در آن شرایط آمریكای 20 ژانویه 2021 بهمثابه آمریكای 20 ژانویه 2017 در ارتباط با برجام نخواهد بود، چون هر توافقی براساس شكل خاصی از موازنه قدرت، معنا پیدا میكند. در سالهای گذشته موازنه قدرت ما مثبت بود و آمریكاییها پذیرفتند تعهداتی را به انجام برسانند. در شرایط فعلی موازنه قدرت ما منفی شده و به همین دلیل است كه اخیرا ایران فعالیتهای هستهای خود را در نطنز و فردو افزایش داده و همچنین تلاش دارد كه مصوبه مجلس با عنوان قانون راهبردی لغو تحریمها را در ارتباط با اعاده حقوق هستهای ایران، به مرحله اجرا بگذارد. بنابراین فضای فعلی به مثابه تولید قدرت برای چانهزنی سیاسی تلقی میشود.
یكی از اقدامات خصمانه ترامپ پس از خروج از برجام، وضع تحریمهای جدید علیه ملت ایران بود. گفته میشود اگر حتی براساس برجام همه تحریمها برداشته شود، همین تحریمهای جدید ترامپ مانع گشایش اقتصادی در داخل ایران میشود. در صورت صحت این فرض، راهبرد ایران در مقابل این تحریمهای جدید ترامپ و نسبت آن با برجام چگونه باید باشد؟
تحریمهایی كه علیه ایران بود چندین بخش دارد. بخش مربوط به تحریمهای هستهای كه در چارچوپ شش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل اعمال شده بود، برداشته شد و ترامپ بعد از خروج از برجام آنها را اعاده كرد. به همین میزان اگر تحریم برداشته شود، زمینه برای پیگیری اهداف جدید متقابل وجود دارد. اما این را در نظر داشته باشیم كه سیاست ایالات متحده آمریكا در برخورد با ایران مبتنی بر مهار، تحریم و محدودسازی نقش منطقهای ایران خواهد بود. حالا این که به چه میزان آمریكا در تحقق این اهداف كامیاب یا ناموفق است، به قابلیتهای دیپلماتیك و راهبردی ایران بستگی دارد؛ از این جهت كه تا اندازهای بتواند سیاستهای تهاجمی آمریكا را متوقف و براساس این قابلیتها بتواند زمینه بازدارندگی لازم را برای مقابله با این سیاستهای تهاجمی تقویت كند.
بایدن در حالی به قدرت رسیده است كه چالشهایی هم در داخل و هم در خارج آمریكا پیش رو دارد؛ از شكاف داخلی و بدنه قوی حامیان ترامپ تا افول قدرت نرم آمریكا در محیط بینالملل. ایران چگونه باید از این موقعیت برای خود فرصت ایجاد كند؟
شكاف اجتماعی در آمریكا یك امر درونساختاری است. یعنی كسانی كه در حمایت از ترامپ قرار دارند یا كسانی كه در فضای تعارض با سیاستهای ترامپ قرار دارند، هیچكدام تمایلی به ائتلاف یا پذیرش رویكردهای ایران ندارند. فرآیند مربوط به تحول سیاسی در آمریكا یك فرآیند تدریجی است و میتواند تغییراتی ایجاد كند كه در آینده تاثیر خود را بر سیاستهای راهبردی آمریكا بهجا بگذارد. به طور مثال شما در نظر بگیرید قبل از حادثه مربوط به اشغال كنگره آمریكا همه این بحث را داشتند كه هواپیماهای بی52 آمریكا یك تهدید امنیتی علیه ایران است، ولی زمانی كه این بحران شكل گرفت، دیگر موضوع مربوط به تهدید ایران كاركرد خود را از دست داد و هر روز كه ما به روز 20 ژانویه نزدیك میشویم، شرایط برای تهدیدات نظامی علیه ایران كمتر میشود. بنابراین شكافهای اجتماعی در آمریكا، شكافهای متراكم نیستند، شكلهای متقاطعی هستند و موضوعاتی نیستند كه ثبات سیاسی و امنیتی آمریكا را بههم بریزند. شما در نظر بگیرید وقتی كه بحران اشغال كنگره از سوی طرفداران ترامپ ایجاد شد، یك روز بیشتر دوام پیدا نكرد و این نشان میدهد كه گرچه بحرانهای اجتماعی وجود دارد اما ساختار و نظام اجتماعی از قابلیت لازم برای كنترل و مدیریت بحران برخوردار است.
