ثنای حضرت سیده‌النساء

ثنای حضرت سیده‌النساء

‌‌تقرب به ذات لایتناهی صدیقه كبری سلام‌ا... علیها حقیقت فاطمیه است. در میان همه ذوات مقدسه وجود ذی‌جود آن جناب مستطاب و معرفت به ساحت قدسی مآب آن دردانه، هم جایگاه و پایگاه منیع و رفیعی دارد و هم هر كسی را لایق نمی‌شود. البته مراد از معرفت به طاقت بضاعت مزجات ماست و الا كو فهمی كه راه یابد به آستان حضرتش؛
كه: ناطقه مرا مگر روح قدس كند مدد/ تا كه ثنای حضرت سیده‌النساء كند
آن جا كه عالمان ربانی و فقهای صمدانی برای ثنای آن بانو دست به دامان روح‌القدس زنند، از پشه لاغر و بی نوایی چون من چه خیزد...
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید/ هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند 
  
اگر برای ذوالالباب، فهم و هضم معنای «لولاك لما خلقت الافلاك» خطاب به سرور كائنات و مفخر موجودات و رحمت عالمیان و صفوت آدمیان و تتمه دور زمان محمد مصطفی صلی‌ا... علیه و آله وسلم، صعب نباشد - كه هست - و اگر درك «لولا علی لما خلقتك» سهل بیفتد - كه نمی‌افتد - توجه به كنه این عبارت كه «لولا فاطمه لما خلقتكما» قطعا و حقا كه مشكل و غامض است ... 
اما آن گاه كه به پیش از خلقت، حیات و شهادت آن بانوی مجلله و مكرمه می‌نگری، كمی از دشواری این فهم كاسته می‌شود ...
و آن‌گاه كه او را ممتحنه قبل از خلقت می‌خوانی، در می‌یابی كه چرا عالم به طفیل وجودش بنا شده ...  و چون عبارات نبی مكرم در نعت و شأنش را می‌خوانی كه فاطمه روح مابین دو پهلوی من است / كه فاطمه پاره تن من است / كه من از او بوی بهشت استشمام می‌كنم / كه من از اویم و او از من است 
تازه راز پنهان شده در علو جایگاه و مراتب حضرتش كمی گشوده می‌شود ...
اما به قدر همین مجال كوتاه از شما پرسشی دارم: 
چرا علی‌رغم همه این توصیفات بی عدل و بی بدیل،  زهرای اطهر سلام‌ا... علیها و فضائل حضرتش ردی كمرنگ در كتب تاریخی اهل عامه و حتی شیعیان دارد؟!
و طرفه آن كه حتی فضائلی از حضرتش در میان ما دوستان و ارادتمندان رواج دارد، كه به لحاظ سند روایی و اعتبار تاریخی جز دروغ و گزاف نیست.
قصه‌هایی مثل آویختن پرده بر خانه و ناراحتی رسول خدا، ماجرای اباتراب و...كه نه تنها عصمت حضرتش را زیر سوال می‌برد بلكه جسارت به ساحت اوست ...
غرض این كه: بانویی كه محشر به نور  روشن خواهد شد از عظمت، ماورای فكرت ماست و بجاست كه دوباره حضرتش را بخوانیم و بستاییم و بشناسیم كه بهره دنیا و عقبای ما از ایشان به قدر شناخت صحیح و اعتقاد سلیم است نه بیشتر ... و آخر آن كه: مفتقرا متاب رو از در او به هیچ سو/زان كه مس وجود را فضه او طلا كند