گفتوگو با احمد میرعلایی، تهیهكننده سینما و تلویزیون
افتخار میكنم تهیهكننده نظام هستم
چند سال قبل كه سریال «پرده عشق» جمال شورجه از تلویزیون پخش میشد برای مصاحبه با شورجه به دفتر احمد میرعلایی رفتم كه تهیهكننده سریال بود. اولین چیزی كه همان اول ورودم به حیاط دفتر چشمم را گرفت، كبوترهایی بودند كه اطراف یك قفس برای خودشان میچرخیدند. اولین دفتر تولید فیلم و سریال بود كه کبوتر هم داشت! دیروز كه با میرعلایی صحبت میكردم درباره كبوترهایش هم پرسیدم.هنوز آنها را دارد یا نه؟ خندید و گفت: بله! اما الان از حیاط منتقل شدهاند به پشتبام. قفس هم دارند اما آزادند. قفسشان برای خواب است. پشتبام پر از پرنده است کبوتر بگیر ، كلاغ ،گنجشك و یاكریم. هر صبح بعد از نماز به پشتبام میروم و برای پرندهها غذا میبرم. در میان هیاهوی خوش آنها، گوشهای مینشینم با خدا صحبت میكنم، به خصوص اگر گرفتاری یا مشكلی باشد، اینجور وقتها انگار خدا زودتر دست به كار میشود و یاری میكند.
احمد میرعلایی یكی از قدیمیترین تهیهكنندههای سینما و تلویزیون است. از دهه 60 فعالیتش را در سینما شروع كرده و همچنان ادامه میدهد. قرار است سریال موسی را تهیه كند، سریالی كه نام جمال شورجه به عنوان كارگردان را یدك میكشد. میرعلایی درباره این سریال میگوید: فیلمنامه در حال نگارش است. تیم نویسندگان به سرپرستی حجتالاسلام سعید بهمنپور مشغول بازنویسی فیلمنامه است. تقریبا محل ساخت دكورها مشخص شده و عوامل پشت دوربین هم تاحدودی انتخاب شدهاند و درباره بازیگران هم فكر میكنیم. آثار مختلف را میبینیم تا دستمان در انتخاب بازیگران باز باشد.امیدواریم بودجه و سرمایه مورد نظر هم تامین شود تا بتوانیم اثری با استانداردهای جهانی بسازیم.درباره حضرت موسی تاكنون فیلمهای زیادی ساخته شده و خیلیها منتظرند نتیجه نهایی سریالی ایرانی با موضوع حضرت موسی را ببینند.
در كارنامه میرعلایی تهیه آثاری مانند سرعت، فرزند خاك، شب واقعه، تا صبح و ... دیده میشود. او در دورهای مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی نیز بود. میرعلایی سالهاست فیلم و سریال تولید میكند و زیاد به این كاری ندارد كه چه كسی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است یا چه كسی مدیر سازمان صدا و سیما. به میرعلایی میگویم: برخی میگویند شما آدم نظام هستید و به همین دلیل همیشه فعالید و كاری در دست دارید؟
میرعلایی میگوید: مهم نیست دیگران چه میگویند. مهم این است از نظام جمهوری اسلامی حمایت كنیم آنهم در زمانهای كه دشمنان زیادی كشورمان را تحت فشار گذاشتهاند. در این شرایط حتی باید از سرمایه شخصی برای حفظ و دفاع از نظام هزینه كنیم. در ثانی اگر از پول دولت اثری میسازیم، آن فیلم یا سریال باید در قد و قامت جمهوری اسلامی باشد و از حاكمیت و مردم دفاع كند. پول را كه برای نفع شخصی خودمان نمیگیریم. من معتقدم پولی كه از نظام برای منفعت شخصی گرفته میشود، نفرینشده و حرام است. اما من با پول دولت فیلمی مانند فرزند خاك را ساختهام كه اثری افتخارآفرین است. چنین نیست كسی كه برای نظام كار میكند، تفكر ندارد و آثاری سفارشی و ضعیف میسازد. آقای ابراهیم حاتمیكیا را هم میگویند آدم نظام است. این كه بد نیست. آقای حاتمیكیا آثار قدرتمندی میسازد كه جشنوارههای خارجی حتی جرات ندارند آنها را نشان بدهند چون ضداستكبار است. به من هم میگویند، تهیهكننده نظام؟ اگر پول گرفتهام به نفع خودم آنها را هزینه كردهام كه باید جواب بدهم، اما وقتی آثاری مانند فرزند خاك و شب واقعه را تولید كردهام دیگر حرفی نمیماند.
