دشنامشناسی و دشمنشناسی(بخش پنجم)
تعریفگری معاندان از انقلابمشروطه تا انقلاباسلامی
دشمنستیزی امامخمینی(ره) از قیاملله 15خرداد تا پایان دهه اول انقلاب اسلامی چنان درخشان و حیرتآور بوده که در هیچ مقطعی کفار محارب و شیطان بزرگ هرگز فکرش را نمیکردند چنین خرد تابندهای از سوی ولیفقیه به نمایش درآید. آنان در خنثی کردن این حرکت، بزرگترین هجومها و جنگهای اقتصادی را راهانداختند اما دشمنستیزی تابناک و عقل درخشان امامخمینی(ره) و جانشین او امامخامنهای در تاریخ ثبت شده است. دشمن با خشونت و کینهتوزی 10بار شدیدتر دربرابر این ایستادگی به توطئه پرداختهاند، درحالیکه مقاومت اسلامی با قوت و پیروزی پیشرفت کرد. اینک این پیروزی بههیچوجه نابودشدنی نیست. آنان حتی اگر تمام مردم را خاکستر کنند این حقیقت و تاریخ محوشدنی نیست و درخشش قیامتی آن مسجل است. حقیقت این حرکت هرگز از سوی خدا و حتی انسانهای آینده نادیده گرفته نمیشود و همواره یک الگو خواهد بود و تا ظهور امامزمان(عج) ازیادنرفتی باقی خواهد ماند. در اصل نوع مواجهه بدشان با حضرتآقا، بیان کینه انباشتشده شیاطین و گناهکاران است. آنان بنده خدا بودند و برای راه عبودیت و اطاعت او قیام کردند. آنان خدمتگزار ملت بودند و برای تقابل با دشمنان ملت مورد فحاشی قرار گرفتند.
پیشگامی روحانیت دربرابر غفلت روشنفکران
در آثار متعددی که درباره میرزایشیرازی و جنبش تحریم تنباکو نوشته شده است، صدها سند وجود دارد که فتوای میرزا ربطی به فشار مردم و روشنفکران عصر نداشته و او پیشگام مبارزه ضداستعماری بوده و در نامههایی که او به شاگردانش نوشته سالها پیش از این بحث را مطرح کرده است. سند نادرستی سخن کسانی چون نویسنده مشروطه ایرانی آن است که: 1. پیش از میرزای بزرگ، مراجع دوران فتحعلیشاه با قدرت در مقابل دخالت استعمارگران در سرنوشت مردم ایران اعتراض داشته و در مقابل آنان ایستادند. در حقیقت فقهای اسلام با قدرت سیاسی و حکمرانی، فتوای جنگ با روسیه را دادند و پس از جداکردن سرزمینهای شمالی امر به این جنگ کرده و تکلیف خود را ادا کردند. 2. «اندیشه تحریم خداباوری»، ضربه بزرگی را که یک ولیفقیه شجاع، باهوش و نابغه بود با انقلاب ضدکفر و ضدسلطه بر پیکر فرعونیان زمان وارد آورده است توضیح مینهد و بهطور مشخص اثبات میکند که برخلاف تاریخنگاران روشنفکر غربزده، حادثه تحریم تنباکو نه زودگذر و نه در اثر فشار مردم صادر شده است.
اقدام فرصتجویانه شبهروشنفکران
نامههای روشنفکران پس از اثبات قدرت ولیفقیه و مرجعیت شیعه و پیروی جانبازانه مردم از یک ولی شیعی تنها اقدام فرصتجویانه بوده تا با همراهشدنشان بتوانند بر ذهن میرزایشیرازی تأثیر بگذارند. آنان غافل از این بودند که این نابغه دوران، هوشی فراتر از آنان دارد. اول اینکه او پیش از عمل انقلابی، شروع به کار کرده بود. دوم اینکه اشراف میرزایشیرازی بر جریانات سیاسی هرگز اجازه اثرگذار آنان بر او را نداده و سوم آنکه چون میرزا خود فهم برتری نسبت به تقاضاکنندگان داشته و میدانسته روش عجولانه آنان کمکی به رشد انقلاب مردم و مشارکت همگانی نمیکند و راه مردمی او معقولتر بوده، چه معنی دارد که تحت تأثیر چنین سخنی قرار گیرد؟ چهارم آنکه شاهزادگان و کارگزاران حکومتی ناصرالدینشاه و روشنفکران و درسآموختگان غرب که در پی حفظ نظام ناصرالدینشاهی یا گسترش قدرت مدرن در ایران بودند حتی اگر متدین محسوب میشدند، مخالفتشان با ولیفقیه هرگز به معنی صحت نظر آنان دال بر جدایی دین و سیاست نبوده که نام متخصص سیاست بر خود نهاده بودند. آنان اگر میتوانستند آزادی و استقلال ایران را با بیرون راندن استعمار و نفی استبداد به انجام میرساندند، که نرساندند.
