به مناسبت روز قلم و روز ادبیات کودک و نوجوان در کلاف این شماره نگاهی نو به مفهوم قلم داشتهایم
قلم ما را به کجاها که نمیکشد!
قلم را در دست میگیرم تا قبل از اینکه دبیر نشریه قلم پایم را به علت دیر رساندن مطلب قلم کند، این صفحات قلم خورده را تقدیمش نمایم! نمیخواهم لفظقلم حرف بزنم یا با قلم فرسایی وقت شما را بگیرم، یا حتی متنم را به هفت قلم آرایش بزک کنم تا شاید خواندنی قلمداد شود. هیچ کدام از اینها قصدم نیست. فقط میخواهم خیلی غیرمستقیم بدون اینکه بیشتر از حد معمول از واژه «قلم» استفاده کنم؛ در قلمرو مناسبتها را گشت بزنم و چشم شما را متوجه روز چهاردهمِ گرم ترین ماه سال کنم. روزی که مشهور است به روز «قلم». و آیا این علت کافی نیست تا به قدر یک کلاف ناقابل، این نشریه از چنین روزی پذیرایی کند؟
قلم چه چیزی است و اولین بار چه شد؟
قلم که در گذشتههای خیلی دور صدایش میزدند «خامه»! ، ابزاری برای نوشتن است که برای افزودن جوهر به یک سطح که معمولا کاغذ است استفاده میشود. انواع گوناگونی از قلم وجود دارد که شامل خودکار ، رواننویس ، خودنویس و ماژیک و انواع مداد میشود. حکایت است که روزی در آستانه مهرماه آقای انسان اولیه با فرزندش به فروشگاه لوازم التحریر میروند. آن جا چیزی بوده است در مایههای پرنده فروشیهای امروزی که در آن از سیمرغ گرفته تا خود مرغ و از خود مرغ گرفته تا جغد و کبک و شاهین و عقاب، در قفسهای جداگانه نگهداری میشدهاند تا فرزند آقای انسان اولیه پر، دم یا بال مناسبی انتخاب کند برای نوشتن مشقهایش. پر عقاب آن موقع حکم قلم نوری را داشته و به قیمت خون انسان معاوضه میشده! اوایل، نویسندگی همچین شغل ظریفی به حساب نمیآمده و آقای آدمیزاد، سنگ چخماق نوک تیز را برای ترسیم تصاویر روی دیوارهای غارها به کار میبرده. گاهی نیز نویسندگان عصر حجر انگشت خود را در شیره گیاهان یا خون حیوانات فرو میبردند و آن را به جای قلم استفاده میکردند و اینگونه خودکار قرمز خیلی توی بورس بوده است. چینیها هم طبق معمول خیلی با ماجرا رمانتیک برخورد میکردند و حروف خود را با قلمی از پشم نرم شتر نقاشی میکردند .خلاصه اینکه تاریخ قلم خیلی به جاهای جذابی منتهی نمیشود! به قول بابام:« دنبالش نرو. اسیر میشی!»
قلم چه چیزی نیست و آخرین بار چه شد؟
بنا به تحقیقات و بررسیهای مداوم بنده ی نگارنده آن چیزهایی که قلم نباشند، قلم نیستند. این اواخر نیز با اختراع کامپیوترها و دستگاههای تایپ و انواع و اقسام گوشیها و دستگاههای هوشمند و غیر هوشمند، دیگر خیلی وقت است دانش آموزان دبستانی به جای گفتن جمله «اکنون قلمم را در دست میگیرم و انشایم را آغاز میکنم» میگویند :« نت بوک گوشی ام را باز میکنم و انشایم را تایپ خواهم کرد!» خیلی از روزنامه نگارها هم اوضاعشان همین است. هر چقدر هم که آدم سنت گرایی هم باشید و پای قلمتان بمانید، آخرش مجبور میشوید متنتان را تایپ کنید. البته همه اینها قدر باد هوا نمیارزند وقتی قرب و منزلت جناب قلم به حدی است که خود خدا به نامش قسم خورده. خلاصه که این آقای قلم موجود عجیبی است! با ما باشید تا با کاربردهای دیگر این مفهوم پر پیچ و خم آشنا شوید. پس چرا اینجا ایستادی؟ «با ما همراه باشید» یعنی برو خط بعد!
