عجیبترین قاتلان تاریخ
اکثر ما زمانی که صحبت از قتل و قاتلان زنجیرهای به میان میآید ناخودآگاه و بیهیچ دلیل مشخصی برای سر در آوردن از موضوع به سمت آن کشیده میشویم چرا که همه ما عاشق داستانهای رازآلود همراه با وحشت هستیم که از قضا هرچه چاشنی ترس و مبهم بودن آن بیشتر باشد ما نیز بیشتر به سمتشان جذب خواهیم شد. برای درک بهتر این غریزه کافی است سری به اینترنت بزنید و سریالها و فیلمهای ترسناک با داستان جنایی و قاتلان سریالی را جستوجو کنید. آمار بالای بازدید و امتیاز این سریالها ریشه در محبوبیت این ژانر در میان مردم دارد. هر هفته از مخوفترین و سنگدلترین قاتلان ایران نوشتیم و این هفته سراغ عجیبترین و شیطانیترین پروندههای قتل از سراسر جهان رفتیم و آنها را مرور کردیم.
قاتل اسیدی
در اواخر دهه 1940 فردی به نام جان جورجهای، پس از قتل شش نفر تبدیل به یک قاتل سریالی نمادین در انگلستان شد. گرچه او در دادگاه ادعا داشت که مرتکب 9 فقره قتل شده و تعداد قتلهایش را افزایش داد. قتلهای سریالی جورج زمانی آغاز شد که وی به اتهام کلاهبرداری مدتی محکوم به حبس شد. او قربانیان کلاهبرداری خود را مقصر به زندان افتادن خویش میدانست و معتقد بود که اگر قربانی زندهای وجود نداشت اکنون او اینچنین در حبس به سر نمیبرد.
وی همچنین در مدت زندانی بودن خود، آموخت که میتواند با حل کردن بدن قربانیان در اسید بدون گذاشتن هیچ ردی، بهطور کلی آنها را از بین ببرد. جورج پس از رهایی از زندان، بهرغم دستیابی به یک شغل مهندسی و پر درآمد، دست به قتل یکی از آشنایان مرفه و موفق خود زد. وی پس از وارد کردن ضربهای مهلک به سر مقتول، بدن او را در بشکهای پر از اسید سولفوریک حل کرده و بقایای آن را در انباری از پیش تعیین شده، تخلیه کرد.
اندکی بعد، خانواده مقتول به جورج و داستانهایی که از او شنیده بودند مشکوک شدند اما جورج که دیگر نمیخواست به زندان بازگردد راهحل را در کشتن و از بین بردن کل خانواده مقتول به همان شیوه قبل دید. اما ماجرا به همین جا ختم نشد و مدتی پس از این جنایت جورج تمامی پول خود را در قمار از دست داد. او برای جبران پول از دست رفته بار دیگر دست به جنایتی خونبار زد. او که نمیخواست دوباره به محل جنایت قبلی و انباری که بقایای بدن قربانیانش را مخفی کرده بود بازگردد، انباری بزرگتری اجاره کرده و پس از فراهم آوردن مقدمات اولیه، زوجی ثروتمند را هدف قرار داده و پس از قتل و حل کردن بدن آنها در اسید، تمامی اموال گرانقیمت آنها را سرقت میکند. اما در نهایت جورج پس از ارتکاب به آخرین قتل خود که بیوه ثروتمندی بود، دستگیر شد. داستان برملا شدن جنایت آخر از این قرار است که انبار جدید جورج سیستم زهکشی مناسبی نداشت و وی پس از حل جنازه در اسید، بقایای آن را روی تودهای از آشغالهای پشت انبار خود، جایی که پلیس بهراحتی متوجه آن شد، تخلیه کرده بود. جورج پس از دستگیری به سرعت در رسانههای عمومی بهعنوان قاتل اسیدی شناخته شد و بلافاصله توسط دادگاه به اشد مجازات محکوم و پس از مدت کوتاهی اعدام شد.
