نسخه Pdf

دختران زمین

با بانوان فوتبالیست ایرانی چقدر آشنا هستید؟

دختران زمین

حالا دیگر خبر پیروزی دختران در صدر اخبار نیست اما خبر آنقدر مهم و بزرگ بود که در اولین فرصت در چاردیواری سراغ آنها برویم. چون این صعود یکی از بزرگترین اتفاقاتی است که برای تیم فوتبال بانوان افتاده است. مخصوصا اگر بدانیم، عموما فوتسال بانوان پرافتخارتر از فوتبال بانوان است. نتیجه صعود در مسابقات فقط با چهار ماه تمرین به‌دست آمد تا دختران ایرانی، برای اولین‌بار در رنکینگ‌جهانی با همت و توان خودشان پیروز شوند و امیدها برای حضور در جام‌جهانی فوتبال بانوان بالاتر برود. درست است که آنها فوتبالیست‎ هستند و حالا در همه روزنامه‎های ورزشی و غیرورشی یک مصاحبه از آنها دیده می‏شود، قبل از هرچیز اما آنها دختر، مادر و همسرند و در کنار نقش فوتبالیست‌بودن، زندگی خانوادگی خود را دارند و به عنوان یک بانو، هم در خانه کار می‏کنند و غذای گرم می‏پزند، هم بچه‏داری می‏کنند و هم دختر خانواده‏اند. آنها شبیه خیلی از دختران ایرانی، غم نان دارند و با وجود حضور در ورزش حرفه‏ای برای امرارمعاش، نجاری یا در کافی‏شاپ کار کرده‏اند. حمایت خانوادگی از آنها اما باعث‌شده در مسابقات بدرخشند. در ادامه درباره چند نفر از بازیکنان تیم ملی بانوان نوشته‏ایم.

  مریم ایراندوست:
مشهورترین نام در اعضای تیم ملی فوتبال ایران، مریم ایراندوست، سرمربی این تیم است. ایراندوست در 14بهمن‎57 در بندرانزلی به دنیا آمد. او فرزند نصرت ایراندوست، بازیکن و مربی پیشین تیم فوتبال ملوان بندرانزلی است. به‌واسطه پدر، مریم هم به ورزش علاقه‏مند شد و به‌صورت حرفه‎ای در ورزش‎های دو میدانی و بسکتبال فعالیت کرد. درنهایت اما این فوتبال بود که دل مریم را برد. او در تیم فوتبال بانوان ملوان بندرانزلی، تیمی که پدرش سال‌ها در آنجا توپ زده، بازی کرد و 36گل برای تیمش به ارمغان آورد. ایراندوست تا 40سالگی به‌عنوان بازیکن در این تیم بود و هم‏زمان در تیم‎های دیگری هم مربیگری می‏کرد.
همسر ایراندوست، محمدرسول یکتاپرست، بازیکن پیشین و مربی فعلی ورزش رزمی جوجیتسو است. راستین، پسر ایراندوست و یکتاپرست است و به‌واسطه خانواده ورزشی به ورزش علاقه‏مند است؛ البته او نه به ورزش تخصصی پدر که به ورزش تخصصی مادر یعنی فوتبال علاقه دارد و هم‎اکنون در تیم فوتبال زیر 11ساله‏های ملوان بندرانزلی، کاپیتان است.
درست است که ایراندوست را این روزها خیلی‌ها می‎شناسند اما او روزهای سخت زیادی در ورزش داشته است. تلخ‏ترین خاطره ورزشی او حذف از مسابقات مقدماتی المپیک لندن است، زمانی که ناظر بحرینی به‌خاطر حجاب به او و شاگردانش اجازه حضور و رقابت در بازی‎های فوتبال را نداد. دختران فوتبالیست با اشک دور افتخار دور استادیوم زدند و بعد با بوسه بر پرچم کشور، سالن مسابقات را ترک کردند. همه لحظات ورزش اما با تلخی همراه نبود و او لحظات شاد زیادی را هم در ورزش حرفه‏ای تجربه کرده است.
یکی از بهترین لحظات عمرش در بهمن‎91 است. زمانی که مریم در تیم بندرانزلی بازی می‏کرد و بعد از حضور در استادیوم تختی شهرستان انزلی، شاهد حضور 2500تماشگر خانم در استادیوم بود. هنوز هم فکر‌کردن به آن صحنه برایش لذت‎بخش است؛ فکر به این که بانوان زیادی بازی او و هم‏تیمی‏هایش را از نزدیک دیدند.