خوشمزهترین کتاب سال، به قلم جناب گاو!
یکی از هنرنماییهای آقای قلم در آبگوشت و قرمه سبزی است. مردم غرب آسیا البته بیشتر از این هنرنمایی قلم باخبرند. اهل دل میدانند من چه میگویم. چند قطره شیره قلم اگر با نخود و لوبیا و باقی مخلفات در دیگ بجوشد، معجون فیلافکنی ساخته میشود که ما مردمان مشرق زمین اگر سلیقه داشتیم این معجون را در شیشه میکردیم و به عنوان «اکسیر جوانی» یا «عصاره حیات» صادر مینمودیم. حیف که در بسته بندی ضعیفیم!
کلاژن سازی و ضد پیری، تقویت استخوان و مفصلها و سرشاری از پتاسیم، فسفر، آهن،کلسیم، منیزیم و ویتامین B، تنها بخشی از خواص جناب قلم است. خلاصه که جونم برات بگه خواهر! اول قلمارو میشوریم تا ماده اضافه به قلم نچسبیده باشه. بعد پیازها را به شکل نگینی برش میدیم و آماده میگذاریم یه گوشه. حدود ۱۲ ساعت اجازه بده تا روی حرارت بجوشه. بعدشم بذار خنک بشه. حالا وقتشه ضامنو بکشی تا این بمب انرژی منفجر بشه. انصافا بعضی قلمها معجزه میکند. نمونهاش همین قلم سعدی! بمبی از ویتامین و پروتئین ادبی داخلش خوابیده. خودتان را ازش محروم نکنید.
ما رو از قلم نندازی سلطان!
اصولا پادشاهان قدیم خیلی روی قلم خود حساس بودند. تا هر جایی را که خرشان میرفت و فرمانشان خریدار داشت، قلمرو خود میدانستند. یعنی در واقع قلمشان میتوانست والی آن مناطق را عوض کند. یا مجرمی را اعدام کند. یا حتی بی گناهی را روانه زندان سازد! در ادبیات درباری یک چیزی که خیلی گویا مد بوده و خوردنش توصیه میشده، بی تعارف «پاچه ی سلطان» بوده است که توسط بادمجان دور قابچینهای دربار مصرف میشده! هر وقت جناب شاه حالشان خوب بوده و کیفشان کوک بوده ، عادت داشته اند به بذل و بخشش. نوکر هم هر چه مجیزگوتر سهمش از بیت المال چرب تر! جمیع مریدان قبله عالم زبان حالشان این بوده که : ما رو از قلم نندازی سلطان! زبان حال رعیت بیچاره اما خدمت شاه که نه، خدمت داروغه معمولا این بوده که : جان مادرت از ما قلم بربگیر! به تعبیر دیگر یعنی بیخیال ما شو! به یک تعبیر دیگر یعنی از ما برای بار هزارم در این ماه باج و خراج نگیر جان هر کس که دوست داری! به تعابیر دیگری هم میتوانم معنایش کنم اما خب چون خانواده اینجا نشسته، معذوریم.
با قلمت شلیک کن
قلم در کنار کاربردهای خارق العاده اش، جالب است بدانید اسلحه بسیار خوبی هم هست. حتی در طول تاریخ خیلی اوقات شاهد پیروزی قلم بر شمشیر هم بودیم. نه نه! اشتباه نکنید. منظورمان این نیست که نوک مداد را تیز کنید و فرو کنید در شکم دشمن! منظورمان بخشی از آن چیزهایی است که باید در کتاب سواد رسانه مدرسه یاد میگرفتید اما یاد نگرفتید! منظورمان آنهاست. شاید یکی از قدیمی ترین پیروزیها که با قلم صورت گرفت، نزدیک شدن دانشمندان نازنینمان به مغولان خونخوار بود. امثال خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه نظام الملک و خواجه شمس الدین جوینی که به هزار ترفند، کاری با شمشیرهای مغولی کردند که بر سر ویرانه هایی که تلنبار کرده بودند کلی رصدخانه و کتابخانه و مسجد و میراث فرهنگی بسازند. حتی بعضی از سلاطین را هم علاقه مند به خط و معماری و تذهیب کردند. کاری که دانشمندان ما کردند مثل این است که به گوریل یاد بدهی موقع عطسه جلوی دهانش را با دستمال بگیرد یا اینکه به بعضی مسؤولان ما یاد دهی درست روی صندلی بنشینند! خلاصه که خیلی خفن بودهاند! دمشان گرم.