یك منتقد فرانسوی درباره فرزند خاك نوشته كه یكی از تاثیرگذارترین آثار سینمایی جهان است. این فیلم حرف جهانی را به زبان سینما میگوید و آن هم وطندوستی است و هر سربازی در هر كجای دنیا این فیلم را ببیند احساس خوبی پیدا میكند.سرمایهگذار فرزند خاك، حوزه هنری است و من خوشحالم كه با سرمایه دولت چنین اثر ماندگاری برای سینمای ایران تولید كردهام.
زمانی كه در بنیاد سینمایی فارابی بودم هم از آثاری دفاع میكردم و امكان ساخت آنها را فراهم آوردم كه ارزشمند باشند و باعث تقویت نظام شوند.
میرعلایی سال 57 در بطن مبارزاتی بوده كه منجر به پیروزی انقلاب شد. جوانی از بچههای جنوب شهر تهران كه خرداد 57 دیپلمش را میگیرد و به صورت جدی وارد تظاهرات میشود و تا آخرش هم به اصطلاح در خیابان میماند. او میگوید: كلاس چهارم دبیرستان بودم كه نمایشی را اجرا كردیم كه همان زمان معلم ادبیاتم به من هشدار داد مراقب باش این نمایش برایت مسالهساز نشود. آن زمان در مدرسه رهی معیری در منطقه جوادیه درس میخواندم. از سال 56 سرعت اتفاقاتی كه به پیروزی انقلاب ختم شد، خیلی زیاد شد؛ آنقدر كه ما باورمان نمیشد بهمن سال 57 انقلاب به پیروزی برسد. فضا خیلی آماده انقلاب بود و امام خمینی(ره) خیلی خردمندانه توانستند انقلاب را رهبری كنند. بعد از گرفتن دیپلم در یك كارگاه كفاشی كار میكردم. یك عكس امام خمینی (ره) داشتم و یك دوچرخه، عكس امام را روی پیراهنم میزدم و با دوچرخهام به مناطق مختلف تهران میرفتم و در اجتماعات شركت میكردم. یادم است كتونی میپوشیدم تا اگر مامورها آمدند، بتوانم فرار كنم.
آن زمان مامورها روی كتونی پوشها حساس بودند آنها را دستگیر میكردند چون به نوعی آنها را مرتبط با انقلابیون میدانستند. یك دوربین عكاسی لوبیتل قدیمی داشتم و از اتفاقات عكس میگرفتم.روزی كه امام (ره) به تهران آمدند، آنقدر به بلیزر امام نزدیك شدم كه توانستم از چهره ایشان عكس بگیرم. مساجد خیلی فعال بودند، محل اجتماع انقلابیون بود و خود مردم در شب و روزهای انقلاب از محلهها محافظت میكردند كه اوباش و افراد متفرقه به مردم و منازل و اموال دولتی آسیب وارد نكنند.
انقلاب كه پیروز شد، عضو پایگاه ابوذر شدم كه در نازیآباد قرار داشت. سالنی داشت كه از آنجا برای اجرای نمایش استفاده میكردیم. در زمینه تئاتر فعال بودم تا این كه نمایش حسینیه را روی صحنه بردم. آقای شهریار بحرانی آن زمان تازه از انگلیس به ایران برگشته بود و نمایش را دید و مرا برای فیلم پرچمدار انتخاب كرد كه یكی از نقشهای اصلی این فیلم را بازی كردم. آقای بحرانی در انگلستان عضو انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام بود و بعد از پیروزی انقلاب به ایران برگشت. ایشان خیلی چیزها به من آموختند. در فیلم حماسه دره شیلر، منشی صحنه شدم و كم كم اصول سینما را یاد گرفتم. سینما را پله پله بالا آمدم و اینجوری نبود كه به یكباره تبدیل به تهیهكننده شوم. دستیاری تولید كردهام.در كنار آقای بحرانی دستیاری كردم و اصول كارگردانی، تدوین، مدیر تولیدی و تهیهكنندگی را یاد گرفتم. در سینما همه كار كردهام و همه چم و خمش را بلدم. در سینمای دفاع مقدس هم فعال بودم. به عنوان رزمنده به جبهه میرفتم و گاهی هم گروههای تئاتری را به جبهه میبردم تا برای رزمندهها نمایش اجرا كنند.
