نسخه Pdf

پنج خوانِ عشق

چند خط درباره «خسروِ شیرین»

پنج خوانِ عشق

عاشقانه‌نوشتن، کار هرکسی نیست. دنیای رازآلود عشق از هر قلمی پذیرایی نمی‌کند و برای ورود به این وادی، اول از همه خودِ نویسنده باید عاشق باشد و بعد باید بتواند تصویری درست از «عشق» پیش چشم مخاطبش قرار دهد. تصویری که نه عشق را به هوس تقلیل دهد و نه از آن، افسانه‌ای دست‌نیافتنی بسازد. خسرو باباخانی در «خسروِ شیرین» ثابت می‌کند یک عاشقانه‌نویس است و می‌تواند با داستان‌پردازی‌هایی ظریف و شیرین از عشق بگوید. رمان جدید آقای نویسنده، کتاب جمع‌وجور و لطیفی است که ماجرای پنج «عاشقیت» یک نوجوان تهرانیِ ساکن آبادان را روایت می‌کند. عاشقیت‌های خسروی قصه، هرکدام مثل یک «خوان» او را بالا می‌برند و می‌سازند و به اوج می‌فرستند. خسروی این رمان، رستمِ نوجوانی است که از پنج خوانِ عشق عبور می‌کند و در انتهای کتاب، آدمِ دیگری است. آدمی برساخته معجزه عشق.
 دلبری زیر سایه نخل‌های جنوب
خوزستان، سرزمین داستان است. تاریخ متراکم و سبک زندگی دوست‌داشتنی مردمش، خاک این خطه را برای قصه‌ها حاصلخیز کرده. خسرو باباخانی هم احتمالا با حُسن استفاده از تجربه زیسته خودش در خوزستان، خسروی این کتاب را از تهران به آبادان برده و ماجراهای عاشقیِ او را با اسانسِ لهجه آبادانی و رفیق‌بازیِ شیرینِ جنوبی روایت می‌کند. حال و هوای طنز کتاب، خاصه در فصل‌های ابتدایی، در جغرافیای داستان نشسته و رفتارهای بعضا اغراق‌شده شخصیت‌های قصه را باورپذیر جلوه می‌دهد. انتخاب شهرِ محبوبِ آبادان برای روایت ماجراهای خسرو، تبدیل به امتیاز مثبتی برای کتاب شده و به «خسرو شیرین» برای بردن دلِ مخاطب، حسابی کمک کرده.
 عاشقانه‌ای در دل تاریخ معاصر
رمان جدید خسرو باباخانی را از یک منظر می‌توانیم رمانی تاریخی بدانیم. خسرو شیرین در کنار داستان‌های عاشقانه‌اش، عملا تاریخ معاصر ایران را از دریچه نگاه یک نوجوان آبادانی روایت می‌کند. روایتی که از روزهای میانی دهه 50 آغاز می‌شود، در عاشقیتِ دومِ کتاب گریزی به حال‌وهوای فرهنگیِ عصر پهلوی می‌زند، کمی بعد به مبارزاتِ روزهای پیروزی انقلاب می‌رسد، سری به ستیزِ گروهک‌های چپگرا با انقلابیون می‌زند و دست آخر به روزهای نخست دفاع مقدس منتهی می‌شود. استفاده بجای خسرو باباخانی از رویدادهای تاریخ معاصر ایران،  خسرو شیرین را به کتابی فراتر از یک عاشقانه معمولی تبدیل کرده. عشق‌های پی‌درپیِ راوی، هرکدام در بستری تاریخی، رنگ خاص خودشان را می‌گیرند و جهانی تازه برای خسروی قصه خلق می‌کنند. انگار خسرو شیرین، راوی تاریخ معاصر عشق است.
 بزرگ شدن با عشق