جنایتکاران کوچک
جان ونابلز و رابرت تامپسون 10 ساله جوانترین قاتلانی هستند که تاریخ مدرن بریتانیا تا بهحال به خود دیدهاست.
در سال 1993 زمانی که مادر کودک دو سالهای به نام جیمز بلگر، همراه با فرزند نوپای خود در فروشگاهی مشغول خرید بود، جان و رابرت اقدام به ربودن این کودک کردند. آنها جیمز را از فروشگاه خارج کرده و در مکانی خلوت شروع به شکنجه کودک دوساله ازجمله کوبیدن سر او به زمین، زخمی کردن صورت، پرتاب آجر به سر و بدن، فرو کردن چند باتری در حلق، کتک زدن و پرتاب میلههای سنگین آهنی روی بدن این کودک معصوم کردند. زمانی که جیمز به بیمارستان رسانده شد حداقل 10 شکستگی در جمجمه سر و 42 جراحت دیگر در بدن داشت که باعث از دست رفتن جان او شد. چیزی که درباره میزان شرارت این دو قاتل نوجوان عجیب به نظر میرسد این است که این دو درست مثل دو قاتل حرفهای برای بهجا نگذاشتن اثر از خود، بدن بیجان جیمز را روی ریلهای راهآهن، به امید رد شدن قطار از روی بدن او و تصادفی به نظر رسیدن اتفاق رها کرده بودند.
خودکشی دکتر مرگ
هارولد فردریک شیپمن، پزشکی عمومی اهل انگلیس و البته مشهورترین قاتل سریالی این کشور بود که در سی و یکم ژانویه سال 2000 به جرم قتل 15 نفر مجرم شناخته شده و به 15 بار حبس ابد بدون عفو محکوم شد اما این 15 نفر تنها قربانیان او نبودند. دو سال طول کشید تادیم جانت اسمیت ــ افسر پرونده ــ با تحقیقات گستردهای که انجام داد متوجه شد تعداد اصلی قربانیان 250 نفر بوده و 80 درصدشان بیماران سالخوردهای بودند که برای معالجه به آقای دکتر مراجعه کرده بودند اما در این میان یک مقتول با 41 سال سن و کودکی چهارساله، جوانترین قربانیان پزشک مرگ بودند. هارولد در سیزدهم ژانویه 2004، یک روز قبل از جشن تولد 58 سالگیاش در سلولش خود را به وسیله ملحفههای تختش به دار آویخت و خودکشی کرد.
قاتل منفور چین
هو وانلین یکی از مشهورترین و البته منفورترین قاتلان سریالی در تاریخ چین است که 146 نفر را به قتل رساند. در سال 1980 هو به جرم تجاوز دستگیر و به زندان انداخته شد. در سال 1993 پس از آزادی با توجه به مدارک تحصیلیای که داشت موفق شد تا یک مرکز درمانی تاسیس کند، در آنجا او بهراحتی میتوانست نقشههای شوم خود را بدون اینکه کسی متوجه شود اجرا کند. هو ادعا میکرد که تمامی بیماران خود را به روشهای سنتی و با داروهای گیاهی درمان میکند و به همین دلیل در عرض مدت کوتاهی در تمام کشور به شهرت رسید و بیماران زیادی به او مراجعه کردند. پس از مدتی مشخص شد که حداقل 146 نفر از بیماران او با داروهایی که حاوی مقادیر زیادی سولفور سدیم بودند مسموم شده و جانشان را از دست دادهاند. مرد جنایتکار در ژانویه 1999 دستگیر و به جرم قتل 146 نفر به 15 سال حبس محکوم شد.
