مرور و عبور

مرور و عبور

گفت‌وگوی بوق اشغال با منوچهر آتشی
اولین شاعری که با او آشنا شدید؟ فایز دشتستانی.
چرا وقتی برق می‌رود می‌گویند شاعرانه شد؟ چون سکوت و خاموشی بهترین شعر است.
هیچ‌وقت در زندگی قافیه را باخته‌اید؟ نه.
آیا شعر می‌تواند باری از دوش مردم بردارد؟ شعر فقط همین یک کار را بلد است.
آیا آدم گرسنه شعر می‌خواند؟ بیشتر گرسنه‌ها شعر می‌‌خوانند چون سیرها بعد از سیری به چیز دیگری محتاج می‌شوند.
اگر شعرتان را در باغچه بکارید سبز می‌شود؟ نرگس و لادن.
اگر شعر شما به مغازه لباس‌فروشی برود چه لباس‌هایی را انتخاب می‌کند؟ یک کت‌وشلوار سورمه‌ای متمایل به آبی که هنوز نتوانسته‌ام بخرم.
شعرتان چه شباهتی به قیافه‌تان دارد؟ چشم و سبیلش شبیه من است. (صفحه 5)




نظر بلاژه‌ویچ درباره مهدوی‌کیا و کاویان‌پور
من مخالف حضور حامد کاویان‌پور در ترکیب تیم ملی نیستم اما وقتی می‌بینم او با بازیکنی که ایده‌آل من است هنوز فاصله دارد و به اوج آمادگی نرسیده او را کنار می‌گذارم. من برای آن روزی که حامد را در اوج ببینم لحظه‌شماری می‌کنم. من هنوز تصمیمی درباره مهدوی‌کیا نگرفته‌ام و این دقیقا مشکل من است. هنوز نمی‌دانم این بازیکن در کدام منطقه از زمین بیشتر به درد تیم می‌خورد. شاید به همین دلیل بازی مهدی این‌طوری است. مهدی هنوز آن طور که در هامبورگ بازی می‌کند در اینجا حاضر نشده است. (صفحه 15)



بعد از حمله
مردم آمریکا بعد از اتفاقات 11 سپتامبر برای مقابله با خطرات احتمالی ناشی از حمله با استفاده از گازهای سمی، ماسک خریداری می‌کنند. در خارج از خاک آمریکا هم اقداماتی در حال انجام است. هیات وزیران عربستان سعودی قرارداد همکاری‌های امنیتی با جمهوری اسلامی ایران را که به تایید مجلس مشورتی این کشور رسیده است تصویب کرد. هیات دولت عربستان به وزارت کشور اجازه داد تا زمینه اجرای بند‌های توافق‌نامه را فراهم کند. امیر نایف بن عبدالعزیز، وزیر کشور عربستان در فروردین سال‌جاری در سفر به تهران این توافق‌نامه را با موسوی‌لاری، همتای خود امضا کرده بود. (صفحه 2)



حمید لولایی: خشایار شبیه پدرم است
من سالیان زیادی با این شخصیت زندگی کرده‌‌ام، برای این‌که بخشی از آن را از پدرم گرفته‌ام. چون با این شخصیت ارتباط دائمی داشتم با غم و شادی او آشنا بودم. ویژگی‌های روحی و روانی او را به دقت به کارهای پدرم تکرار کردم. نقش خشایار را دوست دارم چون مرا یاد پدرم می‌اندازد. پدرم سرایدار نبود اما طنزی که داشت را به شخصیت خشایار وارد کردم. مثلا پدرم هر وقت عصبانی می‌شد به‌جای این‌که از او بترسیم، می‌خندیدیم و کتک زدنش برای ما خیلی شیرین بود. بعضی وقت‌ها کاری می‌کردیم تا پدرمان عصبی شود و ما را کتک بزند. بابا گاهی با خودش حرف می‌زد و ما این رفتار او را هم دوست داشتیم. دستانش هم می‌لرزید که از آن هم برای بازی در نقش خشایار استفاده کردم. تن صدایم را هم به تن صدای پدرم نزدیک کردم. (صفحه 10)



هالیوود تعطیل شد

گزارش‌های رسیده از لس‌آنجلس حاکی از این است که استودیوهای فیلمسازی این روزها تعطیل‌ هستند و در روزهای بعد از انفجارات نیویورک حتی یک پلان هم فیلمبرداری نشده است. تعطیلی هالیوود به دو دلیل است: اول همدری با خانواده کشته‌شدگان و دوم ترس از اقدامات تروریستی در شهری مانند لس‌آنجلس. انفجارات نیویورک صنعت سینما را هم مانند بقیه مردم در وحشت فرو برده است و معلوم نیست شرایط فیلمسازی کی به حالت عادی برگردد. (صفحه 3)