كارآفرینی خانوادگی، سنتی كه در ایران رو به فراموشی گذاشته شد
کار، خانهدار باشید!
اشتغالزایی، كارآفرینی، ایجاد كسب و كار، ایجاد یك برند و... . این مفاهیم معمولا به جای همدیگر مورد استفاده قرار میگیرند؛ بدون اینكه توجهی به مرزهای باریكی شده باشد كه بین آنها تفاوت ایجاد میكند.مهمترین تفاوت كارآفرینی با دیگر شاخههای كسب و كار و ایجاد ارزشافزوده در قالب صنعت و تجارت و...، در نوآورانه بودن آن است. شاید بهترین تعریف در این زمینه را علیاصغر جهانگیری، كارآفرین ملی و مدرس و سخنران این حوزه، ارائه كرده باشد. او معتقد است كارآفرین كسی است كه در هر مكان و زمانی و با هر امكانی، میتواند تولید ثروت و ارزشافزوده كند. با این تعریف، بسیاری از اهل صنعت و تجارت و... از این حوزه خارج میشوند. در واقع خیلی از آنها را اگر از موقعیت فعلیشان و مسیری كه طی كردهاند، خارج و وارد حوزه و مسیری دیگر كنید، قادر به ایجاد موفقیت نخواهند بود. اما یك كارآفرین، بهواسطه قریحه فرصتیابی نوآوری و پشتكاری كه دارد، قادر است در هر جایی اقدام به ثروتسازی كند. در حوزه كارآفرینی نیز البته شاخههای مختلفی مطرح میشود. یكی از این شاخههای جالب، كارآفرینی خانوادگی است.
گاهی اتفاق میافتد زن و مردی كه كانون یك خانواده را تشكیل میدهند، روحیه كارآفرینی دارند. یعنی به نوعی، اهل ریسك و نوآوری و خطركردن و رفتن به جاهای جدید و ایجاد كسب و كارهای جدید هستند. در این صورت، این امكان برای این زوج فراهم است كه با هم اقدام به كارآفرینی كنند. یعنی برنامهها، پلنها، ریسكها و ... را با هم به پیش برده و متقبل شوند. این سبك از كارآفرینی، البته فواید خودش را هم دارد. از جمله اینكه زوجین، مشكلات كاری هم را به خوبی درك خواهند كرد؛ چرا كه اساساً همكار محسوب میشوند. نكته بعدی، برنامهریزی مشخص برای نگهداری از فرزندان است. معمولا زوجین شاغل در این زمینه با مشكلات زیادی روبهرو هستند. حسن بعدی در كاهش رفت و آمدهاست؛ چرا كه این سبك از كارآفرینی میتواند در منزل یا نزدیكیهای محل زندگی اتفاق بیفتد. هرچند ممكن است اختلافات پیش آمده هم یكی از نكات منفی این نوع از كارآفرینی محسوب شود؛ كه قطعا اثر خودش را در زندگی شخصی و زناشویی طرفین نیز خواهد گذاشت.
سنتی كه رنگ باخته است
البته در ایران، چندان به موضوع كارآفرینی خانوادگی پرداخته نشده و اغلب زیرمجموعهای از خود كارآفرینی دانسته شده است. این در حالی است كه این حوزه، باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. روزگاری در تایوان، این شعار ملی مطرح شد كه: هر خانه یك كارخانه و هر كارخانه یك خانه. یعنی هر خانوادهای، این امكان را دارد به ایجاد یك خط تولید و كارخانه با محصولاتی خاص خود اقدام كند. در ایران نیز چنین قاعدهای وجود دارد و در فرهنگ سنتی كسب و كار ایرانی نیز واگذاری مدیریت كسب و كار به فرزندان و به كار گماردن آنها از نوجوانی و جوانی رایج بوده است. اما حالا به هر دلیلی از جمله اینكه جوانترها میخواهند مستقل باشند، چنین اصول و قواعدی كمرنگتر شده. به نظر میرسد كه كارآفرینی خانوادگی، میتواند بخشی از این اصول به فراموشی سپرده شده را زنده كند.
