حکایت مالکان نایاب روزگار

حکایت مالکان نایاب روزگار


روایت کارشناسان املاک از برخورد با صاحبخانه‌هایی با منش متفاوت این روزها هم خواندنی است؛ صاحبخانه‌هایی که با گذشت چند دقیقه از حضورشان در بنگاه معاملات ملکی، همه نگاه‌ها به سمت‌شان جلب می‌شود؛ یکی از این مشاوران تعریف می‌کند: «همین چند روز پیش، آقای میانسالی به بنگاه آمد و مشخصات خانه‌اش با متراژ 65 متر و همه امکانات را به ما داد تا اجاره بدهیم؛ هر لحظه منتظر بودم قیمتی مثل همه قیمت‌های مرسوم این روزها پیشنهاد بدهد و برود و منتظر پیدا شدن مستاجر بماند اما به‌جای قیمت، گفت فقط هم به عروس و داماد یا زوجی با بچه کوچک می‌دهم. گفتم حاج‌آقا، چه قیمتی به مشتری بگویم؟ گفت 12-10 تومان پیش، 300-200 تومان هم اجاره.» و همین جملات کافی بود که همه افراد حاضر در بنگاه برگردند به سمت صدا تا ببینند چه کسی است که از خیر رهن و اجاره چشمگیر خانه‌ای با این مشخصات گذشته است: «گفتم خیلی خوش‎‌قیمت حساب می‌کنید حاج‌آقا. گفت کمی بیشتر از این، باید برود خرج قسط وام ازدواج عروس و دامادها یا پوشک بچه‌ زوج‌های جوان شود؛ من می‌خواهم چه‌کار؟» او می‌گوید از این شکل اتفاقات دلنشین به‌ندرت در بنگاه می‌افتد ولی بالاخره می‌افتد: «این روزها که فصل نقل و انتقالات است، صاحبخانه‌های زیادی به ما مراجعه می‌کنند؛ کسانی که سال پیش هم خانه‌شان را به مستاجر جدید اجاره داده بودند و امسال دوباره به دنبال مستاجر هستند؛ می‌دانید، انگار این آدم‌ها اصلا برایشان فرقی نمی‌کند که مستاجر باید زحمت و هزینه اسباب‌کشی را متحمل شود و فقط مهم این است که خانواده دیگری هستند که قیمت پیشنهادی سال جدید آنها را بابت رهن و اجاره خانه بپردازند.» و همین می‌شود که سال به سال، سر و کله‌شان در بنگاه پیدا می‌شود.
اما انگار این ماجرا دو طرف دارد؛ یک طرف ماجرا صاحبخانه‌هایی هستند که باید منصفانه‌تر عمل کنند و طرف دیگر هم کارشناسان املاکی که می‌توانند قید سود خودشان را بزنند و در این بی‌انصافی سهیم نشوند: «به‌هرحال این شغل ما است و ما هم گرفتار تورم و بالا و پایین شدن قیمت‌ها هستیم اما بااین‌حال، چند ماهی می‌شود که تصمیم گرفته‌ایم روی فایل خانه مالکانی که حتی به این قیمت‌هایی که به خودی خود بالا هستند هم رضایت نمی‌دهند و مبلغی فراتر از حد تصور پیشنهاد می‌دهند، کار نکنیم.  مثلا کسی را می‌شناسم که چهار خانه دارد و همیشه با ما کار می‌کند اما ساکن ایران نیست؛ فقط خانه‌هایش را اجاره می‌دهد که خالی نماند. کاملا هم از قیمت‌های این روزهای مسکن خبر دارد ولی چندین سال است مستاجرانش ثابت باقی مانده‌اند؛ همیشه هم می‌گوید این عدد و رقم‌ها در ایران بالاست ولی برای من که هزینه‌هایم به دلار است، منفعت چندانی ندارد؛ پس برای چه کاری کنم که نه‌تنها سودی برای من ندارد بلکه این خانواده‌ها را هم گرفتار می‌کند؟» و این یعنی از خیر حداقل منفعتش برای حمایت از مستاجران در اوضاع اقتصادی این روزها می‌گذرد.