چند نکته درباره فیلم «مطرب» که این روزها خیلی سروصدا به پا کرده است
بفرمایید آبگوشت!
سرعت تحولات فرهنگی و سینمایی در این روزها خیلی بالا رفته است. شما فقط برای نمونه همین حوزه سینما را در نظر بگیرید. هنوز التهابات توقیف خانه پدری نخوابیده است که موج بعدی از راه رسید و عملا حواشی فیلم کیانوش عیاری را به حاشیه راند. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده و همین یک هفته قبل تیتر فرهنگی رسانهها درباره یک فیلم تازه از بند توقیف در آمده بود. در بین حواشی «خانه پدری» نام یک فیلم دیگر هم به چشم میخورد. رسانهها سخن از فیلمی میکردند که آن هم به پای خانه پدری سوخته است. واقعیت اما آنطور پیش نرفت که رسانهها فکر میکردند. حالا چند روزی است که فیلم «مطرب» جدیدترین ساخته مصطفی کیایی روی پرده رفته است. فیلمی که نام خودش و همسرش به عنوان سرمایهگذار دیده میشود. «مطرب» در همین چند روز فروش عجیبی داشته و مرز میلیاردی را رد کرده است. سر و صدا و تبلیغات عجیبی هم برایش شده است. همینها یعنی ما نباید از کنار این پدیده بیتفاوت عبور کنیم. همین هم شد که در این صفحه سراغ جدیدترین اثر مصطفی کیایی برویم.
نمره بد در كارنامهای خوب
مصطفی كیایی در چند سال گذشته و با ساخت بعد از ظهر سگی سگی، حال و هوای تازهای را به سینمای ایران تزریق كرد و سراغ روایت برخی دغدغهها و مسائل و مشكلات اجتماعی با زبانی انتقادی و البته در قالبی كمیك و بامزه و روانی رفت. قبل از او كمتر پیش میآمد فیلمسازی در سینمای ایران، برای انتقاد از برخی مشكلات جامعه، لحن بامزه و كمیكی انتخاب كند، معمولا برای بیان چنین سوژههایی یا فیلمسازان ترجیح میدادند، روایت تلخ و تیرهای را به كار بگیرند و سراغ كمدی نروند و كمدیها هم كه غالبا در فضای هپروتی و سادهانگارانه و پیرامون مسائل خنثی روایت میشدند و چندان كاری به موضوعات و مسائل مهم جامعه نداشتند یا اگر هم چنین موضوعاتی را برای روایت انتخاب میكردند، فیلمنامهها چفت و بست درستی نداشت و ساختار فیلمها جذاب و اثرگذار نبود.
اما كیایی، جوان خلاق و خوشذوقی بود و است كه این توانایی را دارد كه تلخترین مضامین را در ظرف بانمكی به مخاطب عرضه كند، بهدرستی از او خنده بگیرد و حرف اثرگذارش را هم به او منتقل كند؛ كم و بیش شبیه نمونههای موفق جهانی كه برای اثرگذاری بیشتر و ارتباط با طیف بیشتری از مخاطبان، موضوعات مهم و جدی و مسائل اجتماعی را در قالب كمدی و البته به بهترین شكل عرضه میكنند.
كیایی این روند را در فیلمهای بعدی خود هم تثبیت كرد و حتی میتوان گفت در این زمینه، صاحب امضا هم شد. ضدگلوله، خط ویژه و عصر یخبندان، سراغ مسائلی جدی و سیاسی و اجتماعی میرود و آن را در موقعیتهایی كمیك و نمكین به مخاطب عرضه میكند. نتیجه، فیلمهایی است كه در لایه بیرونی، پر از لحظات خندهدار است و در لایه زیرین، نسبتی با خنده و كمدی و شوخ طبعی ندارد و با موضوعات و مسائلی جدی سروكار داریم.
این وضعیت كم و بیش در باركد هم برقرار است، هرچند فیلم خوبی نیست و چندان موفق نمیشود آن تعادل میان پوستههای بیرونی و درونی اثر را رعایت كند و به همین دلیل، همان مسائل و مشكلاتی كه در فیلمهای قبلی كیایی، با جزئیات نمكین و اثرگذار به آن پرداخته شده بود، اینجا شكلی تصنعی و گل درشت پیدا میكند.
