راهی كه رفتهایم راهی كه مانده است
كاروان انقلاب اسلامی به منزل چهلم رسید. 40 وادی طی شد و ما برای آنكه ایران، گوهری تابان، خانه خوبان شود، خون دلها خوردیم و خطرها كردیم. 40 وادی طی شد و ما در هر وادی یاد عزیزانمان را به یادگار سپردیم؛ چه ژالههایی كه از خون لالهها گلگون شدند، چه گلولهها كه گل شدند و چه دشتها كه سرخگون. چه بیمها و امیدها، چه سوگها و سرودها: كه ای صوفی شراب آن گه شود صاف/ كه در كوزه بماند اربعینی
40 وادی گذشت، ما پای در معركه گذاشتیم چه مردان سبزی از آتش گذشتند، چه مردان سبزی به دریا رسیدند، چه مردان سبزی به محراب معنا رسیدند. 40 منزل به سرآمد و ما گاه دلشكسته از بیوفایی آنان كه عهد شكستند و گاه سرمست از رویش جوانههای رشید، بهسان رهنوردانی كه در افسانهها گویند، گرفته كولهبار زادره بر دوش، پای در جای پای ساربان نهادیم و پیش آمدیم.
40 سال گذشت و كاروان منزل به منزل، ره سپرد، اما قصه عروج ساربان، شرر بر جانمان ریخت و سایه اندوه روزگارمان را تیره كرد. ماتمزده بودیم كه ناگهان برق غیرت بدرخشید و ولیشناسان، فرزانهای را بهزعامت برگزیدند كه خود اسوه مجاهدت بود و آرمانش شهادت. آنك مردی جلودار بود كه در كلامش میشد آیههای نور را به تفسیر نشست. در نگاهش عصمت آسمانیترین وارثان زمین را تماشا كرد و در امتداد گامهایش به دیدار حضرت دوست واصل شد.
40 وادی طی شد؛ چه روزها كه ما از شوق و افتخار سر به آسمان ساییدیم و شهد شیرین ظفر زندگی را خواستنیتر كرد و چه روزها كه دشنه كینه نارفیقان سینههایمان را شكافت و شرنگ خیانت روحمان را آزرد.
اكنون ماییم ایستاده در بزنگاه تاریخ، راهی كه طی شده و مسیری كه گامهای استوار و همت مردان مرد را به انتظار نشسته است. مقصد؛ اشارت دستان سخاوتمندی كه سعادت و سربلندی را نشانه رفته است و چراغ راه؛ وارثان نور و پیامآوران مهر، آنان كه پای در ستیغ كرامت نهادهاند و روحشان وسعتی خدایی یافته است.
***
40 در فرهنگ ما، همواره شأن و ارزشی نمادین داشته و انقلاب اسلامی نیز نسبتی عمیق با 40 دارد. چه، سلسله چهلمها بود كه قم را به تبریز پیوند زد و شور و شعور انقلاب شهر به شهر بالید و پهنه ایران را فراگرفت. اكنون 40 سال گذشته است و نسل انقلاب پای در جای پای نسل انقلابی به پختگی و كمال رسیده است.
40 سالگی پیش و بیش از آنكه عدد باشد و اشارهای به گذشت زمان و ورق خوردن تاریخ، نمادی است از رشد و بالندگی، عبور از راهرو بودن به راهبری و هدایتگری.
ادامه در صفحه 6
40 وادی گذشت، ما پای در معركه گذاشتیم چه مردان سبزی از آتش گذشتند، چه مردان سبزی به دریا رسیدند، چه مردان سبزی به محراب معنا رسیدند. 40 منزل به سرآمد و ما گاه دلشكسته از بیوفایی آنان كه عهد شكستند و گاه سرمست از رویش جوانههای رشید، بهسان رهنوردانی كه در افسانهها گویند، گرفته كولهبار زادره بر دوش، پای در جای پای ساربان نهادیم و پیش آمدیم.
40 سال گذشت و كاروان منزل به منزل، ره سپرد، اما قصه عروج ساربان، شرر بر جانمان ریخت و سایه اندوه روزگارمان را تیره كرد. ماتمزده بودیم كه ناگهان برق غیرت بدرخشید و ولیشناسان، فرزانهای را بهزعامت برگزیدند كه خود اسوه مجاهدت بود و آرمانش شهادت. آنك مردی جلودار بود كه در كلامش میشد آیههای نور را به تفسیر نشست. در نگاهش عصمت آسمانیترین وارثان زمین را تماشا كرد و در امتداد گامهایش به دیدار حضرت دوست واصل شد.
40 وادی طی شد؛ چه روزها كه ما از شوق و افتخار سر به آسمان ساییدیم و شهد شیرین ظفر زندگی را خواستنیتر كرد و چه روزها كه دشنه كینه نارفیقان سینههایمان را شكافت و شرنگ خیانت روحمان را آزرد.
اكنون ماییم ایستاده در بزنگاه تاریخ، راهی كه طی شده و مسیری كه گامهای استوار و همت مردان مرد را به انتظار نشسته است. مقصد؛ اشارت دستان سخاوتمندی كه سعادت و سربلندی را نشانه رفته است و چراغ راه؛ وارثان نور و پیامآوران مهر، آنان كه پای در ستیغ كرامت نهادهاند و روحشان وسعتی خدایی یافته است.
***
40 در فرهنگ ما، همواره شأن و ارزشی نمادین داشته و انقلاب اسلامی نیز نسبتی عمیق با 40 دارد. چه، سلسله چهلمها بود كه قم را به تبریز پیوند زد و شور و شعور انقلاب شهر به شهر بالید و پهنه ایران را فراگرفت. اكنون 40 سال گذشته است و نسل انقلاب پای در جای پای نسل انقلابی به پختگی و كمال رسیده است.
40 سالگی پیش و بیش از آنكه عدد باشد و اشارهای به گذشت زمان و ورق خوردن تاریخ، نمادی است از رشد و بالندگی، عبور از راهرو بودن به راهبری و هدایتگری.
ادامه در صفحه 6