جانور
لوییز آلفردو گاراویتو کوبیلوس که به نام «لابیستا» به معنی «جانور» مشهور است، قاتل سریالی کلمبیایی است که در سال 1999 به جرم تجاوز، شکنجه و قتل 300 پسربچه به 1853سال و 9 روز حبس محکوم شد. استخوانهای قربانیان لوییز جانور از طریق نقشههایی که او در زندان ترسیم کرده بود، پیدا شدند. او در رسانههای آمریکایی به عنوان «وحشتناکترین قاتل سریالی دنیا» معرفی شد. قربانیانی که لوییز جانور انتخاب میکرد همگی بین 6 تا 16 سال سن داشتند و بیخانمان، روستایی یا یتیم بودند و او میتوانست با هدیهای کوچک یا وعدهای دروغین آنها را فریب دهد.
در اواخر دهه 1940 فردی به نام جان جورجهای، پس از قتل شش نفر تبدیل به یک قاتل سریالی نمادین در انگلستان شد. گرچه او در دادگاه ادعا داشت که مرتکب 9 فقره قتل شده و تعداد قتلهایش را افزایش داد. قتلهای سریالی جورج زمانی آغاز شد که وی به اتهام کلاهبرداری مدتی محکوم به حبس شد. او قربانیان کلاهبرداری خود را مقصر به زندان افتادن خویش میدانست و معتقد بود که اگر قربانی زندهای وجود نداشت اکنون او اینچنین در حبس به سر نمیبرد.
وی همچنین در مدت زندانی بودن خود، آموخت که میتواند با حل کردن بدن قربانیان در اسید بدون گذاشتن هیچ ردی، بهطور کلی آنها را از بین ببرد. جورج پس از رهایی از زندان، بهرغم دستیابی به یک شغل مهندسی و پر درآمد، دست به قتل یکی از آشنایان مرفه و موفق خود زد. وی پس از وارد کردن ضربهای مهلک به سر مقتول، بدن او را در بشکهای پر از اسید سولفوریک حل کرده و بقایای آن را در انباری از پیش تعیین شده، تخلیه کرد.
اندکی بعد، خانواده مقتول به جورج و داستانهایی که از او شنیده بودند مشکوک شدند اما جورج که دیگر نمیخواست به زندان بازگردد راهحل را در کشتن و از بین بردن کل خانواده مقتول به همان شیوه قبل دید. اما ماجرا به همین جا ختم نشد و مدتی پس از این جنایت جورج تمامی پول خود را در قمار از دست داد. او برای جبران پول از دست رفته بار دیگر دست به جنایتی خونبار زد. او که نمیخواست دوباره به محل جنایت قبلی و انباری که بقایای بدن قربانیانش را مخفی کرده بود بازگردد، انباری بزرگتری اجاره کرده و پس از فراهم آوردن مقدمات اولیه، زوجی ثروتمند را هدف قرار داده و پس از قتل و حل کردن بدن آنها در اسید، تمامی اموال گرانقیمت آنها را سرقت میکند. اما در نهایت جورج پس از ارتکاب به آخرین قتل خود که بیوه ثروتمندی بود، دستگیر شد. داستان برملا شدن جنایت آخر از این قرار است که انبار جدید جورج سیستم زهکشی مناسبی نداشت و وی پس از حل جنازه در اسید، بقایای آن را روی تودهای از آشغالهای پشت انبار خود، جایی که پلیس بهراحتی متوجه آن شد، تخلیه کرده بود. جورج پس از دستگیری به سرعت در رسانههای عمومی بهعنوان قاتل اسیدی شناخته شد و بلافاصله توسط دادگاه به اشد مجازات محکوم و پس از مدت کوتاهی اعدام شد.
جنایتکاران کوچک
جان ونابلز و رابرت تامپسون 10 ساله جوانترین قاتلانی هستند که تاریخ مدرن بریتانیا تا بهحال به خود دیدهاست.
