چرا جبران خسارت ایران باید یکی از شروط مذاکرات وین باشد؟
جبران خسارت تا دلار آخر
« ما چیزی حدود۱۰۰۰ میلیارد دلار ضرر کردیم، یعنی یک تریلیون دلار، دستکم چنین ضرری را، مستقیم یا غیرمستقیم، به علت اِعمال تحریمهای آمریکا از سال ۲۰۱۸ به بعد متحمل شدیم.» این بخشی از مهمترین سخنان محمدجواد ظریف وزیر خارجه اسبق کشورمان در مصاحبه با شبکه تلویزیونی پرس تی وی است که در واپسین روزهای سال 99 و در حالی که ایران برای رفتن به مذاکرات وین آماده میشد، مطرح شد. منظور ظریف از سال 2018 به بعد زمانی است که ترامپ تصمیم گرفت از توافق بینالمللی برجام با ایران خارج شود و دقیقا از همان زمان تحریمها علیه کشورمان زبانه کشید. 18 اردیبهشت 97 وقتی دونالد ترامپ در یک عصر بهاری و در جریان یک سخنرانی۱۱ دقیقهای اعلام کرد که کشورش از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ میلادی خارج میشود و تحریمهایی که در چارچوب این توافق لغو شده بودند را بار دیگر علیه تهران به اجرا میگذارد، یک بند جدید هم به آن اضافه کرد و از یک شرایط فوق تحریمی خبر داد. آنجا که گفت: آمریکا قصد دارد علاوه بر این تحریمها، مجازاتهای اقتصادی سنگینی را علیه ایران وضع کند و چنانچه شرکتهای بینالمللی این تحریمها را نقض کنند با تنبیهات سخت آمریکا مواجه خواهند شد. حالا که قرار است تیم مذاکره کننده کشورمان بعد از شش دور مذاکره با یک وقفه 5 ماهه دوباره به مذاکرات وین بازگردد و گفتوگو با 1+4را از سر بگیرد و یک سیاستگذاری 10 کلمهای یعنی «هدف ایران از مذاکرات وین رفع تحریمهاست نه بازگشت آمریکا» را رویکرد اصلی خود قرار داده است، یک برگ برنده هم در دست تیم ایرانی است؛ به جریان انداختن موضوع جبران خسارت ایران. شما شرایطی را تصور کنید که یکی از طرفها 42 ماه است از گروه برجام خارج شده و در این مدت آنقدر به قصد متلاشی شدن ساختار اقتصادی علیه اقتصاد ایران فعالیت کرده که به گواه وزیر خارجه قبلیمان خسارت این دشمنی به رقمی حدود یک تریلیون دلار میرسد اما حالا میخواهد در وضعیتی که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده به برجام بازگردد، پس قطعا طرح موضوع جبران این خسارت در مذاکرات 8 آذر وین یک برگ برنده برای ایران است، اما تضمین جبران این خسارت و عدم تکرار آن توسط آمریکا و نحوه بازپسگیری و وصولش حکایت جداگانهای دارد که در این گزارش قصد داریم به بررسی این موضوع بپردازیم و ببینیم سایه روشن این حق مسلم ایران در چه مواردی است؟
ابتدا باید یک موضوع را روشن کنیم؛ در خصوص خسارات برجام و طلبی که باید از سوی ایران پیگیری و دریافت میشد، دولت گذشته دغدغه منسجمی نداشت و این موضوع مشخصا در وین دنبال نشد اما حالا که قرار است مذاکرات دوباره شروع شود، بحث پرداخت خسارت توسط آمریکا میتواند یکی از شروط اصلی طرف ایرانی در مذاکرات با 1+4 باشد، البته رقم این خسارت همانطور که در مقدمه گزارش هم گفتیم بسیار بالاست اما باید دید با چه مکانیسمی میتوان از حقوق کشورمان دفاع کرد.
گرچه خسارت برجام میتواند یکی از موضوعات ایران در مذاکرات وین باشد اما باید کاملا مستند و مستدل پیگیری شود، یعنی اگر این خسارات به صورت جزئی احصا شود و سپس آن را به میز مذاکره ببریم، دست ایران بازتر است چرا که شما هرچه مستندتر بر سر میز مذاکره حاضر شوید نتیجه بهتری خواهید گرفت تا اینکه فقط بخواهیم تعهدات طرف مقابل را پیگیری کنیم. اما لازمه این موضوع آن است که تا آن زمان خسارات دقیق ایران را مستند و به صورت آمار و ارقام طرح کنیم تا نهایتا با دست پر این معامله را تمام کنیم.