دماغ قلم دارچین
در ارتباط با رابطه قلم و محصولات کشاورزی و غذایی بحث همچنان میتواند ادامه داشتهباشد. اصل «قلمه زدن» در تولیدات زراعی، زمینه برقرار کردن هر رابطه مشروع و نامشروعی را بین میوهها و سبزیجات فراهم کرده است! قلمه زدن عبارت است از رشد و نمو و تکامل بعضی از قسمتهای گیاهی قطع شده از پایه اصلی. یک قلمه میتواند قطعهای از ساقه، ریشه یا برگ باشد. از من نخواهید به شما شیوههای تخصصی قلمه زدن را یاد بدهم. به علامه گوگل مراجعه کنید خب! من الان فقط یک آرزو دارم و آن اینکه کاش میشد به سادگی یک گیاه دلهای ما آدمها به هم قلمه میشد. البته بعضی قلمها این خاصیت را دارند. طوری از ریشه دل ما قلمه میگیرند و دلها را نزدیک میکنند که بیا و ببین. درست مثل قلم مجنونها خطاب به شیرینها.... من البته نمیدانم قلم دارچین چه شکلی است اما جالب است بدانید برخلاف دماغهای قلم آبگوشتی، دماغهای قلم دارچین معروفاند به بینیهای باریک و دلپسند که سالهاست از سوی بنگاههای تبلیغات زیبایی صورت تبلیغ میشوند.
هفتقلم آرایش!
بخواهیم اگر علمی با قضیه برخورد کنیم، ما هفت نوع شیوه خطاطی یا همان خوشنویسی داریم که به هفت قلم معروفاند.کوفی، نسخ، محقق، ریحان، ثلث، توقیع و رقاع. اینها در امتحان نخواهد آمد. نگران نباشید! اما حالا اینها اصلا مهم نیست. مهم این است که در چه چیزی آب و نان است. در خط وکتابت که آب و نان نیست! وقتی میشود با قلم ابرو و قلم چشم و قلمموی صورت و قلم مژه، هفت قلم آرایش کرد و کلی هم صنعتش درآمدزا باشد؛ چه نیاز است که ما بیاییم اینجا از قلم نی و قلم نیزول و سیاهقلم و قلم تراش و قلم زدن و قلمدان صحبت کنیم؟! حالا که وسط این آموزش مجازی، خط بچهها آنقدر خوب شده که دستخطشان را اگر جلوی آفتاب بگذاری، راه میرود، آیا اصلا حرف زدن درباره این بحثها لزومی دارد؟! قدیمترها که شما یادتان نمیآید دستخط خوب فضیلت به حساب میآمد. الان اما یک خرده اوضاع تغییر کرده و خیلیها پوست خود را به جای دفتر نقاشی استفاده میکنند و هفت شهر عشق را روی خود پیاده میسازند! زن و مرد هم ندارد. خیلی از دخترها از جمله پسرها این کار را میکنند! خدا قلم پای مافیای اینجور کارها را خرد کناد.