در سال 1993 زمانی که مادر کودک دو سالهای به نام جیمز بلگر، همراه با فرزند نوپای خود در فروشگاهی مشغول خرید بود، جان و رابرت اقدام به ربودن این کودک کردند. آنها جیمز را از فروشگاه خارج کرده و در مکانی خلوت شروع به شکنجه کودک دوساله ازجمله کوبیدن سر او به زمین، زخمی کردن صورت، پرتاب آجر به سر و بدن، فرو کردن چند باتری در حلق، کتک زدن و پرتاب میلههای سنگین آهنی روی بدن این کودک معصوم کردند. زمانی که جیمز به بیمارستان رسانده شد حداقل 10 شکستگی در جمجمه سر و 42 جراحت دیگر در بدن داشت که باعث از دست رفتن جان او شد. چیزی که درباره میزان شرارت این دو قاتل نوجوان عجیب به نظر میرسد این است که این دو درست مثل دو قاتل حرفهای برای بهجا نگذاشتن اثر از خود، بدن بیجان جیمز را روی ریلهای راهآهن، به امید رد شدن قطار از روی بدن او و تصادفی به نظر رسیدن اتفاق رها کرده بودند.
خودکشی دکتر مرگ
هارولد فردریک شیپمن، پزشکی عمومی اهل انگلیس و البته مشهورترین قاتل سریالی این کشور بود که در سی و یکم ژانویه سال 2000 به جرم قتل 15 نفر مجرم شناخته شده و به 15 بار حبس ابد بدون عفو محکوم شد اما این 15 نفر تنها قربانیان او نبودند. دو سال طول کشید تادیم جانت اسمیت ــ افسر پرونده ــ با تحقیقات گستردهای که انجام داد متوجه شد تعداد اصلی قربانیان 250 نفر بوده و 80 درصدشان بیماران سالخوردهای بودند که برای معالجه به آقای دکتر مراجعه کرده بودند اما در این میان یک مقتول با 41 سال سن و کودکی چهارساله، جوانترین قربانیان پزشک مرگ بودند. هارولد در سیزدهم ژانویه 2004، یک روز قبل از جشن تولد 58 سالگیاش در سلولش خود را به وسیله ملحفههای تختش به دار آویخت و خودکشی کرد.
قاتل منفور چین
هو وانلین یکی از مشهورترین و البته منفورترین قاتلان سریالی در تاریخ چین است که 146 نفر را به قتل رساند. در سال 1980 هو به جرم تجاوز دستگیر و به زندان انداخته شد. در سال 1993 پس از آزادی با توجه به مدارک تحصیلیای که داشت موفق شد تا یک مرکز درمانی تاسیس کند، در آنجا او بهراحتی میتوانست نقشههای شوم خود را بدون اینکه کسی متوجه شود اجرا کند. هو ادعا میکرد که تمامی بیماران خود را به روشهای سنتی و با داروهای گیاهی درمان میکند و به همین دلیل در عرض مدت کوتاهی در تمام کشور به شهرت رسید و بیماران زیادی به او مراجعه کردند. پس از مدتی مشخص شد که حداقل 146 نفر از بیماران او با داروهایی که حاوی مقادیر زیادی سولفور سدیم بودند مسموم شده و جانشان را از دست دادهاند. مرد جنایتکار در ژانویه 1999 دستگیر و به جرم قتل 146 نفر به 15 سال حبس محکوم شد.
جانور
لوییز آلفردو گاراویتو کوبیلوس که به نام «لابیستا» به معنی «جانور» مشهور است، قاتل سریالی کلمبیایی است که در سال 1999 به جرم تجاوز، شکنجه و قتل 300 پسربچه به 1853سال و 9 روز حبس محکوم شد. استخوانهای قربانیان لوییز جانور از طریق نقشههایی که او در زندان ترسیم کرده بود، پیدا شدند. او در رسانههای آمریکایی به عنوان «وحشتناکترین قاتل سریالی دنیا» معرفی شد. قربانیانی که لوییز جانور انتخاب میکرد همگی بین 6 تا 16 سال سن داشتند و بیخانمان، روستایی یا یتیم بودند و او میتوانست با هدیهای کوچک یا وعدهای دروغین آنها را فریب دهد.