چهارراه استانبول، تا اینجا تنها فیلم كیایی است كه ترجیح میدهد، مسائل و مشكلات اجتماعیاش را در فضایی كاملا جدی و به دور از شوخی و كمدی روایت میكند، البته سوژه ملتهب فیلم (حادثه ساختمان پلاسكو) هم طبیعتا راهی به شوخی و خنده نداشت و نمیشد جور دیگری با آن طرف شد.
مطرب هم تقریبا به سیاق غالب فیلمهای كیایی ساخته شده و موضوعی جدی را در فضایی كمدی روایت میكند، اما فیلم نه موفق میشود همچون آثار خوب این فیلمساز، بستر زیرین و جدیاش را خوب پایهگذاری كند و بنا نهد و نه در ظاهر كمدی و پوسته بیرونی، ششدانگ و جذاب پیش میرود و بهجز لحظات مختصری، درمجموع نمیتواند خنده درست و حسابی از تماشاگر بگیرد. نه اینكه آگاهانه نخواهد، بلكه نمیتواند و درواقع انگار زورش نمیرسد بیشتر از اینها تماشاگر را بخنداند. بخشی از این ضربه به فیلم و فیلمنامه، به غمخواری بیش از حد نویسنده و فیلمساز، نسبت به سوژه و قهرمان فیلمش، ابراهیم برمیگردد و همین، روند كمدی فیلم را مختل میكند.
مطرب كه اساسا ایده كمدیاش را از انقلاب اسلامی به عنوان یك دگرگونی بزرگ سیاسی و اجتماعی میگیرد و پایه اولیه قصه و سرنوشت ابراهیم، خواننده كابارهای پیش از انقلاب را روی همین بنا میكند و از نمد همین نیش و كنایه هم كلاهی برای فیلمش میدوزد، تقریبا در همین حد باقی میماند و نان این اقبال و فروش گیشه را تا حدود زیادی از همین ایده میخورد. وگرنه قصه اگرچه در طول روایت میشود و پیش میرود، اما چندان منطقی نیست و روزنهها و سادهانگاریهای زیادی در فیلمنامه به چشم میخورد.
حسرت به شهرت رسیدن ابراهیم به عنوان یك خواننده كابارهای پیش از انقلاب، به خودی خود برای یك روایت جذاب و بانمك، كارایی داشت و حتما نیاز نبود كه این ژن خوانندگی به دختر و پسرش، زیبا و فواد هم منتقل شود و بعد هم ماجرای مهاجرت آنها برای خوانندگی پیش بیاید. بعد از آن هم كلیشههایی چون حضور موقت در تركیه و رفتار همیشگی و نخ نمای قاچاقچیان و دلالان مهاجرتهای غیرقانونی را داریم كه وجود آنها در فیلمنامه و فیلم از كیایی، بعید بود. همچنین اساسا حضور یك خواننده كابارهای نه چندان مشهور برای برگزاری یك كنسرت در هفته فرهنگی ایران و تركیه، خودش یكی از ایرادات مهم فیلم است كه باز بخش مهمی از ماجراهای بعدی قرار است روی آن استوار باشد، اینكه چگونه نظارت و كنترلی روی این مساله وجود ندارد و به سادگی میشود، برای ارائه كارنامه موسیقایی ابراهیم، آثار مرحوم ایرج بسطامی را به وزارت ارشاد، قالب كرد! همینطور باید به رابطه فواد با نازان اشاره كرد كه خیلی سادهانگارانه است و كمی بعید به نظر میرسد یك خواننده زن مشهور ترك كه طرفدارانی پروپاقرص دارد، یك زندگی ساده و آرامی داشته باشد و جای بادیگارد و مدیر برنامه و خدم و حشم او را یك پرستار بچه ایرانی بگیرد و تازه برای رفع و رجوع كردن، دروغهای این پرستار مرد را هم با مهربانی بیدلیل، لاپوشانی كند و دست آخر هم اسیر یك عشق پیشبینی نشده شود!
