یک الگوی پرنشاط
حبیبا... حامدیان اسمی است که شاید کمتر آن را شنیده باشید اما دهه شصتیها و حتی دهه هفتادیها به خوبی صاحب این نام را میشناسند. کسی که از دهه ۷۰ وارد تلویزیون شد و در برنامههایی نظیر سیمای بامدادی که از شبکه یک پخش میشد، به اجرای ورزشهای صبحگاهی میپرداخت و در ادامه به خاطر محبوبیتی که بین مخاطبان یافت به شبکه سه رفت و تا همین امروز هم آیتمهای ورزشیاش ادامه دارد. برنامههایی که مخاطبان خود را در منزل و حتی محل کار وادار به ورزش میکرد.
حامدیان علاوه بر سبک متفاوت و پرنشاطی که در اجرای برنامههایش داشت، هیچگاه خنده از روی لبانش محو نمیشد. برای همین حتی مخاطبانی که احیانا همراه او نرمش نمیکردند، از کنار این برنامه پرنشاط بهراحتی نمیتوانستند عبور کنند. یکی از خاطرات حامدیان که به گفته خودش هیچگاه از ذهنش پاک نمیشود راجع به خانم مسنی است که به اصرار زیاد شماره تلفن وی را از روابط عمومی شبكه سه گیر میآورد و با او تماس میگیرد.
حامدیان در این رابطه میگوید؛ وقتی با من تماس گرفت، گفت من جای مادر شما هستم و بیماری سرطان دارم، یكی از پاهایم را از دست دادم، كبد و كلیههایم را برداشتهاند و هر روز صبح با تمام درد و مشكلاتی كه دارم، وقتی برنامه شما را میبینم دردهایم را فراموش كرده و با شما ورزش میكنم. همین موضوع نشان میدهد یک برنامه که علاوه بر محتوای سالم، دارای یک فرمِ خوب است تا چه اندازه میتواند از دید مخاطبان ارج نهاده شود. آنهم برای کسانی که شاید در حالت عادی حتی حوصله تلویزیون نگاهکردن را هم نداشته باشند. ولی حاضرند هر روز تلویزیون را روشن کنند و همراه آن برنامه به ورزش بپردازند.
قطعا غایت نهایی یک رسانه بالاتر از این اتفاق مبارک چیزی نمیتواند باشد. شاید بد نباشد از این اتفاق خوب الگوبرداری صورت گیرد؛ الگویی که تا امروز مخاطبان خود را حفظ کرده است. البته این حرف نباید این طور معنی شود که دیگر برنامهها فاقد کیفیت هستند. اتفاقا امروز ما شاهد ادامه این روند برنامهسازی در صدا و سیما بالاخص در شبکه نسیم هستیم. اما الگو قراردادن یک مربی - مجری توانمند به همراه برنامهای که علاوه بر نشاطبخشی میتواند مخاطبان خود را به تحرک وادار کند، در کنار جذب مخاطب حتما میتواند به ارتقای سطح سلامت جامعه هم کمک کند.
سیدمهدی فخرنبی - منتقدحامدیان در این رابطه میگوید؛ وقتی با من تماس گرفت، گفت من جای مادر شما هستم و بیماری سرطان دارم، یكی از پاهایم را از دست دادم، كبد و كلیههایم را برداشتهاند و هر روز صبح با تمام درد و مشكلاتی كه دارم، وقتی برنامه شما را میبینم دردهایم را فراموش كرده و با شما ورزش میكنم. همین موضوع نشان میدهد یک برنامه که علاوه بر محتوای سالم، دارای یک فرمِ خوب است تا چه اندازه میتواند از دید مخاطبان ارج نهاده شود. آنهم برای کسانی که شاید در حالت عادی حتی حوصله تلویزیون نگاهکردن را هم نداشته باشند. ولی حاضرند هر روز تلویزیون را روشن کنند و همراه آن برنامه به ورزش بپردازند.
قطعا غایت نهایی یک رسانه بالاتر از این اتفاق مبارک چیزی نمیتواند باشد. شاید بد نباشد از این اتفاق خوب الگوبرداری صورت گیرد؛ الگویی که تا امروز مخاطبان خود را حفظ کرده است. البته این حرف نباید این طور معنی شود که دیگر برنامهها فاقد کیفیت هستند. اتفاقا امروز ما شاهد ادامه این روند برنامهسازی در صدا و سیما بالاخص در شبکه نسیم هستیم. اما الگو قراردادن یک مربی - مجری توانمند به همراه برنامهای که علاوه بر نشاطبخشی میتواند مخاطبان خود را به تحرک وادار کند، در کنار جذب مخاطب حتما میتواند به ارتقای سطح سلامت جامعه هم کمک کند.