معمای قتل هولناك 2 مرد در كانكس
سر مهدی، مرتضی و ابراهیم حالا تنها چند قدم با چوبه دار فاصله دارد. هر سه، متهم به قتل دو مرد آن هم به بدترین و فجیعترین شكل ممكن هستند. به دلیل پیچیدگی پرونده و به دستور دادگاه، مراسم قسامه برگزار و حكم اعدام هر سه شكسته شد، اما دیوانعالی كشور حكم را نقض و خواستار تحقیقات بیشتر درباره قتل این دو مرد شد.
سال 99 بود كه آتش گرفتن یك كانكس در شهرری، امدادگران آتشنشانی را به آنجا كشاند. آتشنشانها پس از مهار آتش به جستوجو پرداختند و دو جسد سوخته كه دست و پایشان قطع شده بود، پیدا كردند. اجساد به پزشكیقانونی منتقل شد و پلیس تحقیقات برای یافتن قاتل یا قاتلان را آغاز كرد. براساس بررسیهای پلیس، قاتل یا قاتلان به احتمال زیاد هر دو مرد را در جای دیگری به قتل رسانده و پس از قطع دست و پایشان، اجساد آنها را در داخل كانكس به آتش كشیده بودند. شدت سوختگی هر دو مقتول بهحدی بود كه اجساد قابل شناسایی نبودند و پزشكیقانونی نتوانست علت اصلی مرگ آنها را تشخیص دهد.
متهمان مرموز
پس از مدتی، تلاشهای پلیس برای شناسایی هویت دوقربانی نتیجه داد و خانوادههای هر دو شناسایی شدند. دو مرد بختبرگشته میثم و اكبر نام داشتند.
پدر میثم در تحقیقات به پلیس گفت: «پسرم از مدتی قبل با یكی از دوستانش به نام مهدی اختلاف حساب داشت. گمان میكنم مهدی در قتل دست داشته باشد.» مهدی دوست 26 ساله میثم دستگیر، اما منكر همه چیز شد. در ادامه بررسیها پای دو متهم دیگر بهنامهای مرتضی و ابراهیم به عنوان مظنون بهقتل، به ماجرای مرگ میثم و اكبر باز شد. هر دو پس از دستگیری توسط پلیس در شعبه 10 دادگاه كیفری یك استان تهران پای میز محاكمه ایستادند.
آنها در جلسه دادگاه گفتند بیگناه هستند و دادگاه برای اثبات ادعایشان از آنها خواست شاهدانی معرفی كنند. به این ترتیب سهمتهم باردیگر، در حالی از خودشان دفاع كردند كه اولیای دم میثم و اكبر از دادگاه درخواست قصاص متهمان را داشتند.
پدر میثم در حالیكه اشك میریخت، گفت: «پسرم میثم از قبل با مهدی اختلاف داشت و من به او مشكوك هستم.» قاضی از او پرسید آیا به این ماجرا شك ندارد كه پدر میثم گفت من مطمئن نیستم، مهدی پسرم را اینطور فجیع كشته باشد. من میخواهم قاتل واقعی پسرم شناسایی و بعد قصاص شود. سپس متهمان به روال جلسات قبل دادگاه به دفاع از خود پرداختند.
در ادامه جلسه، مهدی كه متهم به قتل میثم بود، گفت: «دو سال قبل از كشته شدن میثم، تعدای در و پنجره از او خریدم و سر همین موضوع با هم اختلاف حساب داشتیم. اما اختلاف حسابمان حل شد و من دیگر مشكلی با او نداشتم تا اینكه شنیدم او كشته شده است. من بیدلیل بازداشت شدهام و بیگناه هستم.»
این بار نوبت مرتضی، متهم دیگر این پرونده بود كه به دفاع از خود بپردازد. او گفت شب كشف اجساد میثم و اكبر بهطور اتفاقی حوالی كانكس بود كه سروصدای عجیبی از آن شنیدم. چند دقیقه بعد ماموران آتشنشانی و پلیس از راه رسیدند و پس از مهار آتش، اجساد بدون دست و پا را از میان شعلههای آتش بیرون كشیدند.
