نقد نوجوانانه
قصه یک قهرمان خجالتی
«افسانه جزیره کبودان» کتابی کوتاه اما پرهیجان بود. این کتاب از دید یک گوزن تکشاخ روایت میشود که باید سه یاقوت کبود آبی، زمرد سبز و سنگ ماه را به دست بیاورد.
این گوزن در جزیرهای به نام جزیره کبودان زندگی میکند. جزیره با مشکل خشکسالی دست به گریبان است و اگر گوزن تکشاخ قصه ما این سه سنگ را سه گوشه قنات خشک بگذارد آب قنات پر میشود. او راهی سفر خطرناکی میشود که سه همراه عجیب و غریب هم همراهیاش میکنند. اگر این کتاب را بخوانید، شما با داستان این سه یار غار همراه میشوید.
تا یادم نرفته این را هم بگویم که خالخالی، گوزن تکشاخ داستان، مثل بنیامین در داستان «در رویای بابُل» خجالتی است. او از تکشاخ روی سرش خجالت میکشد.
اگر نقد قبلی من را خوانده باشید، میدانید که من همیشه درصد هیجان و استرس داستان را از دید خودم میگویم و بعد هم امتیاز میدهم. پس باید بگویم که این کتاب به اندازه کافی هیجان دارد اما به نظر من تنها مشکل کتاب این است که کماسترسزا است. البته این کتاب چون استرس کمتری میدهد، کتاب کودک و نوجوان است. من به این کتاب 9 از 10 میدهم.
بگذارید اسمهای جالب مطرحشده در این کتاب را بگویم؛ پیر شاخدار اسم کدخدای جزیره کبودان است که خالخالی را راهی این سفر میکند. «پنگال سیاهگوش» و «مامان آناقره» هم جزو جالبترین اسمهای کتاب است. من تکهای از پشتجلد کتاب را میخوانم: «نه...نه... من به درد این کار نمیخورم... » خالخالی داشت میلرزید. پیر شاخدار گفت «خودت رو جمع و جور کن... تو قراره قهرمان این گله باشی...».
طراحی جلد هم جالب است. عکس یک گوزن تکشاخ در میان یک مثلث برعکس که سر هر ضلعش یک دایره است؛ در ضلع پایینی هم یک قلب کشیده شده است. در واقع خانم سیدیان یک کتاب درجه یک و زیبا تحویل مخاطبان و طرفداران خودش داده.
اگر از خواندن کتابهای ماجراجویی که برای نوجوانان نوشته شده خوشتان میآید، پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید.«افسانه جزیره کبودان» که به چاپ دوم هم رسیده، توسط نشر صاد منتشر شده است. شاید جالب باشد که بدانید این کتاب فقط 71 صفحه دارد و یکی از کوتاهترین کتابهایی است که من دیدهام؛ پس اگر به کتابهای کوتاه علاقه دارید این کتاب را بخوانید.
ارمیا مرادیان - 10ساله
تا یادم نرفته این را هم بگویم که خالخالی، گوزن تکشاخ داستان، مثل بنیامین در داستان «در رویای بابُل» خجالتی است. او از تکشاخ روی سرش خجالت میکشد.
اگر نقد قبلی من را خوانده باشید، میدانید که من همیشه درصد هیجان و استرس داستان را از دید خودم میگویم و بعد هم امتیاز میدهم. پس باید بگویم که این کتاب به اندازه کافی هیجان دارد اما به نظر من تنها مشکل کتاب این است که کماسترسزا است. البته این کتاب چون استرس کمتری میدهد، کتاب کودک و نوجوان است. من به این کتاب 9 از 10 میدهم.
بگذارید اسمهای جالب مطرحشده در این کتاب را بگویم؛ پیر شاخدار اسم کدخدای جزیره کبودان است که خالخالی را راهی این سفر میکند. «پنگال سیاهگوش» و «مامان آناقره» هم جزو جالبترین اسمهای کتاب است. من تکهای از پشتجلد کتاب را میخوانم: «نه...نه... من به درد این کار نمیخورم... » خالخالی داشت میلرزید. پیر شاخدار گفت «خودت رو جمع و جور کن... تو قراره قهرمان این گله باشی...».
طراحی جلد هم جالب است. عکس یک گوزن تکشاخ در میان یک مثلث برعکس که سر هر ضلعش یک دایره است؛ در ضلع پایینی هم یک قلب کشیده شده است. در واقع خانم سیدیان یک کتاب درجه یک و زیبا تحویل مخاطبان و طرفداران خودش داده.
اگر از خواندن کتابهای ماجراجویی که برای نوجوانان نوشته شده خوشتان میآید، پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید.«افسانه جزیره کبودان» که به چاپ دوم هم رسیده، توسط نشر صاد منتشر شده است. شاید جالب باشد که بدانید این کتاب فقط 71 صفحه دارد و یکی از کوتاهترین کتابهایی است که من دیدهام؛ پس اگر به کتابهای کوتاه علاقه دارید این کتاب را بخوانید.
ارمیا مرادیان - 10ساله