مسابقه «ایران» میدانی برای همه ایران

مسابقه «ایران» میدانی برای همه ایران


 از پخش مسابقه «ایران»، برنامه‌ای از گروه اجتماعی شبکه یک، دو فصل گذشته است. در فصل دوم، تلاش برنامه‌سازان این مجموعه برای بهبود کیفیت آن آشکار است، از تغییر در شیوه اجرا و راهبری برنامه گرفته تا چیدمان استودیو و ابزار و نمایه‌های دیداری آن. پیامد این بهبود در افزایش شمار شرکت‌کنندگان مسابقه و افزایش هواداران برگه اینستاگرامی آن به‌روشنی دیده می‌شود.
چیزی که از دید نگارنده، این مسابقه را از دیگر نمونه‌های سرگرمی ساخته شده در سیما ویژه می‌کند و لزوم پرداختن به آن را بیشتر، آن است که فرآیند آموزشی دامنه‌داری از زمان ثبت‌نام هر خواهان شرکت در مسابقه تا زمان گزینش نهایی برای پا گذاشتن به میدان مسابقه ایران در جریان است. چنان که در زمینه تاریخ، جغرافی، فرهنگ، ادبیات، هنر و هویت ایرانی داده‌های فراوانی را به ایرانیان درگیر این میدان می‌دهد که به جرأت می‌توان گفت این اطلاعات ایران‌شناسی را هیچ‌یک از شرکت‌کنندگان در هیچ دوره دیگری از زندگی‌شان، یکجا و به این اندازه دریافت نکرده‌اند. به‌جز این، شکل چیدمان صحنه و دکور و شیوه نمایش پرسش‌ها بر کفه‌ای گرد و گزینش پاسخ‌ها با حرکت شرکت‌کنندگان روی این کفه، گویی جذابیت فرآیند آموزش را برای بینندگان پای گیرنده‌ها هم در نظر داشته است و با زمان دادن به بیننده در خانه و ایجاد جذابیت تصویری بیشتر، امکان ماندگاری پاسخ را در ذهن آنها فراهم می‌کند.
مسابقه ایران از کم شمار نمونه‌های صداوسیماست که بخشی از بار مهم پرداختن به سراسر این پهنه گسترده پر رمز و راز تمدن ایرانی را بر دوش گرفته است؛ پهنه‌ای که اگر بخواهیم مرزهای فرهنگی‌اش (هنرها و آیین‌ها و باورهای ایرانی) را با مرزهای ژنتیکش (دانش نوین ژنتیک پراکندگی نژاد ایرانی یا آریایی را از مرزهای باختری چین تا ترکیه، سوریه، عراق و... می‌داند) و مرزهای زبانی‌اش (همه شاخه‌های زبان‌های ایرانی، از فارسی درباری یا دری که امروز زبان رسمی ایران است تا کردی، گیلکی، مازنی، بلوچی و... لهجه‌های تاجیکی و افغانستانی فارسی و زبان پشتو که هم‌ریشه زبان‌های ایرانی است، حتی زبان‌های غیرایرانی که در جغرافیای ایران با فرهنگ ایرانی آمیخته‌اند مانند ترکی گویش آذری و عربی گویش ایرانی) بسنجیم با کمال شگفتی می‌بینیم بر هم تراز می‌شوند و هر سه بر یک واقعیت گواهی می‌دهند که مرزهای تمدنی ایران زمین است.
اکنون مسابقه‌ای که از نمونه‌های نادر برنامه‌سازی ۴۰سال گذشته است با چنین رسالت مهمی، بدون داشتن اسپانسرهای برون سازمانی (که هزینه‌های آنچنانی برای برخی برنامه‌های سرگرمی می‌کنند) و بدون کپی‌برداری از روی دست دیگران، یک نمایش تازه و کاملا خلاقانه ایرانی را برپا کرده که از جایگاه سرگرمی صرف به جایگاه بستر آموزشی ارزشمند رسیده، آیا شایستگی توجه بیشتر سازمان و امکانات بهتر برای جذاب‌تر شدن برون‌داد دیداری و تصویری‌اش را ندارد تا بتواند بیننده بیشتری جذب کند و حتی تماشاگر برون‌مرزی را پای تلویزیون بکشاند؟
 از دید بسیاری از بینندگان سیما که دغدغه فرهنگ ملی دارند، شایسته است امکانات مادی و فرصت ابراز و عرضه اندیشه‌های نو برای این دست برنامه‌ها گسترش یابد، به‌ویژه در این دوره زمانی که رسانه‌های ایران‌ستیز مانند قارچ در قالب تلویزیون‌های خارجی یا برگه‌های فضای مجازی با پشتیبانی مالی و برنامه‌ای گسترده کشورهای دشمن و حتی به اصطلاح دوست و همسایه در حال روییدن هستند و مأموریت مهم‌شان جعل و دروغ‌پردازی درباره تاریخ و فرهنگ و هویت ایرانی و بیگانه کردن شهروند ایرانی از خویشتن خویش و جداسازی ملت درهم تنیده ایران از هم است.