مرتضی در ادامه صحبتهای خود در دادگاه گفت: «آن شب چون وسیلهای برای بازگشت به خانه نداشتم، با پسرخالهام تماس گرفتم، اما پاسخ نداد. به او پیامكی فرستادم و از او خواستم دنبالم بیاید. مدتی منتظر ماندم، اما خبری از پسرخالهام نشد و این بار به دخترخالهام پیامك ارسال كردم و از او خواستم تا برادرش را بهسرعت دنبالم بفرستد. اما همین موضوع و آنتندهی گوشی موبایلم در نزدیكی محل جنایت، باعث شد اشتباهی بازداشت شوم. من قربانیها را ندیده، آنها را نمیشناختم و هیچ خصومتی با هیچكدام نداشتهام.»
ابراهیم سومین متهمی بود كه برای ادای توضیحات پشت تریبون دادگاه حاضر شد. او نیز مدعی بود چون هنگام آتشسوزی در آن حوالی حضور داشته، پلیس بیدلیل او را بازداشت كرده است. ابراهیم ادعای بیگناهی كرد و گفت هیچ دستی در این ماجرا ندارد.
در این مرحله قضات از شاهدانی كه در محل كانكس شعلهور حضور داشتند، پرسیدند كه آیا متهمان را دیدهاند كه از كانكس خارج شوند؟ كه پاسخ شاهدان منفی بود.
به این ترتیب قضات دادگاه پرونده را لوث تشخیص داده و حكم به برگزاری مراسم قسامه صادر كردند، اما اولیای دم دو قربانی گفتند نمیتوانند 50 نفر از بستگان نسبی خود را برای ادای سوگند به دادگاه معرفی كنند و آنها هم قسم را به متهمان واگذار كردند. سه متهم نیز قسم خوردند كه بیگناه هستند و به این ترتیب هر سه نفر آنها از حكم قصاص تبرئه شدند. در حالیكه هر سه متهم تصور میكردند از طناب اعدام گریختهاند، اما دیوانعالی كشور حكم هر سه را نقض و از نحوه برگزاری مراسم قسامه ایراد گرفت.
با شكستن حكم تبرئه سه متهم در دیوانعالی كشور، پرونده قتل اكبر و میثم برای انجام تحقیقات بیشتر دوباره به شعبه دهم دادگاه كیفری یك استان تهران فرستاده شد تا پرده از راز قتل
دو مرد جوان برداشته شود.
سال 99 بود كه آتش گرفتن یك كانكس در شهرری، امدادگران آتشنشانی را به آنجا كشاند. آتشنشانها پس از مهار آتش به جستوجو پرداختند و دو جسد سوخته كه دست و پایشان قطع شده بود، پیدا كردند. اجساد به پزشكیقانونی منتقل شد و پلیس تحقیقات برای یافتن قاتل یا قاتلان را آغاز كرد. براساس بررسیهای پلیس، قاتل یا قاتلان به احتمال زیاد هر دو مرد را در جای دیگری به قتل رسانده و پس از قطع دست و پایشان، اجساد آنها را در داخل كانكس به آتش كشیده بودند. شدت سوختگی هر دو مقتول بهحدی بود كه اجساد قابل شناسایی نبودند و پزشكیقانونی نتوانست علت اصلی مرگ آنها را تشخیص دهد.
متهمان مرموز
پس از مدتی، تلاشهای پلیس برای شناسایی هویت دوقربانی نتیجه داد و خانوادههای هر دو شناسایی شدند. دو مرد بختبرگشته میثم و اكبر نام داشتند.
پدر میثم در تحقیقات به پلیس گفت: «پسرم از مدتی قبل با یكی از دوستانش به نام مهدی اختلاف حساب داشت. گمان میكنم مهدی در قتل دست داشته باشد.» مهدی دوست 26 ساله میثم دستگیر، اما منكر همه چیز شد. در ادامه بررسیها پای دو متهم دیگر بهنامهای مرتضی و ابراهیم به عنوان مظنون بهقتل، به ماجرای مرگ میثم و اكبر باز شد. هر دو پس از دستگیری توسط پلیس در شعبه 10 دادگاه كیفری یك استان تهران پای میز محاكمه ایستادند.