باور بفرمایید كیایی پیشتر اینقدر ساده و پر از سوراخ، قصههایش را روایت نمیكرد. اما به نظر میرسد اینجا همه چیز تحتالشعاع ایده اولیه فیلم قرار گرفته و چندان تلاش نشده تا فیلم در جزئیات هم با دقت و وسواس پیش برود.
كاری كه كیایی در مطرب، به شكل ناقصی انجام میدهد، پیشتر در ضدگلوله، به بهترین شكل آن را انجام داده بود و آنجا به خوبی توانست، روند تغییر سرنوشت یك شخصیت و یك حرفه در پیش و پس از انقلاب را به تصویر بكشد.
امان از بعضی شوخی ها
نمیخواهیم كاسه داغتر از آش باشیم و با طرح مواردی، راه را برای شكلگیری كمدی سخت كنیم. به هرحال كمدی و شوخیها، باید روی مسائلی متمركز شوند و برای رسیدن به مقصود و خنداندن تماشاگر، تا حدودی آغشته به بیپروایی باشند. دروغ چرا؟ بیشتر جوكها و لطیفههایی كه به آنها میخندیم، چندان تمیز و پاستوریزه نیستند. با این حال امكانش هست كه با رعایت ادب و با استفاده از ذوق و خلاقیت، راههای میانبری برای خنداندن بدون ابتذال، پیدا كرد.
میتوانیم باز هم از كارنامه خود كیایی وام بگیریم، او پیشتر نشان داد كه بدون اینكه سراغ مسائل سخیف و سطحی برود، میتواند به خوبی تماشاگر را بخنداند، هم به لحاظ كلامی و هم با كمدی موقعیت. اما در مطرب كم پیش آمد كه كیایی، سراغ كمدی موقعیت برود و آن چندجایی هم كه موفق به خنداندن تماشاگر شد، از شوخیهای جنسی مایه گذاشت. هرچند گاهی در همین فضا هم خلاقیت بیشتری به خرج میداد و انتظار میرفت كه اگر هم قرار به استفاده از چنین شوخیهایی باشد، كیایی با همین دست فرمان پیش برود، مثل مكالماتی كه ابراهیم و همسرش، پشت درهای بسته داشتند كه این گفتوگوها به نتایجی چون زیبا و فواد، ختم شد!
كیایی یكی دو جایی سراغ استفاده از برخی ترانههای غیرمجاز رفت و آنها را در دیالوگهای بازیگران به كار گرفت، مثل آنجایی كه راننده سفارت ایران در تركیه و زیبا، با هم یكی به دو میكنند.
از كیایی انتظار میرفت خیلی بیشتر از این، چنین مسیری را پیش بگیرد كه هم بامزه و كمیك بود و كار را به یك موزیكال نرم نزدیك میكرد و هم میتوانست، آن ممنوعیت و محدودیت مضمونی و مورد اشاره فیلمساز را بدون ایجاد حساسیت، مطرح و تقویت كند.
چرا راوی؟
مطرب، قصهاش را سرراست و خطی تعریف میكند و ما در طول فیلم، زندگی ابراهیم را دنبال میكنیم. هرچند ایراداتی به فیلمنامه وارد است، اما خود فیلم به هرحال همین قصه نیمبندش را روایت میكند و دیگر نیازی به راوی و شنیدن صدای پرویز پرستویی (ابراهیم) روی تصاویر فیلم نبود. گویندگی او، بیشتر توضیح واضحاتی است كه در فیلم میبینیم و چیزی هم به قصه اضافه نمیكند.
حالا كه صحبت آقای پرستویی شد، اجازه دهید اشاره كنیم كه این استاد بازیگری اگرچه مثل همیشه، حضور مقتدرانهای در فیلم دارد، اما بازی او در نقش ابراهیم، با وجود برخی لحظات، با بهترین نقشآفرینیهای او فاصله دارد. دیگر بازیگران فیلم همچون مهران احمدی و محسن كیایی هم حضور ویژهای ندارند و الناز شاكردوست هم انگار بعد از چند فیلم و نقش متفاوت، یك استراحتی به خودش در بازیگری داده و هوای فیلمهای اولیهاش در سینما را کرده است.
