آقاجواد  خبر موثق دارد

آقاجواد خبر موثق دارد

علیرضا رأفتی روزنامه‌نگار

آقاجواد را از لابه‌لای لوله‌ها می‌دیدم. اسم و کار لوله‌ها را نمی‌دانم. همان لوله‌های پلاستیکی که از موتور ماشین به اجزای مختلف آن رفته‌اند. آقاجواد توی چال تعویض روغنی داشت همین‌طور حرف می‌زد. اول کمی از این که دیر به دیر به او سر می‌زنم و روغن ماشین خراب شده حرف زد و بعد پیچ کانال را پیچاند روی موج سیاست و از همان یکی دو سانتی‌متر فضای بین لوله‌ها که فقط یک چشمش معلوم بود، شروع کرد برایم تعریف کردن که اصلا چه شد که بحران آب در خوزستان به وجود آمد.
آقاجواد خبر موثق داشت که ایران آب را به کویت و عربستان می‌فرستد. هر چه هم اصرار کردم  ما اصلا در شرایط عادی آب‌مان با این دو کشور در یک جوی نمی‌رود و مناسبات محکمی نداریم، فقط خندید و زیر لب از سادگی من گفت. آقاجواد از مناسبات و کارهای خلوتی بعضی مسؤولان رده‌‌بالای کشور هم خبر داشت؛ آن هم خبر موثق. هر بار هم که از همان لای لوله‌ها می‌دید من می‌خندم، سری تکان می‌داد و با خودش حسرت می‌خورد که به خاطر مردمی مثل من است که این مملکت پیشرفت نمی‌کند. فکر می‌کنید من برای حرف‌های آقاجواد از او  سند و مدرک نمی‌خواستم؟ رو نمی‌کرد؟ هم می‌خواستم و هم رو می‌کرد. اسناد حرف‌هایش پیام‌هایی بود که در شبکه‌های اجتماعی به دستش رسیده‌بود. آقاجواد معتقد بود آن حرف است که باد هواست، پیامک را چه می‌گویی؟ این هم باد هواست؟ این هم دروغ است؟
به آقاجواد گفتم اسم میانمار را شنیده‌ای؟ گفت آره همان‌جا که از جیب هر ایرانی یک‌میلیون تومان برداشتند و ریختند در گلوی مسلمانانش (برای این هم سند معتبر داشت). گفتم چند سال پیش در میانمار یک زن بودایی ادعا کرد توسط یک مغازه‌دار مسلمان آزار دیده‌است و رسانه‌های اجتماعی هم فورا خبر را بازنشر و مردم هم دست به دست کردند. بودایی‌ها ریختند به کشتار مسلمانان و پس از آن که هزاران مسلمان به فجیع‌ترین شکل‌ها کشته‌شدند، معلوم شد آن خانم دروغ گفته‌بوده‌است. آقاجواد از لای لوله زیر لب می‌خندید و سر تکان می‌داد.