آنها در جلسه دادگاه گفتند بیگناه هستند و دادگاه برای اثبات ادعایشان از آنها خواست شاهدانی معرفی كنند. به این ترتیب سهمتهم باردیگر، در حالی از خودشان دفاع كردند كه اولیای دم میثم و اكبر از دادگاه درخواست قصاص متهمان را داشتند.
پدر میثم در حالیكه اشك میریخت، گفت: «پسرم میثم از قبل با مهدی اختلاف داشت و من به او مشكوك هستم.» قاضی از او پرسید آیا به این ماجرا شك ندارد كه پدر میثم گفت من مطمئن نیستم، مهدی پسرم را اینطور فجیع كشته باشد. من میخواهم قاتل واقعی پسرم شناسایی و بعد قصاص شود. سپس متهمان به روال جلسات قبل دادگاه به دفاع از خود پرداختند.
در ادامه جلسه، مهدی كه متهم به قتل میثم بود، گفت: «دو سال قبل از كشته شدن میثم، تعدای در و پنجره از او خریدم و سر همین موضوع با هم اختلاف حساب داشتیم. اما اختلاف حسابمان حل شد و من دیگر مشكلی با او نداشتم تا اینكه شنیدم او كشته شده است. من بیدلیل بازداشت شدهام و بیگناه هستم.»
این بار نوبت مرتضی، متهم دیگر این پرونده بود كه به دفاع از خود بپردازد. او گفت شب كشف اجساد میثم و اكبر بهطور اتفاقی حوالی كانكس بود كه سروصدای عجیبی از آن شنیدم. چند دقیقه بعد ماموران آتشنشانی و پلیس از راه رسیدند و پس از مهار آتش، اجساد بدون دست و پا را از میان شعلههای آتش بیرون كشیدند.
مرتضی در ادامه صحبتهای خود در دادگاه گفت: «آن شب چون وسیلهای برای بازگشت به خانه نداشتم، با پسرخالهام تماس گرفتم، اما پاسخ نداد. به او پیامكی فرستادم و از او خواستم دنبالم بیاید. مدتی منتظر ماندم، اما خبری از پسرخالهام نشد و این بار به دخترخالهام پیامك ارسال كردم و از او خواستم تا برادرش را بهسرعت دنبالم بفرستد. اما همین موضوع و آنتندهی گوشی موبایلم در نزدیكی محل جنایت، باعث شد اشتباهی بازداشت شوم. من قربانیها را ندیده، آنها را نمیشناختم و هیچ خصومتی با هیچكدام نداشتهام.»
ابراهیم سومین متهمی بود كه برای ادای توضیحات پشت تریبون دادگاه حاضر شد. او نیز مدعی بود چون هنگام آتشسوزی در آن حوالی حضور داشته، پلیس بیدلیل او را بازداشت كرده است. ابراهیم ادعای بیگناهی كرد و گفت هیچ دستی در این ماجرا ندارد.
در این مرحله قضات از شاهدانی كه در محل كانكس شعلهور حضور داشتند، پرسیدند كه آیا متهمان را دیدهاند كه از كانكس خارج شوند؟ كه پاسخ شاهدان منفی بود.
به این ترتیب قضات دادگاه پرونده را لوث تشخیص داده و حكم به برگزاری مراسم قسامه صادر كردند، اما اولیای دم دو قربانی گفتند نمیتوانند 50 نفر از بستگان نسبی خود را برای ادای سوگند به دادگاه معرفی كنند و آنها هم قسم را به متهمان واگذار كردند. سه متهم نیز قسم خوردند كه بیگناه هستند و به این ترتیب هر سه نفر آنها از حكم قصاص تبرئه شدند. در حالیكه هر سه متهم تصور میكردند از طناب اعدام گریختهاند، اما دیوانعالی كشور حكم هر سه را نقض و از نحوه برگزاری مراسم قسامه ایراد گرفت.
با شكستن حكم تبرئه سه متهم در دیوانعالی كشور، پرونده قتل اكبر و میثم برای انجام تحقیقات بیشتر دوباره به شعبه دهم دادگاه كیفری یك استان تهران فرستاده شد تا پرده از راز قتل
دو مرد جوان برداشته شود.