تناقضهایی كه باید مدیریت شود
در سال 1390، تخمین زده میشد كه یك میلیون كسب و كار، شامل زن و شوهرهایی هستند كه با هم كار میكنند. طبیعی است در روزگار ما این آمار رشد كرده باشد. ضمن اینكه در زمان کنونی كه روزگار اقتصاد دانشبنیان و فناوریمحور و از راه دور است، این دست كارآفرینیها رشد بیشتری نسبت به یك رشد معمول داشته باشد. ضمن اینكه به این متغیرها باید رشد تحصیلات دانشگاهی را هم اضافه كرد. اما چطور میتوان یك كارآفرینی خانوادگی موفق را تجربه كرد؟ بدیهیترین و طبیعیترین اتفاقی كه در این میان رخ میدهد، بحث خودشناسی است. زن و مردی كه به عنوان یك خانواده اقدام به كارآفرینی میكنند، هر كدام خصیصههای منحصر به خود را دارند. ممكن است قدرت ریسك در یكی بالاتر و در دیگری كمتر باشد. این امكان وجود دارد كه درجههای نوآوری و پشتكار و مدیریت و بازاریابی و برقراری ارتباط با دیگران و... هم در یكی كمتر یا در دیگری بیشتر باشد. این تناقضها باید مدیریت شود.
مرزهایی كه باید روشن باشد
وجود این تناقضها البته به مفهوم منفی بودن هم نیست. معمول است كه میگویند در ایجاد یك برند و كسب و كار، سه روحیه مورد نیاز است؛ روحیه مدیریتی و اجرایی، روحیه نوآوری و خلاقیت و روحیه فروش و بازاریابی و درك مخاطب. نقل است كه میگویند در فردی چون استیو جابز، بنیانگذار اپل، همه این سه روحیه یكجا وجود داشته است. اما به هر حال ممكن است در هر فردی، این سهروحیه یكجا جمع نشود. به همین علت، وجود تناقض در زوجین كارآفرین میتواند این روحیههای مختلف مورد نیاز را پوشش بدهد. فقط نیاز به یك خودشناسی است تا هر كسی درك كند از چه خصیصههایی برخوردار است و در پایان اینكه، طرفین به این نتیجه برسند حرف نهایی را چه كسی بهعنوان یك مدیر باید مطرح كند و به هر حال فاصلهای بین نقش زناشویی و نقش مدیریتی قائل بشوند. اختلافات و مشاجرات خانوادگی كه به هر حال وجود خواهند داشت، نباید به محل كار و محیط كار منتقل شوند؛ چرا كه در هر حال باعث رنگ باختن فرهنگ كاری و سازمانی مورد نیاز خواهد شد.
بازخوانی نتایج یك تحقیق
محمود احمدپور داریانی، جهانگیر یداللهی فارسی و مهدی سمیعزاده، طی تحقیقاتی كه یك دهه پیش منتشر كردند، به نكات جالبی در حوزه كارآفرینی خانوادگی دست یافتند. یكی از نكات این بود: «ارتباطات خوب و موثر میان اعضای خانواده عاملی مناسب و تأثیرگذار بر فرآیند ایجاد یك مخاطره و یك كسب و كار خانوادگی خواهد بود.» و همچنین این نكته كه نتایج تحقیقات دیگر (دیر و هندلر، 1994) نیز نشان میدهد ارتباطات موثر یكی از ابعاد اصلی خانوادههای نیرومند و موثر را تشكیل میدهند و بهدلیل فشارهای زمانی و مالی مرتبط با شروع یك مخاطره و یك كسب و كار جدید، كارآفرینان در بسط و توسعه ارتباطات خوب و موثر میان اعضای خانوادهشان با چالشی اساسی روبهرو هستند. بنابراین برقراری ارتباط مناسب و موثر با خانواده از سوی فرد كارآفرین و همچنین وجود ارتباطاتی خوب میان اعضای خانواده میتواند موجب كاهش بسیاری از فشارهای روانی و اجتماعی فرد كارآفرین شده و در فرآیند ایجاد یك كسب و كار مشترك خانوادگی كمك شایانی كند. این تحقیقات همچنین به نتایج جالب دیگری هم رسیده است. از جمله اینكه طبق اطلاعات پژوهشی بهدست آمده، بخشی از انگیزه ایجاد كارآفرینی خانوادگی، دلایل خانوادگی است. از جمله تشکیل همبستگی در خانواده، به دست آوردن درآمد مناسب برای رفع نیازهای خانواده، ایجاد هویت شغلی برای دیگر اعضا، ایجاد شغل برای دیگر اعضا، بالاتر بردن جایگاه خانواده در جامعه و... یكی دیگر از نتایج جالب این تحقیقات چنین بود: از سوی دیگر نقش خانواده بهعنوان مانعی برای آغاز كسب و كارهای جدید، بهواسطه تأمین اندك منابع اساسی و عدم حمایت اجتماعی یا حمایت بسیار اندك، نیز اثبات شده است (دیر و هندلر، 1994).» طبیعی است كه كارآفرینی خانوادگی، میتواند این مانع بزرگ را بهراحتی از میان بردارد.