ما وقتی از تحریم صحبت میکنیم این موضوع اشاره به یک جریان دارد که همه بخشهای اقتصادی کشورمان را متاثر کرده است اما این رقم فقط در حوزه فروش نفت مبلغ بسیار چشمگیری است که روی درآمدهای ما تاثیر گذاشته و این حوزه اثرگذاری باید توسط وزارت نفت عینی و دقیق و به تیم مذاکرهکننده منتقل شود تا مشخص باشد با اقدام آمریکا چقدر اقتصاد نفتی ما دچار چالش شده و لطمه دیده است. بنابراین اگر آمریکا حداقل این خسارت را هم بپذیرد، یعنی پیشرفت و ما باید بر روی این موضوع بهخوبی مانور دهیم.
ماشه ضمانت را فعال کن
بحث دیگر بررسی این مساله است که ما چگونه باید خسارت را جبران و وصول کنیم. یعنی اگر فرض را بر این بگذاریم که رقم دقیق خسارت توسط بخش اقتصادی به تیم مذاکرهکننده احصا و شمارش شده است حالا باید دید آمریکا چگونه باید این رقم را جبران کند؟ برخی میگویند این رقم باید به صورت نقد به ایران بازگردد اما مساله دیگر این که اساسا چه ضمانتی وجود دارد که آمریکا با این سطح از بدعهدی مجددا به ایران خسارت وارد نکند؟ پس بحث ما در اینجا این است که اگر ایران بتواند به لحاظ حقوقی و مصداقی میزان دقیق خسارت را مشخص و اعلام کند، طرف آمریکایی مجبور است آن را بپردازد.
نکته مهم دیگر درباره تضمین است؛ تجربه شدیدا به ما ثابت کرده هیچ تضمینی در ارتباط با آمریکا وجود ندارد و این ما هستیم که باید اهرم و سازوکارهایی داشته باشیم که اگر چنانچه طرف آمریکایی خواست زیر میز بازی بزند و حتی به تعهد جدید خود عمل نکند، قابلیت تحمل این خروج را داشته باشیم و بتوانیم تعهدات خود را با کمترین خسارت به حالت اولیه بازگردانیم.
شما فرض کنید که در بدل پرداخت خسارت توسط آمریکا، ایران بپذیرد غنیسازی ۶۰درصد را متوقف کند، این یک موضوع است و موضوع دیگر این که مثلا بپذیرد همین سیستم غنیسازی را هم متوقف کند و موجودی غنی شده را به سیستم 6/3 درصد بازگرداند.
اینجا تا زمانی که طرف مقابل به تعهدات خود عمل کرده است میتوانیم آن را متوقف نگه داریم اما اگر چنانچه طرف مقابل زیر میز تعهدات خود بزند ایران هم میتواند این سیستم را به حالت اولیه بازگرداند و۶۰درصد غنیسازی را ادامه دهد.
بنابراین هیچ گونه تضمینی نداریم و فقط حفظ اراده ما در حوزه هستهای خودش بالاترین تضمین است. یعنی هر جا اقدامات آنها متوقف شد ما میتوانیم اراده هستهای خود را فعال کنیم و به نوعی این مکانیسم باید کاملا پویا عمل کند.
1+4 باید جور آمریکا را در پرداخت خسارت بکشد
بحث دیگر این که حالا ما فرض را بر این بگذاریم که میزان خسارت مشخص شد، آمریکا هم طبق توافق درصدد جبران بر آمد اما حالا سوال این است که این خسارت را باید چطور پس بگیریم و پروسه آن دقیقا چیست؟ اگر طرف آمریکایی بپذیرد و این مناقشه در مجلس آمریکا هم به تایید برسد در بهترین شکل قرار میگیریم و ایران در این حالت طلبکار خواهد شد، در اینجا اعضای 1+5 باید درباره مکانیزم پرداخت این خسارت امضا بدهند و متعهد شوند، یعنی وقتی 1+5 است این خسارت را تایید میکند حتی اگر آمریکا هم نخواهد این خسارت را بپردازد، مثلا چین یا روسیه باید آن را تقبل کنند و متعهد به پرداخت در یک بازه زمانی مشخص شوند چون دیگر این موضوع انتخابی و سیاسی نیست، یک اجبار حقوقی برای 1+5 است. بنابراین بخش حقوقی تیم مذاکرهکننده باید صحت این موضوع و نحوه بازگشت آن را تایید کند منتها این موضوع در اینجا کمی پیچیده و کاملا حقوقی است که باید برای آن هم تضمین حقوقی دریافت شود، اگر مذاکرات تیمی است یکی از وجوه تیمی عمل کردن هم اجرای تیمی تعهدات است؛ پس اگر 1+4 تا پیش از این به صورت تشریفاتی در مذاکرات حضور داشتند و این ظرفیت برای آنها تعریف نشده بود اما حالا داستان فرق کرده همانطور که هدف ایران برای حضور در مذاکرات عوض شده است. آنطور که ابوالفضل ظهرهوند دیپلمات سابق کشورمان هم بر این موضوع صحه میگذارد و معتقد است: «روسیه و چین به عنوان اعضای شورای امنیت باید در حالتی که آمریکا حاضر به پرداخت خسارت نشود، باید از محل داراییهای آمریکا در چین و روسیه این مبلغ را بپردازند و حتما راههای دیگری هم برای پرداخت خسارت وجود دارد. مثلا صندوق بینالمللی پول یا شورای امنیت باید ورود کند تا این خسارت پرداخت شود همانطور که در حال حاضر پرداخت غرامت عراق به کویت یک مصوبه بینالمللی دارد و به صورت مستمر این غرامت پرداخت میشود و این ربطی به دوست داشتن یا نداشتن عراق هم ندارد آمریکا هم دقیقا باید در چنین معادلهای قرار بگیرد و میتواند این خسارت را در چند قسط پرداخت کند.»