گفته میشود شرایط این روزها شبیه دوره پایان دولت اصلاحات و رفع پلمب از تاسیسات هستهای است. آیا این شباهتسازی را تایید میكنید؟
نه. در دوره آقای خاتمی، سیاستهای ما توسعه قدرت بود. یعنی ما از قابلیتی برخوردار بودیم كه میتوانستیم توان و قدرت هستهای را ارتقا بدهیم. امروز سیاست جمهوری اسلامی ایران این است كه بتواند حداقل قدرت را برای بازدارندگی در برابر سیاستهای گریز از مركز آمریكا بهوجود آورد. بنابراین در فضای موجود شكلبندی خاصی از رفتارهای سیاسی وجود دارد. در آن دوران، تحریم اقتصادی چندانی علیه ایران بهوجود نیامده بود، اما از سال 1384 و 1385 قطعنامههای شورای امنیت و شورای حكام، محدودیتهایی را علیه ایران بهوجود آورد. بنابراین ما در یك فضای كاملا متفاوت بهسر میبریم و اقدام ایران تلاشی برای بازدارندگی در برابر سیاستهای یكجانبهگرایی آمریكا محسوب میشود.
بحث مطالبه خسارت، بابت خروج آمریكا از برجام را چگونه ارزیابی میكنید؟ فارغ از اصل گرفتن یا نگرفتن خسارت، این مطالبه چه كمكی به تقویت موضع ایران در قبال طرف غربی میكند؟
ما نباید دچار فضای انحرافی بشویم. در اولین مرحله باید تمام تلاش خود را بكنیم تا تحریمها برداشته شود و در مرحله دوم، باید سازوكارهایی بهكار گیریم تا محدودیتهای بینالمللی و تحریمها خنثی شود. وقتی این دو مرحله شكل گرفت، زمینه برای اقدامات بعدی؛ یعنی پیگیری خسارات مربوط به ضرر و زیانهای ایران در اثر خروج ترامپ از برجام، بهوجود میآید. ما باید از این فضای ایدهآلیستی و عبارتهای شعاری كه به نظر میرسد یك مقداری امكانپذیری آن به لحاظ ساختاری محدود است، دست بشوییم و مباحث را واقعیتر دنبال كنیم. مباحثی كه البته با سیاستهای رسمی نظام كه از سوی رهبر انقلاب تبیین میشود، در هماهنگی كامل است و آن هم تلاش برای خنثیسازی و برداشتن تحریمها است.
به نظر شما موضع اروپا، چین و روسیه، پس از روی كار آمدن بایدن نسبت به ایران چه تغییری خواهد كرد؟
فكر میكنم اروپا و چین در این زمینه رضایت خاطر بیشتری دارند، چون میتوانند با ایران همكاریهای اقتصادی بیشتری داشته باشند. از همه مهمتر اینكه جو بایدن با چین و كشورهای اروپایی روابط بهتری را برقرار میكند، حتی آنها را بخشی از متحدان خود میداند و امید دارد كه با این هماهنگسازی، بخشی از قواعد و اصول كاری كه در پی اجرایی كردن آن است، شكل عملی به خود پیدا كند. در این مرحله البته وضعیت روسیه با سایر كشورها تفاوت دارد؛ از این جهت كه به نظر میرسد روسها به روی كار آمدن ترامپ و ابقای او به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده آمریكا تمایل بیشتری داشتند. چون الگوی رفتاری دونالد ترامپ مبتنی بر یكجانبهگرایی بود و اگر ترامپ در قدرت باقی میماند، فشارهای اتحادیه اروپا بر روسیه كاهش پیدا میكرد، ولی در فضای فعلی این احتمال وجود دارد كه محدودیتهای بیشتری برای روسیه از سوی كشورهای اروپایی اعمال شود.
-
فقط به فرهنگ ایرانی فکر میکنم
-
برای خنثی کردن تحریمها ، باید قدرت تولید کنیم
-
آب، برق و گاز مجانی به چه کسانی میرسد؟
-
قصه دزدان عروسکها
-
ترکیدن حباب سبز!
-
گازوئیل؛ متهم جدید آلودگی هوا
-
صفر تا صد پویش «از ۲۰»
-
به آنچه شنیدهایم، عمل کنیم
-
تعظیم کلمات به واژه «زهرا»
-
شعر فاطمی مظلوم دیروز و امروز
-
قصه «منصور »
-
یکی بیاید و کمی با ما حرف بزند
-
شعر فاطمی مظلوم دیروز و امروز