  زهرا قنبری:
زهرا 14اسفند1370 در شهرستان کنگاور استان کرمانشاه به دنیا آمد.
او وقتی 15سال داشت به عضویت تیم‌ملی جوانان درآمد و بعد از درخشش در تیم فوتبال جوانان به تیم بزرگسالان دعوت شد. علاقه او به فوتبال اما از کودکی شروع شد، زمانی که همراه برادر و پدرش که آنها هم عاشق فوتبال‌اند، بازی‎های فوتبال را تماشا می‏کرد. پدر زمانی که دید دخترش به فوتبال علاقه دارد، او را برای آموزش در کلاس‏های فوتبال ثبت‏نام کرد. بعدها در مسابقات فوتبال مدارس شرکت کرد و به عضویت تیم‎های استانی، کشوری درآمد و وارد لیگ برتر شد. زهرا قنبری عاشق پدرش است و همیشه یک عکس از او در کیف پولش دارد و به نظرش اگر حمایت و همراهی پدر نبود او هیچ‌گاه فوتبالیست نمی‏شد. قنبری یک خاطره جالب هم از دوران کودکی‏اش دارد. زمانی که فقط10سال داشت در یک باشگاه فوتبال به همراه پدر و برادرش حاضر می‏شود و با تعداد زیادی پسر نوجوان، تست فوتبال می‏دهد و تنها او و یک پسربچه دیگر در تست قبول می‎شوند. زمانی که مربی‎ها متوجه می‎شوند او دختر است، تشویقش می‎کنند به ادامه دادن فوتبال. الگوی او در زندگی و فوتبال کریستیانو رونالدوست و هر زمانی که وقت آزاد داشته‌باشد، فیلم مستند زندگی او را تماشا می‏کند، فیلمی که بارها آن را دیده‌است. تماشای فیلم‎های بازی او و گلزنی‌های رونالدو، یکی دیگر از سرگرمی‏هایش است و بهترین خاطره‏اش بازی با ویتنام است. زمانی که در ضربه ایستگاهی، به حریف گلی به سبک و سیاق رونالدو زد و روزنامه‌ها به او لقب زهرا رونالدو را دادند. آن گل در اردیبهشت 96 با رای مردمی و در برنامه 90، سومین گل برتر ماه شناخته‌شد. این اما تنها افتخار این دختر فوتبالیست 30ساله نیست. او نخستین لژیونر فوتبال بانوان است و سابقه حضور در لیگ عراق و بازی در تیم گاز شمال کرکوک عراق را دارد. در پایان فصل 94-93 فوتبال، زهرا به عنوان بهترین بازیکن لیگ برتر فوتبال بانوان شناخته‌شد و از معاون رئیس‌جمهور وقت، در بخش زنان و خانواده جایزه دریافت کرد. او در فصل 97-96 لیگ برتر فوتبال با 41 گل زده، به عنوان بهترین گل‌زن معرفی شد.



  بهناز طاهرخانی:
اول خردادماه 74، بهناز در تاکستان استان قزوین به دنیا آمد.
 او مانند دختران هم نسل خودش در مدرسه مشغول به تحصیل بود و چیز زیادی از فوتبال نمی‏دانست. یک اتفاق ساده اما زندگی او را تغییر داد. تازه وارد مقطع راهنمایی شده‌بود که یک گروه از فوتبالیست‎ها برای گرفتن تست به مدرسه او می‏روند و از او و دیگر دوستانش تست فوتبال می‎گیرند. بهناز ریزنقش و فرز، خیلی خوب عمل می‏کند و این باعث می‏شود به جمع فوتبالیست‎های دختر استانش بپیوندد. خانواده بهناز زیاد فوتبالی نیستند اما از دختر نوجوان حمایت می‏کنند. طاهرخانی 14ساله بود که به تیم ملی فوتبال زیر 16ساله‎ها دعوت شد. عملکرد خوب او باعث شد به عنوان جوان‏ترین بازیکن تاریخ فوتبال بانوان، در 16سالگی به تیم‌ملی بزرگسالان دعوت شود. آن زمان او هم درس می‏خواند و هم فوتبال بازی می‏کرد. بهناز از معدود بازیکنان فوتبالی هست که در هر دو دفاع چپ و راست بازی می‏کند. با این که بهناز در پست دفاع است اما گلزن خوبی هم است و در مسابقات ورود به مسابقات آسیایی 2022 هم دو پنالتی سرنوشت‏ساز را تبدیل به گل کرد. او بارها از طرف تیم‎های خارجی پیشنهاد بازی داشته اما همه پیشنهادها را رد می‎کند چراکه در حال حاضر ترجیح می‎دهد در ایران و برای تیم‎های داخلی توپ بزند. کاپیتان تیم ملی فوتبال بانوان، با این که استقلالی است، از سبک بازی مهدی طارمی پرسپولیسی، الگوبرداری می‏کند. در جدیدترین خبر، طاهرخانی، به انتخاب کنفدراسیون فوتبال آسیا، جزو شش بازیکن برتر مرحله مقدماتی جام ملت‎های فوتبال بانوان انتخاب شده‌است. آرزوی این دختر جوان مانند بسیاری از بازیکنان فوتبال بانوان این است که در جام‎‌جهانی حضور داشته‌باشد.



