فقط یک چیـز می‌خواستیم قهرمـــانی

با علی‌اصغر مجرد؛ملی‌پوش والیبال ایران و بهترین مدافع روی تور آسیا

فقط یک چیـز می‌خواستیم قهرمـــانی

 وقتی 14‌ساله شد و زیر نظر موسی عفت‌پناهی والیبال را به صورت حرفه‌ای آغاز کرد کمتر کسی فکرش را می‌کرد خیلی زود به جایی در ترکیب ثابت تیم‌ملی ایران برسد، بدرخشد و بدون هیچ ادعایی معروف شود!
صحبت از علی‌اصغر مجرد ستاره سرعتی‌زن والیبال ایران و پسری از خطه خراسان؛ شهرستان بجنورد است. همیشه و پس از درخشش نسلی که در آن سعید معروف و محمد موسوی حضور داشتند یک سوال ذهن مخاطب را درگیر می‌کرد؛ این‌که «اگر این نسل بروند چه می‌شود؟» چه کسانی قرار است جای خالی آنها را پر کند؟ زیاد طول نکشید تا این مخاطبان به جواب سوال خود برسند. انگار یک نسل با‌انگیزه آماده بودند تا آنها بگویند «خداحافظ» و اینها بیایند و قد علم کنند و چه قد علم کردنی!
آن همه کارشکنی ژاپنی‌ها، آن همه فشار و آن همه سختی، انتهایش شد کوبیدن پرچم ایران در خاک ژاپن و بالا بردن یک جام ارزشمند با یک کادر تمام ایرانی. فعلا و در این لحظه فقط یک چیز می‌توان به این شیربچه‌ها گفت:«خدا قوت، دم همه‌تان گرم.»علی‌اصغر مجرد یکی از این نسل جدید‌هاست. ملی‌پوشی که خوب جای محمد موسوی را پرکرده و اصلا اجازه نداده
کسی سر تکان بدهد و بگوید:«جای سید خالی.»
 شب بازی با ژاپن و یک اتفاق تلخ
خبر درگذشت حسین آقای کاظمی بدجور خراب‌مان کرد.حسین‌آقا مربی‌ام بود. هنوز هم که به روزهای خوب با حسین‌آقا فکر می‌کنم فقط حسرت می‌خورد. حیف شد.نبود که ببیند شاگردانش چطور در آسیا قهرمان شدند. حال همه ما گرفته بود و بدون تعارف گریه کردیم. با این حال باید ژاپن را می‌بردیم و این قهرمانی تقدیم به روح حسین‌آقا کاظمی.
 ژاپن نه؛ برای بازی با چین  استرس داشتم!
نمی‌دانم چرا اما برای بازی با چین که ماقبل فینال بود بیشتر استرس داشتم تا بازی در فینال. چینی‌ها خیلی خوب بودند و این نظر شخصی من است که اگر به ما نمی‌خوردند قطعا یک پای فینال بودند. چینی‌ها زورشان به ما نرسید ولی تنها تیمی بود که توانست یک ست از ما بگیرد. ما راه بازی با ژاپن را بلد بودیم. آنها مثل ماشین هستند و باید مقابل آنها حوصله می‌کردیم. راه دیگری برای غلبه برآنها وجود ندارد و همه راه‌های دیگر به شکست ختم می‌شود. یک چیز بگویم. قبل از بازی ایمان داشتیم که جام برای ماست و قهرمان می‌شویم.
 کارشکنی‌های عجیب از میزبانی که شهره است!
عجیب بود. باورمان نمی‌شد ژاپنی‌ها دارند از این کارها می‌کنند. غذاهایی که می‌دادند کیفیت نداشت. دو تکه مرغ می‌دادند که اندازه یک بند انگشت بود. من علی‌اصغر مجرد 3 کیلو وزن کم کردم. خیلی اذیت‌مان کردند. اگر بخواهم یک کلمه در وصف میزبانی‌شان بگویم باید بگویم «افتضاح.» فکر می‌کنم همه این بهانه‌ها دست در دست هم دادند تا ما اتحادمان را بیشتر حفظ کنیم و بتوانیم آنها را در خانه‌شان شکست بدهیم و قهرمان شویم.
 فرار از زندان!
پنجره‌های هتل به زور باز می‌شدند. از هتل نمی‌توانستیم خارج شویم. اگر ماسک نداشتیم ابتدا اخطار، سپس جریمه و بعد از آن دیپورت از ژاپن. از پنجره هتل فقط خورشید و ماه را می‌دیدیم و تمام. وقتی برگشتیم انگار که از زندان آزاد شده‌ایم! جالب اینجاست که برای المپیک این همه سختگیری نبود. حتی برای رفتن به سالن هم بیرون از هتل نمی‌رفتیم، بلکه از زیر‌زمین هتل تونلی به سالن بود که تیم‌ها از آنجا به سالن می‌رفتند. اما با همه این سختگیری‌ها برای ما، از یک ماه قبل بلیت  مسابقه‌ها را فروخته بودند و تماشاچی به سالن می‌آمد.اگر اینها کارشکنی برای ما نبود پس چه بود؟
 من؛ بهترین مدافع روی تور آسیا
خدا را شکر می‌کنم که این اتفاق افتاد. البته هدف ما عناوین شخصی نبوده و نیست و ما به یک هدف که همان قهرمانی در آسیا بود فکر می‌کردیم. انصافا به من که خیلی چسبید. هیچ اتفاقی بهتر از این حال من یکی را خوب نکرد، همین که ایران با کادری ایرانی به قهرمانی رسید.



راز پیراهن شماره 6
شماره 6 عدد شانس من است. البته شماره آی‌‌دی‌ کارت من 15 بود، اما من قبل از بازی‌ها وقتی لباسم را گرفتم بدون این‌که ببینم گذاشتم توی چمدانم. حتی در تمرین هم ندیدم، روی لباسم شماره 6 خورده بود که به من گفتند تولیدی، شماره را اشتباه زده و بعد با رایزنی شماره آی‌‌دی کارتم را عوض کردند. در این داستان من مقصر نبودم، اما قبل از پوشیدن لباس شماره6 ‌با عذرخواهی از سید اجازه گرفتم، خدار‌ا شکر که با شماره 6 قهرمان شدیم و من هم شدم بهترین مدافع روی تور.