میرعلایی با صبر و حوصله خاطراتش را برایم میگوید و تاكید میكند در بیان آنها امانتدار خوبی باشم.او چهار دهه است در حوزه فرهنگ و هنر فعال است و حالا از كارنامهاش دفاع میكند و میگوید: هرگز از پول بیتالمال برای منافع شخصی استفاده نكردهام. هرچه دارم كار خدا و از دعای پدر و مادر است. آموختههای سینماییام را مدیون آقای بحرانی هستم و تا جایی كه در توان داشته باشم برای حفظ نظام جمهوری اسلامی تلاش خواهم كرد.
احمد میرعلایی یكی از قدیمیترین تهیهكنندههای سینما و تلویزیون است. از دهه 60 فعالیتش را در سینما شروع كرده و همچنان ادامه میدهد. قرار است سریال موسی را تهیه كند، سریالی كه نام جمال شورجه به عنوان كارگردان را یدك میكشد. میرعلایی درباره این سریال میگوید: فیلمنامه در حال نگارش است. تیم نویسندگان به سرپرستی حجتالاسلام سعید بهمنپور مشغول بازنویسی فیلمنامه است. تقریبا محل ساخت دكورها مشخص شده و عوامل پشت دوربین هم تاحدودی انتخاب شدهاند و درباره بازیگران هم فكر میكنیم. آثار مختلف را میبینیم تا دستمان در انتخاب بازیگران باز باشد.امیدواریم بودجه و سرمایه مورد نظر هم تامین شود تا بتوانیم اثری با استانداردهای جهانی بسازیم.درباره حضرت موسی تاكنون فیلمهای زیادی ساخته شده و خیلیها منتظرند نتیجه نهایی سریالی ایرانی با موضوع حضرت موسی را ببینند.
در كارنامه میرعلایی تهیه آثاری مانند سرعت، فرزند خاك، شب واقعه، تا صبح و ... دیده میشود. او در دورهای مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی نیز بود. میرعلایی سالهاست فیلم و سریال تولید میكند و زیاد به این كاری ندارد كه چه كسی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است یا چه كسی مدیر سازمان صدا و سیما. به میرعلایی میگویم: برخی میگویند شما آدم نظام هستید و به همین دلیل همیشه فعالید و كاری در دست دارید؟
میرعلایی میگوید: مهم نیست دیگران چه میگویند. مهم این است از نظام جمهوری اسلامی حمایت كنیم آنهم در زمانهای كه دشمنان زیادی كشورمان را تحت فشار گذاشتهاند. در این شرایط حتی باید از سرمایه شخصی برای حفظ و دفاع از نظام هزینه كنیم. در ثانی اگر از پول دولت اثری میسازیم، آن فیلم یا سریال باید در قد و قامت جمهوری اسلامی باشد و از حاكمیت و مردم دفاع كند. پول را كه برای نفع شخصی خودمان نمیگیریم. من معتقدم پولی كه از نظام برای منفعت شخصی گرفته میشود، نفرینشده و حرام است. اما من با پول دولت فیلمی مانند فرزند خاك را ساختهام كه اثری افتخارآفرین است. چنین نیست كسی كه برای نظام كار میكند، تفكر ندارد و آثاری سفارشی و ضعیف میسازد. آقای ابراهیم حاتمیكیا را هم میگویند آدم نظام است. این كه بد نیست. آقای حاتمیكیا آثار قدرتمندی میسازد كه جشنوارههای خارجی حتی جرات ندارند آنها را نشان بدهند چون ضداستكبار است. به من هم میگویند، تهیهكننده نظام؟ اگر پول گرفتهام به نفع خودم آنها را هزینه كردهام كه باید جواب بدهم، اما وقتی آثاری مانند فرزند خاك و شب واقعه را تولید كردهام دیگر حرفی نمیماند.
یك منتقد فرانسوی درباره فرزند خاك نوشته كه یكی از تاثیرگذارترین آثار سینمایی جهان است. این فیلم حرف جهانی را به زبان سینما میگوید و آن هم وطندوستی است و هر سربازی در هر كجای دنیا این فیلم را ببیند احساس خوبی پیدا میكند.سرمایهگذار فرزند خاك، حوزه هنری است و من خوشحالم كه با سرمایه دولت چنین اثر ماندگاری برای سینمای ایران تولید كردهام.
زمانی كه در بنیاد سینمایی فارابی بودم هم از آثاری دفاع میكردم و امكان ساخت آنها را فراهم آوردم كه ارزشمند باشند و باعث تقویت نظام شوند.