  یاسمن فرمانی:
 23 بهمن‏73، یاسمن در اردبیل به دنیا آمد. یاسمن فوتبال را انتخاب نمی‏کرد اگر خواهرش سمیرا ورزشکار دو و میدانی نبود. سمیرا فرمانی سال‎ها در این رشته فعالیت کرده و عضو تیم دوومیدانی اردبیل و بعد تیم ملی بوده است و حالا هم در سمت مربیگری کار می‏کند. در ابتدا یاسمن به واسطه خواهر، به ورزش دوومیدانی گرایش پیدا می‌کند. بعد اما با فوتبال آشنا می‎شود. او در ابتدا در تیم‌های اردبیل بازی کرد و به تیم‌ملی بانوان زیر 14سال دعوت شد. همان جا بود که علی دایی، مربی تیم ملی وقت را دید و به عنوان یک همشهری با او همکلام شد؛ دایی از یاسمن خواست همیشه مهربان و با اخلاق باشد. کلام همشهری این‌قدر در یاسمن تاثیر گذاشت که تلاشش را بیشتر کرد و همان سال، کاپیتان تیم‌ملی زیر 14ساله‏ها شد. فوتبال حالا دیگر تمام زندگی این دختر 27ساله شده‌بود تا زمانی که همسر آینده‏اش علی قلی‌زاده را در تمرینات تیم‌ملی دید. ماجرای آشنایی آنها جالب است. علی و یاسمن هر دو در تمرینات تیم‌ملی بودند که مصدوم می‏شوند و در آکادمی تیم‌ملی، علی به یاسمن سلام می‎دهد اما دختر ملی‌پوش، جواب سلام او را نمی‏دهد. عشق از همان جا شروع می‏شود تا خردادماه 98 که این زوج جوان به عنوان اولین زوج فوتبالیست ملی‎پوش تاریخ کشور، شناخته می‏شوند. بعدها هردو به عنوان لژیونر در تیم فوتبال شارلوای بلژیک بازی کردند. حضور آنها واکنش‎های مثبت زیادی در بلژیک به همراه داشت. شرط فرمانی برای حضور در این تیم اروپایی، داشتن حجاب بود. این در حالی است که در یکی از بازی‎ها، داور به دلیل حجاب، به این بازیکن جوان اجازه بازی نمی‏دهد.