سخت است قلمباشی و دلتنگ نباشی
قلم جنبه اش بالاست. کلی میشود با آن شوخی کرد و خوش گذراند. بس که دریاست دلش. اما حیف است حالا که روزش است از اصلش حرف نزنیم. یکی از بزرگترین فایدههای قلم این است که میتوانی با آن به شکار بروی. بله! به شکار علم. خیلی فرق وجود دارد بین علمی که نوشته شده و علمی که در ذهن خانه کرده است. پس باید اول روز قلم را به تمام علوم جهان تبریک گفت. بعد از علم، این روز را باید به تمام کاغذها و جوهرها و انگشتها تبریک گفت که خانواده قلماند. البته خدا سایه پاککن و قلمتراش را هم از سر قلم نگیرد! اینها همه حالا به کنار. من دلم میخواهد اینگونه متنم را تمام کنم. از قول یک شاعر. با قلم میگویم: ای همزاد، ای همراه؛ ای هم سرنوشت. هر دومان حیران بازیهای دورانهای زشت. شعرهایم را نوشتی، دست خوش! اشکهایم را كجا خواهی نوشت؟
قلم که در گذشتههای خیلی دور صدایش میزدند «خامه»! ، ابزاری برای نوشتن است که برای افزودن جوهر به یک سطح که معمولا کاغذ است استفاده میشود. انواع گوناگونی از قلم وجود دارد که شامل خودکار ، رواننویس ، خودنویس و ماژیک و انواع مداد میشود. حکایت است که روزی در آستانه مهرماه آقای انسان اولیه با فرزندش به فروشگاه لوازم التحریر میروند. آن جا چیزی بوده است در مایههای پرنده فروشیهای امروزی که در آن از سیمرغ گرفته تا خود مرغ و از خود مرغ گرفته تا جغد و کبک و شاهین و عقاب، در قفسهای جداگانه نگهداری میشدهاند تا فرزند آقای انسان اولیه پر، دم یا بال مناسبی انتخاب کند برای نوشتن مشقهایش. پر عقاب آن موقع حکم قلم نوری را داشته و به قیمت خون انسان معاوضه میشده! اوایل، نویسندگی همچین شغل ظریفی به حساب نمیآمده و آقای آدمیزاد، سنگ چخماق نوک تیز را برای ترسیم تصاویر روی دیوارهای غارها به کار میبرده. گاهی نیز نویسندگان عصر حجر انگشت خود را در شیره گیاهان یا خون حیوانات فرو میبردند و آن را به جای قلم استفاده میکردند و اینگونه خودکار قرمز خیلی توی بورس بوده است. چینیها هم طبق معمول خیلی با ماجرا رمانتیک برخورد میکردند و حروف خود را با قلمی از پشم نرم شتر نقاشی میکردند .خلاصه اینکه تاریخ قلم خیلی به جاهای جذابی منتهی نمیشود! به قول بابام:« دنبالش نرو. اسیر میشی!»
قلم چه چیزی نیست و آخرین بار چه شد؟
بنا به تحقیقات و بررسیهای مداوم بنده ی نگارنده آن چیزهایی که قلم نباشند، قلم نیستند. این اواخر نیز با اختراع کامپیوترها و دستگاههای تایپ و انواع و اقسام گوشیها و دستگاههای هوشمند و غیر هوشمند، دیگر خیلی وقت است دانش آموزان دبستانی به جای گفتن جمله «اکنون قلمم را در دست میگیرم و انشایم را آغاز میکنم» میگویند :« نت بوک گوشی ام را باز میکنم و انشایم را تایپ خواهم کرد!» خیلی از روزنامه نگارها هم اوضاعشان همین است. هر چقدر هم که آدم سنت گرایی هم باشید و پای قلمتان بمانید، آخرش مجبور میشوید متنتان را تایپ کنید. البته همه اینها قدر باد هوا نمیارزند وقتی قرب و منزلت جناب قلم به حدی است که خود خدا به نامش قسم خورده. خلاصه که این آقای قلم موجود عجیبی است! با ما باشید تا با کاربردهای دیگر این مفهوم پر پیچ و خم آشنا شوید. پس چرا اینجا ایستادی؟ «با ما همراه باشید» یعنی برو خط بعد!
خوشمزهترین کتاب سال، به قلم جناب گاو!
یکی از هنرنماییهای آقای قلم در آبگوشت و قرمه سبزی است. مردم غرب آسیا البته بیشتر از این هنرنمایی قلم باخبرند. اهل دل میدانند من چه میگویم. چند قطره شیره قلم اگر با نخود و لوبیا و باقی مخلفات در دیگ بجوشد، معجون فیلافکنی ساخته میشود که ما مردمان مشرق زمین اگر سلیقه داشتیم این معجون را در شیشه میکردیم و به عنوان «اکسیر جوانی» یا «عصاره حیات» صادر مینمودیم. حیف که در بسته بندی ضعیفیم!