راوی خسرو شیرین مدام و از هر فصل به فصلی دیگر، در حال تغییر است. عاشقیت‌های او در گذر زمان عمیق‌تر می‌شوند. اگر عشق اول او یک هوس زودگذر است که به شکستی مفتضحانه می‌انجامد، در عوض عشق آخر عشقی فرازمینی است که در سیری شگفت‌انگیز، مخاطب را میخکوب می‌کند. خسروی این قصه، پا به پای ماجراهایی که از سر می‌گذراند بزرگ می‌شود و این، از لحنِ روایتِ اول شخصش که در طول کتاب به تکامل می‌رسد روشن است. قهرمانِ خسرو شیرین با عاشقانه‌هایش رشد می‌کند و بالیدن او، مهم‌ترین اتفاقی است که در طول کتاب می‌افتد. از این منظر، خسرو شاید نمادی از آدم‌های هم‌سن‌وسالِ نویسنده کتاب باشد؛ نسلی که نوجوانی‌اش به انقلاب اسلامی ختم شد و در کوره جنگ تحمیلی، به کمال رسید. باباخانی در خسرو شیرین این سیر تکاملی را با روایتی جمع‌وجور، بازنمایی کرده است.  
 افسوس موقعیت‌های از دست رفته
زبان روایی خسرو شیرین ساده است. با حداقل خلاقیت و حداکثر سرراستی. انتخاب این زبان ساده، به حال‌وهوای راویِ اول شخصِ قصه می‌آید اما دست‌وپای نویسنده را در خلق فضاهای تازه، بسته است.  خسرو شیرین پر از لحظات بکری است که به درستی پرداخته نشده  یا به ساده‌ترین شکل ممکن برگزار شده‎‌اند. برای مثال آنچه در انتهای «عاشقیت سوم» و مواجهه خسرو با «شقایق» رخ می‌دهد، می‌توانست یکی از جذاب‌ترین بخش‌های قصه باشد اما چنان حداقلی و بی‌جزئیات روایت شده که عملا یک فرصت از دست رفته در کتاب به حساب می‌آید. یا مثلا بخش آخرِ «عاشقیت پنجم» و چالش‌های متعددی که راوی در آنها گرفتار می‌شود، همگی در چند صفحه خلاصه شده اند. خسرو شیرین در خلق موقعیت‌های ناب استادانه عمل می‌کند اما در بسطِ این موقعیت‌ها عجول است. انگار نویسنده می‌خواسته کتاب را در حداقل صفحات و با حداکثر سرعت به سرانجام برساند و برای همین، از خیرِ پرداختن به جزئیاتِ بسیار زیادی گذشته است. اغراق نیست اگر بنویسم هرفصلِ این کتاب، ظرفیت تبدیل‌شدن به رمانی مستقل را دارد و در کتاب حاضر، انگار ما خلاصه‌ای از آنچه می‌توانست یک رمانِ استخوان‌دار باشد را می‌خوانیم.
 رمان عاشق‌ها
اگر از برخی اشکالات نگارشی و ویرایشی که حتی در چاپ سوم کتاب هم به چشم می‌خورد صرفنظر کنیم و اگر حسرتِ موقعیت‌های پرداخت‌نشده کتاب را نخوریم، خسرو شیرین یک‌رمانِ خوب است. رمانی که قصه‌ای لطیف و ظریف را در بستر یک دهه پرتلاطمِ تاریخی و در یک شهرِ جان‌دارِ دوست‌داشتنی روایت می‌کند. مخاطبِ خسرو شیرین به راحتی می‌تواند با خسروی عاشق‌پیشه کتاب همراه شود، با عاشقانه‌های او بغض کند و اگر دلِ نازکی داشته باشد، اشک بریزد. خسرو شیرین فصل‌به‌فصل بهتر می‌شود و فصل آخرش نه‌تنها بهترین فصل کتاب است، که مستقلا می‌تواند یکی از بهترین داستان‌کوتاه‌های عاشقانه در ادبیات معاصر فارسی باشد. خسرو شیرین را از هر طرف و با هر معیاری که نگاه کنیم، یک رمان خواندنی است. رمانی که می‌تواند تجربه‌ای شیرین برای همه خسروهایی باشد که خاطره جادویی «عشق» را در سینه نگه می‌دارند.
ضمیمه نوجوانه