تکرار کن! ایران مسؤول احیای برجام نیست
در مجموع میتوان ورود و پردازش به موضوع خسارت برجام در مذاکرات ۸ آذر را یک برگ برنده دانست که اگر جا بیفتد، بعد از لغو کامل تحریمها در حال حاضر مهمترین اقدام ایران خواهد بود که طرف مقابل را وادار به پذیرش جبران خسارت کند و ضریب آن هم تبدیل این کار به یک تعهد بینالمللی است؛ در این صورت دیگر هیچ کاری از آمریکا ساخته نیست و باید تا دلار آخر این خسارت را جبران کند. بنابراین بازگشت آمریکا بدون ارائه امتیاز و لغو تحریمهای ثانویه و اولیه برای ایران هیچ آوردهای ندارد و فقط ما باز هم در چرخه بازی آمریکا و متحدان غربی آنها قرار میگیریم. آمریکاییها باید این گزاره را روزی 10 بار تکرار کنند که بازگشت آنها به برجام فینفسه هیچ ارزشی برای ایران ندارد و مسؤولیت احیای برجام هم با ایران نیست که فرانسویها بخواهند بیانیه بدهند و بگویند اگر ایران اقدام نکند، برجام از دست خواهد رفت! از دست رفتن برجام بدون اینکه بخواهد تحریمهای همهجانبه علیه ایران را لغو کند حقیقتا چه ارزشی دارد؟! از سوی دیگر آمریکا و اروپاییهایی که میگویند ما از رهگذر برجام به منفعت رسیدهایم، حالا باید هزینه بدهند و برای احیای برجام تلاش کنند، درست است تاکنون تلاشی هم ندیدیم اما این موضوع باید جا بیفتد که مسؤولیت احیای برجام با طرف ایرانی نیست از این رو بسیار مهم است که در این زمینه به نوعی شفافسازی شود تا برخی شروع به دادن آدرس غلط نکنند و دوباره از برجام بدون لغو تحریمها یک آرمانشهر نسازند. اگر بخواهیم بر همه این گزارش مروری سریع داشته باشیم، حرف اصلیمان این بود؛ کشوری که برجام را خراب کرد آمریکاییها بودند و ما هم از ماندن در چنین برجامی دچار خسارت شدیم، پس حالا میخواهیم آنها جبران کنند، در واقع ما یک بار خسارت اولیه خوردیم اما قرار نیست خسارت ثانویه هم متقبل شویم، پس برای این شرایط آمریکا باید حداقل تحریمهای ثانویه را لغو کند، به این معنا که آمریکاییها هر شرکت و فرد آمریکایی که میخواهد در ارتباط با ایران تحریم کند را تحریم کند، اما آنها دیگر حق ندارند شرکتهای بیرون از آمریکا را که با ایران همکاری میکنند تحریم کنند و این رویکرد از نظر ما قابل قبول نیست، این موضوع آنقدر شفاف و واضح است که نیاز به هیچ مکانیسم خاصی ندارد اما باید دید فرامتن و روایت طرف آمریکایی و طرف ایرانی چقدر میتواند در روی زمین به حقیقت نزدیکتر باشد.