کلاژن سازی و ضد پیری، تقویت استخوان و مفصلها و سرشاری از پتاسیم، فسفر، آهن،کلسیم، منیزیم و ویتامین B، تنها بخشی از خواص جناب قلم است. خلاصه که جونم برات بگه خواهر! اول قلمارو میشوریم تا ماده اضافه به قلم نچسبیده باشه. بعد پیازها را به شکل نگینی برش میدیم و آماده میگذاریم یه گوشه. حدود ۱۲ ساعت اجازه بده تا روی حرارت بجوشه. بعدشم بذار خنک بشه. حالا وقتشه ضامنو بکشی تا این بمب انرژی منفجر بشه. انصافا بعضی قلمها معجزه میکند. نمونهاش همین قلم سعدی! بمبی از ویتامین و پروتئین ادبی داخلش خوابیده. خودتان را ازش محروم نکنید.
ما رو از قلم نندازی سلطان!
اصولا پادشاهان قدیم خیلی روی قلم خود حساس بودند. تا هر جایی را که خرشان میرفت و فرمانشان خریدار داشت، قلمرو خود میدانستند. یعنی در واقع قلمشان میتوانست والی آن مناطق را عوض کند. یا مجرمی را اعدام کند. یا حتی بی گناهی را روانه زندان سازد! در ادبیات درباری یک چیزی که خیلی گویا مد بوده و خوردنش توصیه میشده، بی تعارف «پاچه ی سلطان» بوده است که توسط بادمجان دور قابچینهای دربار مصرف میشده! هر وقت جناب شاه حالشان خوب بوده و کیفشان کوک بوده ، عادت داشته اند به بذل و بخشش. نوکر هم هر چه مجیزگوتر سهمش از بیت المال چرب تر! جمیع مریدان قبله عالم زبان حالشان این بوده که : ما رو از قلم نندازی سلطان! زبان حال رعیت بیچاره اما خدمت شاه که نه، خدمت داروغه معمولا این بوده که : جان مادرت از ما قلم بربگیر! به تعبیر دیگر یعنی بیخیال ما شو! به یک تعبیر دیگر یعنی از ما برای بار هزارم در این ماه باج و خراج نگیر جان هر کس که دوست داری! به تعابیر دیگری هم میتوانم معنایش کنم اما خب چون خانواده اینجا نشسته، معذوریم.
با قلمت شلیک کن
قلم در کنار کاربردهای خارق العاده اش، جالب است بدانید اسلحه بسیار خوبی هم هست. حتی در طول تاریخ خیلی اوقات شاهد پیروزی قلم بر شمشیر هم بودیم. نه نه! اشتباه نکنید. منظورمان این نیست که نوک مداد را تیز کنید و فرو کنید در شکم دشمن! منظورمان بخشی از آن چیزهایی است که باید در کتاب سواد رسانه مدرسه یاد میگرفتید اما یاد نگرفتید! منظورمان آنهاست. شاید یکی از قدیمی ترین پیروزیها که با قلم صورت گرفت، نزدیک شدن دانشمندان نازنینمان به مغولان خونخوار بود. امثال خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه نظام الملک و خواجه شمس الدین جوینی که به هزار ترفند، کاری با شمشیرهای مغولی کردند که بر سر ویرانه هایی که تلنبار کرده بودند کلی رصدخانه و کتابخانه و مسجد و میراث فرهنگی بسازند. حتی بعضی از سلاطین را هم علاقه مند به خط و معماری و تذهیب کردند. کاری که دانشمندان ما کردند مثل این است که به گوریل یاد بدهی موقع عطسه جلوی دهانش را با دستمال بگیرد یا اینکه به بعضی مسؤولان ما یاد دهی درست روی صندلی بنشینند! خلاصه که خیلی خفن بودهاند! دمشان گرم.