  زهره کودانی:
سوم آذرماه 1368، هفتمین فرزند خانواده کودانی در شهر ایذه استان خوزستان به دنیا آمد. عشق به فوتبال اما از دوران کودکی شروع شد؛ زمانی که او در کوچه‌های خاکی همراه پسرهای هم‌سن‌و‌سالش توپ‌های چندلایه را شوت می‏کرد. در ابتدا خانواده‏اش از علاقه او به فوتبال استقبال نکردند بعد اما زمانی که دیدند زهره عاشق توپ‌زدن است، با دخترشان همراه شدند. حمایت خانواده و دوستان به او انرژی داد تا بیشتر تلاش کند. همین تلاش بود که او را از زمین خاکی به تیم‏های استانی کشاند. او 16ساله بود که وارد فوتبال حرفه‏ای شد. بعد از درخشش‎های بی‌شمار در تیم‏های محلی، به تیم ملی دعوت شد. هرچند که سال‌ها در تیم‎های شهرهای اهواز و اصفهان بازی کرد اما حقوق اندکی داشت. زندگی خرج دارد و او باید به خانواده پرجمعیتش هم کمک می‏کرد. به همین دلیل در تابستان‏ها و زمانی که لیگ برتر بانوان تعطیل بود، کردانی در شغل خانوادگی، نجاری کار می‏کرد تا کمک‌خرج خانواده باشد. با بالارفتن درآمد قرارداد، حالا دو سالی می‏شود که او نجاری نمی‏کند. زهره در حالی به تیم ملی دعوت شد که در ابتدا سومین دروازه‏بان تیم بود. بعد اما با خروج دروازه‎بان اصلی تیم و درخشش در تمرین‌ها، او فرصت حضور در لیست اصلی تیم ملی فوتبال را پیدا کرد. رسیدن به این مرحله اما با سختی زیادی همراه بود. به دلیل شرایط خانوادگی، او به‌سختی می‏توانست در تمرین تیم ملی شرکت کند و برخی از روزها، دور از تیم ملی و در گرمای 60 درجه اهواز تمرین می‌کرد. بنابراین پس از حضور در تمرینات تیم‌ملی، تمرینات فشرده برایش سخت نبود. زهره حریف جدی میسا جباره، بهترین بازیکن اردن بود و اجازه نداد او گلی بزند. میسا جباره برترین گلزن تیم اردن است و 120 گل ملی به ثمر رسانده است. شاید به همین دلیل است که کنفدراسیون فوتبال آسیا، بعد از گرفتن دو پنالتی و صعود به مسابقات آسیایی او را قهرمان ایران نامید.




  گلنوش خسروی:
جوان‌ترین بازیکن تیم ملی، گلنوش است. او 22 اردیبهشت‌ماه سال 80 در روستای چاله‌سیاه شهرستان شاهین‌شهر استان اصفهان به دنیا آمد و زمانی که خیلی کوچک بود، پدرش را از دست داد. مادر تا مدت‏ها تنها دوست و حامی او بود. به همین دلیل زمانی که تازه 10 سال داشت، با حمایت مادرش، فوتبال را شروع کرد.
 او خیلی زود در فوتبال درخشید و به عضویت تیم‌ملی زیر 14ساله‎ها دعوت شد. گلنوش از همان زمان، پیشنهادهای زیادی برای بازی در تیم‏های خارج از کشور داشت اما تا 18سالگی صبر کرد و در همین سن بود که به تیم کوناک بلدی اسپور ترکیه پیوست. گلنوش به‌عنوان جوان‏ترین لژیونر کشور شناخته می‏شود و به دلیل شباهت ظاهری و سرعت بالایش به نیمار جونیور، بازیکن فوتبال برزیلی، به نیمار ایرانی مشهور است. در ترکیه اما مشکلات زیادی برای این بازیکن جوان ایرانی پیش‌آمد. کرونا شایع شد و قرنطینه باعث شد تا بازی‎های لیگ ترکیه تعطیل شود و گلنوش به دور از خانواده در ترکیه ماند و شمع تولد 19سالگی‏اش را تنها فوت کرد. بعد اما با تلاش‏های زیاد به کشور بازگشت. دوری از فوتبال و تمرین‌ها و دریافت دیپلم دلایلی بود که گلنوش به خاطر آنها به کشور بازگشت. او چندین پیشنهاد خوب از تیم‎های اروپایی داشت و به دلیل این‌که هنوز مدرک دیپلمش را نگرفته بود، موفق به اخذ قرارداد نشد. بعد از بازگشت به کشور با تیم وچان کردستان قرارداد بست تا با آرامش و در کنار مادر بازی حرفه‏ای را دنبال کند. آرامش او اما خیلی زود از بین رفت، چون تیم وچان زیر قرارداد زد و بدون توجه به بندهای قرارداد، 50 درصد مبلغ قرارداد او را در نیم‌فصل به او پرداخت نکرد، هرچند که مبلغ قرارداد اندک بود.
به همین دلیل برای تامین مخارج، گلنوش، مجبور شد به‌عنوان باریستا، در یکی از کافی‎شاپ‎های کردستان کار کند و بعد از تمرینات روزانه فوتبال، به دنبال تامین معاش خود برود. روزهای بد اما همیشه نمی‏ماند. بعد از صعود تیم ملی بانوان به رقابت‏های آسیایی و درخشش او و گلزنی‏اش حالا بازیکن شناخته‌شده‌ای است. او در پنج بازی متوالی، 9 گل ملی زده است.
ضمیمه قاب کوچک
تیتر خبرها