بصره، پس از هزار و چند سال خفقان
علیرضا رأفتی روزنامهنگار
مرزهای سیاسی، نمود درستی از یکپارچگی مردمی که در آن مرزها زندگی میکنند به دست نمیدهند. به طور مثال نمیشود با بررسی مردم استانهای آذربایجان و زنجان به این نتیجه رسید که مردم کشور ایران به زبان آذری صحبت میکنند یا با بررسی محله ارمنیهای اصفهان گفت دین غالب مردم ایران ارمنی است!
این موضوع درباره کشور عراق هم صدق میکند و چهبسا رنگارنگی آن بسیار بیشتر از ایران باشد. در گوشهای از این کشور کردها پرچم و سازمان خاص خود را دارند و در گوشهای دیگر عربزبانها ساز خودشان را میزنند. در شهر کربلا و نجف مردم پرشورترین عزاداریها را برای سیدالشهدا(علیهالسلام) برگزار میکنند و عدهای دیگر در شهرهای فلوجه و موصل، داعش را تشکیل میدهند. از این رو وقتی صحبت از برپایی روضه سیدالشهدا(علیهالسلام) توسط ایرانیها در کربلا و نجف میشود، نمیشود آن را به تمام عراق تعمیم داد و از نفوذ فرهنگ ایرانی در دل عراق و وحدت بین جامعه عراقی و ایرانی سخن گفت. کربلا و نجف از قدیم دو قطب جهان تشیع بودهاند و حضور شیعیان از همه جای دنیا در این دو شهر و عزاداری زیر یک پرچم، مساله تازهای نیست اما اخیرا سه مداح ایرانی در حسینیه داوود العاشور بصره به مدیحهسرایی پرداختهاند. بصره جزئی دیگر از سرزمین هزار رنگ عراق است؛ بنابراین ماجرایش با کربلا و نجف به کل متفاوت است.
شهر بصره در دوران باستان جزو سرحدات ایران بهحساب میآمد. نه مثل نقشههای افسانهای که نشان میدهند نصف دنیا برای ایران باستان بوده است! مردم بصره اصالتا ایرانی بودند و در زمان ساسانیان، ایرانیها در این شهر که آن روزها به این اسم نامیده نمیشد برو و بیایی داشتند.
این شهر جزو اولین مناطق ایران بود که توسط مسلمانان فتح شد و تا سالها یکی از استراتژیکترین پایگاههای امپراتوری اسلامی باقی ماند؛ شهری که حالا نام بصره به خود گرفته بود پایگاهی بود که میتوانست امپراتوری اسلامی را از یکسو به شرق وصل کند و از سوی دیگر راهی باشد برای ورود به خلیجفارس و هند و عمان و مسیرهای دریانوردی. از این رو حکومت به این شهر نگاهی ویژه داشت و سعی میکرد هر طور هست آن را حفظ کند.
اکثریت مردم بصره همیشه از شیعیان و دوستداران امیرالمومنین(علیهالسلام) بودند تا حدی که وقتی اباعبدا...(علیهالسلام) در سال ۶۰ ه.ق قصد کوفه کرد به یکی از شهرهایی که سفیر فرستاد، بصره بود. این مساله نشاندهنده این است که این شهر هم شیعیان زیادی داشته و هم منطقه استراتژیک مهمی بوده است؛ البته سفیر امام که همراه همسرش به بصره رفته بود، توسط حاکم شهر اعدام شد. حاکم وقت بصره عبیدا... بن زیاد بود که مثل پدرش زیاد ابنابیه به قساوت و ظلم معروف بود. بصره در خفقان حکومت زیاد و پسرش و بعد آلزبیر، هیچوقت نتوانست وظیفهاش را در قبال تشیع به انجام برساند. بعدها حکومتهای مختلفی مثل عباسیان، راه را سادهتر کردند اما چندی نگذشت که پای چنگیز مغول به عراق رسید و دوباره خفقان گلوی بصره را گرفت. تا همین چند سال پیش که این شهر درگیر دیکتاتوری صدام حسین و نفسکشیدن شیعیان در آن سخت بود. حسینیهای هم که در دوران خفقان صدام حسین بنا شد یکی از معروفترین هیاتهای جهان و از مهمترین پایگاههای تشیع در جهان است.