«مطرب» به نویسندگی، كارگردانی و تهیهكنندگی مصطفی كیایی اكران شده است. فیلمی كه با تبلیغ، سر و صدای فراوان و صحنههای نوستالژیك منتشر شده در فضای مجازی میتواند خیلیها را به سینما بكشاند. اتفاقات مطرب در شهر استانبول تركیه میگذرد و چند بازیگر مطرح ایرانی از جمله پرویز پرستویی و الناز شاكردوست بهعلاوه یك خواننده جوان ترك به نام عایشهگل جوشكون در آن بازی میكنند.
مطرب روایتگر زندگی یك خواننده كابارهای پیش از انقلاب اسلامی است؛ خوانندهای كه با وقوع انقلاب مانند دیگر خوانندههای كابارهای از صحنه كنار میرود، نه آنقدر شهرت و جایگاه دارد كه به كشورهای غربی برود و بشود خواننده لسآنجلسی و نه میتواند به فعالیت خود ادامه دهد؛ بنابراین میشود خوانندهای برای مراسمهای عقد و عروسی.
كارگردان سعی دارد اتفاقات زندگی این خواننده را به طنز بیان كرده و نشان دهد این طیف از خوانندگان كه با وقوع انقلاب بیكار شدهاند، به چه شغل و شرایطی روی آوردهاند. در واقع از فیلم این توقع میرود كه بخش فعالیتهای زیرزمینی این خوانندگان را به تصویر بكشد، اما فیلم تقریبا مسیر دیگری میرود و از استانبول و اتفاقات دیگری كه اگر بگوییم فیلم را لو دادهایم، سر در میآورد.
اینكه تا چه حد موفق شده و چطور پیش رفته، اتفاقی است كه انتقادات زیادی را در همین روزهای آغازین اكران برای مطرب ایجاد كرده است. بسیاری در فضای مجازی از این نوشتهاند كه فیلم پر از شوخیهای سخیف است و بسیاری دیگر هم به پرویز پرستویی خرده گرفتهاند كه اصلا چرا بازی در این نقش را پذیرفته است.
ورای همه این بحثها باید این سوال را هم مطرح كرد كه حضور بازیگر و خواننده تركیهای عایشهگل جوشكون در این فیلم كه حالا نقش تبلیغاتی مهمی هم دارد، به چه دلیل انجام شده است؟ آیا واقعا حضور او و بازیگران و خوانندگان مشابه ترك كه ظاهرا در حال بدل شدن به مد این روزهای سینمای ایران است، واقعا چه اهمیتی دارد؟ چیزی به فیلم میافزاید؟ یا صرفا در حد یك اتفاق تبلیغاتی است و تنها به تعداد مخاطبان فیلم میافزاید؟
با حضور عایشهگل خانوم
عایشهگل جوشكون، خواننده جوان ترك است، 34 سال دارد و چند تك آهنگ خوانده كه یكی از آنها مورد توجه یك خواننده مشهور ترك هم قرار گرفته است. گشتن در سایتهای فارسی و تركزبان هم نشان میدهد رزومه چندانی از او وجود ندارد و فقط در همین حد نوشته شده كه متولد 17 ژوئن 1985 است، 34سال دارد و در دانشگاه هم رشته موسیقی نخوانده. پدرش نوازنده بوده و او هم تصمیم گرفته خواننده بشود. به تركی، انگلیسی و اسپانیولی میخواند و این را هم میافزاییم كه در فیلم مطرب چند كلامی فارسی میخواند.
او قبلا هم اعلام كرده اگر پیشنهاد خوبی برای بازیگری داشته باشد، میپذیرد. تمام جستوجوهای ما به چیزی بیش از این موارد نرسید و كارنامه پر و پیمان یا رزومه خاصی تشکیل نشد. شاید خانم عایشهگل در آینده و در كشور خودش بتواند در حوزه موسیقی، سینما و تلویزیون یا مانند بسیاری از خوانندهها و بازیگران ترك، وارد صنعت مدلینگ هم بشود، اما در زمانی كه بازیگر فیلم ایرانی با این همه تبلیغ شده، در كشور خودش چندان شناخته شده نیست.