امکان مطالبه خسارت ایران از زمین، دریا و هوا
سعدا... زارعی / کارشناس روابط بینالملل
خسارت دیدن ملت ایران از ناحیه خروج آمریکا از برجام و اجرا نشدن تعهدات غرب نسبت به این توافقها، موضوعی مورد اجماع است. قرار بود که بعد از توافق برجام، هم آمریکا و هم کشورهای اروپایی به تعهداتی عمل کنند که برداشتن تحریمها گام اول آن بود. اما نه تنها از یکسو ایران به همه تعهدات خود عمل کرد بلکه از سویی دیگر به هیچیک از تعهدات از سوی طرفهای مقابل توجهی نشد و نه تنها تحریمها برداشته نشد بلکه بعد از خروج آمریکا از برجام، تحریمهای جدیدی در حوزههای مختلف علیه ملت ایران اعمال شد و این مساله هم در روزهای بعد از خروج آمریکا از برجام روند فزایندهای را پیدا کرد. از نظر حجم بدهی و خسارات اگر بخواهیم یک حساب سرانگشتی داشته باشیم باید بگوییم که ما در صورتی که تحریمها برداشته میشد و غربیها به تعهدات خود عمل میکردند دستکم سالانه 120 میلیارد دلار میتوانستیم مراودات تجاری با سایر کشورها داشته باشیم.
این مراودات بهدلیل ادامه تحریمها به کمتر از 20 میلیارد دلار تنزل پیدا کرده است و بنابراین ما سالانه نزدیک به 100 میلیارد دلار دچار آسیب شدیم. این نکته را باید توجه داشته باشیم که ممکن است گفته شود ایران میخواست نفت خود را صادر کند اما بهواسطه تحریمها این امکان برای صدور نفت نبود ولی بههر حال این نفت برای ایران باقی مانده است. پاسخ به این مطلب این است که ما در بخش عمدهای از حوضچههایی که برداشت نفت داشتیم حوضچههای مشترک بوده و در غیاب ما طرفهای دیگر مثل کشورهای عربی از جمله اماراتیها و قطریها از این حوضچهها برداشت کردند و عملا این منابع از جیب ملت ایران رفته است. بنابراین یک قلم از منظر میزان خسارات این است که از حیث تجارت ما سالانه دستکم 100میلیارد دلار خسارت دیدیم؛ ضمن اینکه ما از حیث کندی در پروژههای هستهایمان هم دچار آسیب شدیم و به جایی رسیدیم که در یک مقطعی با قطعی برق مواجه شدیم. همین الان هم با تهدید قطعی برق در زمستان مواجهیم. این درحالی است که اگر برجام نبود حداقل از حیث تامین برق کشورمان به یک نقطه اطمینانی رسیده بود و در حوزه تجاری هم میتوانستیم بخش هستهای را فعال کنیم اما بهواسطه برجام و اعمال تحریمها و تشدید آن بهدلیل خروج آمریکا از توافق هستهای، این بخش نتوانست به نقطه مطلوب برسد.
البته روشهای روشنی برای محاسبه میزان خسارتهایی که به ایران بهواسطه خروج آمریکا از برجام وارد شد، وجود دارد ولی اینکه از چه طریقی این خسارتهای قابل دریافت است راه اول آن این است که ما به مجامع جهانی و دادگاههای بینالمللی طرح شکایت کنیم و تلاش شود که از طریق جامعه حقوقی به حداقل بخشی از مطالباتمان دست پیدا کنیم. راههای دیگر هم وجود دارد که یکی از آنها میتواند این باشد هر کجا که امکانش بود در حوزههای مختلف ازجمله دریا، زمین و هوا بتوانیم حق و حقوقمان را از آمریکا مطالبه کنیم. واقعیت این است که بهواسطه اعمال تحریمها بعد از برجام و خروج آمریکا از این پیمان، حق و حقوقی از ملت ایران تضییع شده و باید برای ایفای مجدد آن و احقاق حقوق حقه ملت ایران تلاش کرد. آمریکا هم براساس حقوق بینالملل بانی این حقوق ضایع شده است.
-
فرار از دام جیببرهای مجازی
-
آیا هریس ساکن کاخ سفید میشود؟
-
نقشه اقتصادی 2 ساله دولت چقدر عملیاتی است؟
-
جشن کتاب جامجم در خانه جلال
-
یک دنیا پای تلویزیون
-
جبران خسارت تا دلار آخر
-
مناقشه بیپایان سر سند زدن خودرو
-
فصل جدید گردهمایی رباتها
-
بیشباهت به یک قهرمان!
-
جهاد تبیین در میدان جنگ روایتها
-
تاکید بر هماهنگی اقدامات اجرایی برای حل مشکلات اقتصادی
-
جشن کتاب جامجم