در رویای باستیهیلز شدن
تپهسرخه مثل لقمهای است که از دهان شیر بیرون کشیده شدهباشد به همان اندازه دست خورده و ویران. درختهای آن را که روزگاری نه چندان دور متراکم بوده و جنگلی دست کاشت به شمار میرفته در وسعتی 50 هکتاری کمرشکن کرده و از بین بردهاند فقط با هدف آماده کردنش برای ساخت و ساز. این تپه مثل طعمه یک گرگ است، مثل گوسفندی که با ترفندی از دست گرگی گریخته اما ضرب دندان و پنجههای گرگ پشم از تن گوسفند کنده و جابه جا زخمیاش کرده. تپهسرخه هم زخمی است، درختانش دیگر آن نظم قدیم را ندارد و مثل بلالی که گاز زده و کچل میشود، جابهجا، بیدرخت و کچل شدهاست.
مردم نجارکلا میگویند زمانی که راه ورود به قبرستان را بستهبودند و کسی جرأت نداشت به محوطه درختکاری نزدیک شود با نفت،بنزین،روغن و اسید درختها را خشک کردهبودند تا به اسم درخت خشکیده قطعشان کنند. یکی از محلیها خم میشود و روی زمین لخت تپه که شیب تندی دارد، تنه بریده درختان کاج را نشان میدهد و میگوید بیانصافها همه را بریدهاند.
یکی دیگر ازمحلیها هم میگوید وقتی درختها را خشک میکردند و میبریدند، ادارات لواسان خواب بودند اما وقتی ما میخواهیم مردههایمان را دفن کنیم همه آژیرکشان سر میرسند که ای وای شیرابههای تن اموات به خورد زمین میرود و آب سد لتیان را آلوده میکند. معتمد محل هم که پیرمردی خوشصحبت است، اضافه میکند زمینخوارها بخشی از جنگل دست کاشت را نابود کردهاند و به جایش درختهای میوه و زینتی کاشتهاند تا فضای سبزی باشد برای ویلاهایی که بعدها ساخته میشود و برای این که آبی برای آبیاری داشتهباشند، آب قناتی را که صاحب داشته، دزدیدهاند.
دعوا میان زمینخوارها و مالکان آب هنوز در جریان است و ذهن را به این سمت میبرد که ریشه این همه قدرت از کجاست؛ قدرتی که به آنها اجازه ساخت و ساز میدهد، به ویلاهایشان آب و برق و گاز و امکانات میرساند و حتی وقتی آب قنات کسی را میدزدند، سالها طول میکشد که دستشان از مال مردم کوتاه شود.
البته در لواسان که بهشت زمینخوارها و متخلفان است از این اتفاقات فراوان افتاده و تپههایی شبیه تپهسرخه به دفعات به تصرف درآمده، مثل تپهکلاک یا سید پیاز و حتی تپهای که شهرک اشرافی باستی هیلز رویش قد کشیدهاست. حال باستی هیلز این روزها خوب خوب است. با این که تیرماه دو سال پیش با حکم قضایی، گیت ورودی این شهرک برداشته شد و به نوعی خلوت این شهرک اسرارآمیز به هم خورد ولی این ضربه چیزی بود در حد و اندازه چنگ و دندان نشان دادن به یک ببر بنگال. باستی هیلز نه بیدی است که با این بادها بلرزد و نه سرمایهداران ساکن در آن کسانی هستند که با توپ و تشرهای اینچنین خود را باخته و میدان خالی کنند. مگر ع. ا که طول ویلایش از همه ویلاهای باستی بیشتر است و عرض آن همه طول خیابان نسبتا بلند ستاره را اشغال کرده و مثل یک دژ روی ارتفاع لم داده از نبودن گیت میترسد؟ عدهای میخواستند تپهسرخه لواسان را نیز باستیهیلز ثانی کنند که فعلا نتوانستهاند. اگر اینها بتوانند 22هکتاری را که هنوز بر سر تصاحبش میجنگند و به خاطر به دست آوردنش مثل ریگ پول میدهند و سبیل این و آن را چرب میکنند، صاحب شوند بعید نیست نسخه دوم باستی روی تپهای دیگر نمایان شود.
مردم نجارکلا میگویند زمانی که راه ورود به قبرستان را بستهبودند و کسی جرأت نداشت به محوطه درختکاری نزدیک شود با نفت،بنزین،روغن و اسید درختها را خشک کردهبودند تا به اسم درخت خشکیده قطعشان کنند. یکی از محلیها خم میشود و روی زمین لخت تپه که شیب تندی دارد، تنه بریده درختان کاج را نشان میدهد و میگوید بیانصافها همه را بریدهاند.
یکی دیگر ازمحلیها هم میگوید وقتی درختها را خشک میکردند و میبریدند، ادارات لواسان خواب بودند اما وقتی ما میخواهیم مردههایمان را دفن کنیم همه آژیرکشان سر میرسند که ای وای شیرابههای تن اموات به خورد زمین میرود و آب سد لتیان را آلوده میکند. معتمد محل هم که پیرمردی خوشصحبت است، اضافه میکند زمینخوارها بخشی از جنگل دست کاشت را نابود کردهاند و به جایش درختهای میوه و زینتی کاشتهاند تا فضای سبزی باشد برای ویلاهایی که بعدها ساخته میشود و برای این که آبی برای آبیاری داشتهباشند، آب قناتی را که صاحب داشته، دزدیدهاند.
دعوا میان زمینخوارها و مالکان آب هنوز در جریان است و ذهن را به این سمت میبرد که ریشه این همه قدرت از کجاست؛ قدرتی که به آنها اجازه ساخت و ساز میدهد، به ویلاهایشان آب و برق و گاز و امکانات میرساند و حتی وقتی آب قنات کسی را میدزدند، سالها طول میکشد که دستشان از مال مردم کوتاه شود.
البته در لواسان که بهشت زمینخوارها و متخلفان است از این اتفاقات فراوان افتاده و تپههایی شبیه تپهسرخه به دفعات به تصرف درآمده، مثل تپهکلاک یا سید پیاز و حتی تپهای که شهرک اشرافی باستی هیلز رویش قد کشیدهاست. حال باستی هیلز این روزها خوب خوب است. با این که تیرماه دو سال پیش با حکم قضایی، گیت ورودی این شهرک برداشته شد و به نوعی خلوت این شهرک اسرارآمیز به هم خورد ولی این ضربه چیزی بود در حد و اندازه چنگ و دندان نشان دادن به یک ببر بنگال. باستی هیلز نه بیدی است که با این بادها بلرزد و نه سرمایهداران ساکن در آن کسانی هستند که با توپ و تشرهای اینچنین خود را باخته و میدان خالی کنند. مگر ع. ا که طول ویلایش از همه ویلاهای باستی بیشتر است و عرض آن همه طول خیابان نسبتا بلند ستاره را اشغال کرده و مثل یک دژ روی ارتفاع لم داده از نبودن گیت میترسد؟ عدهای میخواستند تپهسرخه لواسان را نیز باستیهیلز ثانی کنند که فعلا نتوانستهاند. اگر اینها بتوانند 22هکتاری را که هنوز بر سر تصاحبش میجنگند و به خاطر به دست آوردنش مثل ریگ پول میدهند و سبیل این و آن را چرب میکنند، صاحب شوند بعید نیست نسخه دوم باستی روی تپهای دیگر نمایان شود.