میرعلایی سال 57 در بطن مبارزاتی بوده كه منجر به پیروزی انقلاب شد. جوانی از بچههای جنوب شهر تهران كه خرداد 57 دیپلمش را میگیرد و به صورت جدی وارد تظاهرات میشود و تا آخرش هم به اصطلاح در خیابان میماند. او میگوید: كلاس چهارم دبیرستان بودم كه نمایشی را اجرا كردیم كه همان زمان معلم ادبیاتم به من هشدار داد مراقب باش این نمایش برایت مسالهساز نشود. آن زمان در مدرسه رهی معیری در منطقه جوادیه درس میخواندم. از سال 56 سرعت اتفاقاتی كه به پیروزی انقلاب ختم شد، خیلی زیاد شد؛ آنقدر كه ما باورمان نمیشد بهمن سال 57 انقلاب به پیروزی برسد. فضا خیلی آماده انقلاب بود و امام خمینی(ره) خیلی خردمندانه توانستند انقلاب را رهبری كنند. بعد از گرفتن دیپلم در یك كارگاه كفاشی كار میكردم. یك عكس امام خمینی (ره) داشتم و یك دوچرخه، عكس امام را روی پیراهنم میزدم و با دوچرخهام به مناطق مختلف تهران میرفتم و در اجتماعات شركت میكردم. یادم است كتونی میپوشیدم تا اگر مامورها آمدند، بتوانم فرار كنم.
آن زمان مامورها روی كتونی پوشها حساس بودند آنها را دستگیر میكردند چون به نوعی آنها را مرتبط با انقلابیون میدانستند. یك دوربین عكاسی لوبیتل قدیمی داشتم و از اتفاقات عكس میگرفتم.روزی كه امام (ره) به تهران آمدند، آنقدر به بلیزر امام نزدیك شدم كه توانستم از چهره ایشان عكس بگیرم. مساجد خیلی فعال بودند، محل اجتماع انقلابیون بود و خود مردم در شب و روزهای انقلاب از محلهها محافظت میكردند كه اوباش و افراد متفرقه به مردم و منازل و اموال دولتی آسیب وارد نكنند.
انقلاب كه پیروز شد، عضو پایگاه ابوذر شدم كه در نازیآباد قرار داشت. سالنی داشت كه از آنجا برای اجرای نمایش استفاده میكردیم. در زمینه تئاتر فعال بودم تا این كه نمایش حسینیه را روی صحنه بردم. آقای شهریار بحرانی آن زمان تازه از انگلیس به ایران برگشته بود و نمایش را دید و مرا برای فیلم پرچمدار انتخاب كرد كه یكی از نقشهای اصلی این فیلم را بازی كردم. آقای بحرانی در انگلستان عضو انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام بود و بعد از پیروزی انقلاب به ایران برگشت. ایشان خیلی چیزها به من آموختند. در فیلم حماسه دره شیلر، منشی صحنه شدم و كم كم اصول سینما را یاد گرفتم. سینما را پله پله بالا آمدم و اینجوری نبود كه به یكباره تبدیل به تهیهكننده شوم. دستیاری تولید كردهام.در كنار آقای بحرانی دستیاری كردم و اصول كارگردانی، تدوین، مدیر تولیدی و تهیهكنندگی را یاد گرفتم. در سینما همه كار كردهام و همه چم و خمش را بلدم. در سینمای دفاع مقدس هم فعال بودم. به عنوان رزمنده به جبهه میرفتم و گاهی هم گروههای تئاتری را به جبهه میبردم تا برای رزمندهها نمایش اجرا كنند.
میرعلایی با صبر و حوصله خاطراتش را برایم میگوید و تاكید میكند در بیان آنها امانتدار خوبی باشم.او چهار دهه است در حوزه فرهنگ و هنر فعال است و حالا از كارنامهاش دفاع میكند و میگوید: هرگز از پول بیتالمال برای منافع شخصی استفاده نكردهام. هرچه دارم كار خدا و از دعای پدر و مادر است. آموختههای سینماییام را مدیون آقای بحرانی هستم و تا جایی كه در توان داشته باشم برای حفظ نظام جمهوری اسلامی تلاش خواهم كرد.
تیتر خبرها
-
پیام عفو گسترده زندانیان
-
آن 23 نفری که گفتند: نه !
-
ماجراهای خانه خاورخانم
-
شما لباس پلوخوری ندارید؟
-
انقلاب پزشکی در ایران انقلابی
-
دیوار در آستانه مسدود شدن
-
انقلاب در مرحله پختگی
-
پیرو سربداران هستیم
-
«صف گوشت» مهمان تازه اقتصاد ما
-
خطر ریزش تاریخ !
-
افتخار میكنم تهیهكننده نظام هستم
-
عفو گسترده و بلوغ سیاسی
-
پیام عفو گسترده زندانیان
-
عفوهای 8 دههفجر اخیر بهروایت آمار
-
شکنجههای آریامهری