دماغ قلم دارچین
در ارتباط با رابطه قلم و محصولات کشاورزی و غذایی بحث همچنان میتواند ادامه داشتهباشد. اصل «قلمه زدن» در تولیدات زراعی، زمینه برقرار کردن هر رابطه مشروع و نامشروعی را بین میوهها و سبزیجات فراهم کرده است! قلمه زدن عبارت است از رشد و نمو و تکامل بعضی از قسمتهای گیاهی قطع شده از پایه اصلی. یک قلمه میتواند قطعهای از ساقه، ریشه یا برگ باشد. از من نخواهید به شما شیوههای تخصصی قلمه زدن را یاد بدهم. به علامه گوگل مراجعه کنید خب! من الان فقط یک آرزو دارم و آن اینکه کاش میشد به سادگی یک گیاه دلهای ما آدمها به هم قلمه میشد. البته بعضی قلمها این خاصیت را دارند. طوری از ریشه دل ما قلمه میگیرند و دلها را نزدیک میکنند که بیا و ببین. درست مثل قلم مجنونها خطاب به شیرینها.... من البته نمیدانم قلم دارچین چه شکلی است اما جالب است بدانید برخلاف دماغهای قلم آبگوشتی، دماغهای قلم دارچین معروفاند به بینیهای باریک و دلپسند که سالهاست از سوی بنگاههای تبلیغات زیبایی صورت تبلیغ میشوند.
هفتقلم آرایش!
بخواهیم اگر علمی با قضیه برخورد کنیم، ما هفت نوع شیوه خطاطی یا همان خوشنویسی داریم که به هفت قلم معروفاند.کوفی، نسخ، محقق، ریحان، ثلث، توقیع و رقاع. اینها در امتحان نخواهد آمد. نگران نباشید! اما حالا اینها اصلا مهم نیست. مهم این است که در چه چیزی آب و نان است. در خط وکتابت که آب و نان نیست! وقتی میشود با قلم ابرو و قلم چشم و قلمموی صورت و قلم مژه، هفت قلم آرایش کرد و کلی هم صنعتش درآمدزا باشد؛ چه نیاز است که ما بیاییم اینجا از قلم نی و قلم نیزول و سیاهقلم و قلم تراش و قلم زدن و قلمدان صحبت کنیم؟! حالا که وسط این آموزش مجازی، خط بچهها آنقدر خوب شده که دستخطشان را اگر جلوی آفتاب بگذاری، راه میرود، آیا اصلا حرف زدن درباره این بحثها لزومی دارد؟! قدیمترها که شما یادتان نمیآید دستخط خوب فضیلت به حساب میآمد. الان اما یک خرده اوضاع تغییر کرده و خیلیها پوست خود را به جای دفتر نقاشی استفاده میکنند و هفت شهر عشق را روی خود پیاده میسازند! زن و مرد هم ندارد. خیلی از دخترها از جمله پسرها این کار را میکنند! خدا قلم پای مافیای اینجور کارها را خرد کناد.
سخت است قلمباشی و دلتنگ نباشی
قلم جنبه اش بالاست. کلی میشود با آن شوخی کرد و خوش گذراند. بس که دریاست دلش. اما حیف است حالا که روزش است از اصلش حرف نزنیم. یکی از بزرگترین فایدههای قلم این است که میتوانی با آن به شکار بروی. بله! به شکار علم. خیلی فرق وجود دارد بین علمی که نوشته شده و علمی که در ذهن خانه کرده است. پس باید اول روز قلم را به تمام علوم جهان تبریک گفت. بعد از علم، این روز را باید به تمام کاغذها و جوهرها و انگشتها تبریک گفت که خانواده قلماند. البته خدا سایه پاککن و قلمتراش را هم از سر قلم نگیرد! اینها همه حالا به کنار. من دلم میخواهد اینگونه متنم را تمام کنم. از قول یک شاعر. با قلم میگویم: ای همزاد، ای همراه؛ ای هم سرنوشت. هر دومان حیران بازیهای دورانهای زشت. شعرهایم را نوشتی، دست خوش! اشکهایم را كجا خواهی نوشت؟