نگاهی به صفحه اینستاگرام، نظرات مخاطبان و فعالیتهای این خواننده هم در فضای مجازی نشان میدهد خبری نیست كه نیست. تعدادی آشنایان و دوستاش بعلاوه برخی ایرانیان همیشه در صحنه زیر پستش درباره فیلم مطرب كامنت گذاشته و ستایشش كردهاند، نه خبری از اظهار و نظر و نقدی است و نه حرفی جدی.
شاید عایشهگل هم در فیلم نقشی را بازی كرده كه دوست دارد اتفاقات مربوط به آن در واقعیت برایش رخ دهد. خوانندهای باشد كه از آمریكا بیاید استانبول و تمام شهر پر شود از تصاویرش و مردم برای حضور در كنسرتش صف بكشند، ما كه بخیل نیستیم، الهی كه این اتفاقات برایش رخ دهد.
از خانوم یایا تا دیگران
چند سالی است كه حضور بازیگران خارجی در فیلمهای ایرانی پررنگ و پررنگتر شده، از بازیگران ترك گرفته تا هندی، تایلندی و.... اگر نگاهی هم به ماجرای این حضورها بیندازیم، میبینیم بازیگران خاص و سرشناسی وارد این فیلمها نشدهاند، اغلب در فیلمهای تجاری بازی كردهاند و با همین تبلیغ و سر و صدا تنها موج موقت و فروش بیشتر برای یك فیلم را فراهم كردهاند.
نمونه اخیرش همین فیلم پر سر و صدای عبدالرضا كاهانی است، «ما شما رو دوست داریم خانوم یایا» هم یكی از همین فیلمها بود، خیلیها حتی پس از دیدنش هم ناراضی از سینما آمدند بیرون اما بهواسطه حضور یك بازیگر خارجی رفته بودند اتفاق تازهای را ببینند.
هر چند منصفانهاش این است كه بگوییم برخی از این بازیگران از جمله همین خانم عایشهگل كه گفتیم رزومه خاصی هم ندارد، از پس بازی در فیلم بهخوبی برآمدهاند. اما خود فیلم اتفاق خاصی برای سینمای ایران نبوده و گاه برخی آثار از جمله همین مطرب آنقدر سخیف بودهاند كه بشود به شوخی گفت برخی فیلمفارسیهای قدیم پیششان چنان جایگاهی دارند كه میتوانند در گروه هنر و تجربه اكران شوند!
اگر قرار باشد سخافت و شوخیهای خارج از عرف در كنار حضور بازیگران خارجی زن كه الزامی هم به داشتن حجاب ندارند و گاهی هم میتوانند روی صحنه بزنند زیر آواز و حركت موزون ریزی بروند، مردم را به سینما بكشاند، باید گفت وای به حال ما و سینما.
-
دائـم البـرق!
-
خداحافظی در اوج
-
نشریات علمی در مسیر دگردیسی
-
ساخت هتل در تركیه با كفزنی
-
پرسپولیس 5، استقلال 3
-
در ستایش تولید خوب
-
معمار بلاغت نوین
-
پرونده شماره 1048
-
راه «گزارشگران فساد» چگونه هموار میشود؟
-
بفرمایید آبگوشت!
-
دوبـــــــاره فـــــردو
-
اندر مصائب مدیریت مبتذلپرور
-
2 دانشمند تركیهای و 3 دانشمند ایرانی برگزیده جایزه مصطفی(ص) ۲۰۱۹ شدند
-
ایران، قهرمان جام بین قاره ای فوتبال ساحلی
-
آغاز عقبنشینی اوکراین و نیروهای مورد حمایت روسیه از نواحی تحت منازعه
-
بحرین از بازداشت چند فرد در ارتباط با تهدید علیه امنیت کشور خبر داد
-
قطر خطاب به مقام اماراتی: سر عقل بیایید و به امور کشور خودتان برسید