تاریخنگاران علیه روحانیت انقلابی
اثبات نادرستی نظر تاریخنگاران ضد ولایتفقیه و ضد روحانیت انقلابی، خواست این متن نیست. میرزایشیرازی در مبارزه با کفر همه جوانب ضداستبدادی و استعماری را حتی پیش از فرمان تحریم تنباکو در نظر گرفته بود. تاریخپژوهان پس از انقلاب اسلامی که برخلاف تاریخنگاران لیبرال، بررسی متون تاریخی و تحول سیاسی را در پیش گرفتند و درباره ضربه مهلک میرزاحسن مجتهد شیرازی به دشمن که ناله شکست دشمن تا به امروز در میان ملل مختلف طنین پیدا کرده، پژوهش کردهاند. از مکتوبات دشمنان میرزایشیرازی روشن میگردد که آنان مواضع ضد استعماری میرزای بزرگ بودهاند. وقتی خود آنان اعتراف میکنند چگونه تاریخنگاران هوادار غرب میکوشند بر آن پرده افکنند؟! آنان خود را به نابینایی میزنند که این عمدی است. حرکتی که مقدمه بزرگ و انکارناپذیر مبارزه ضداستعماری اولیای فقه باید درست تفسیر شود. تحریم تنباکو همان آغاز بیدارگری و قیام با رهبری ولیفقیه عصر بوده است. حتی با تأملی کوتاه میتوان پی برد که میرزای بزرگ و هواداران او از مدتها قبل مبارزه با سیاست استعماری و امتیازطلبانه و سلطه اقتصادی اجنبی را آغاز کرده و منتظر فرصتی مناسب بودند تا آن را همگانی و عام کنند. افرادی چون آجودانی به چند دلیل هم این اسناد را نهان داشته و بنا به میل خود آنها را با تحریف معنا منتشر کردهاند و هم پیشداوری و فهم غلط خود را به خواننده بیخبر تحمیل کرده و با تفسیر حاصل از نگرش وابسته به جهل درباره دین معناها را به خواننده فاقد عمل میدهند. این افراد آتئیست و لائیک بدترین تلاش را میورزند تا بر حقیقت پرده بیفکنند و وجه الهی جنبش را نفی کنند و نقش ولیفقیه را در مواضع ضداستعماری و برای عدالت و استقلال ایران و مسلمانان تحریف نمایند.
پیشبرد حرکت اسلامی
اولا مکتوبات میرزایشیرازی به شاگردانش فاش میسازد که فتوای تحریم تنباکو اتفاقی و براثر فشار مردم یا تأثیر روشنفکران نبوده و این جعل بیشرمانهای است و ثانیا نامهای که پس از تحریم تنباکو و موفقیت سراسری و حیرتانگیز آن از سوی افراد لائیک و روشنفکرانی مانند آقاخان کرمانی و ملکمخان لیبرال و مشکوکالهویه به میرزای بزرگشیرازی نوشته شده و میرزا به آن وقعی ننهاده است، هرگز نمیتوانسته دربردارنده تأثیر بر میرزای بزرگ مرجع بلندمرتبه باشد؛ نه عقلا و نه تاریخا. زیرا آرای ضداستعماری و استقلالجویانه میرزایشیرازی طبق سند از پیش موجود و قطعی و نافذ بوده است. دکتر آجودانی سواد و فهم زبان دین را نمیداند و وقتی مکتوبات، اسناد و حتی نوشتههای شاگرد میرزای بزرگ صریحا «ترتب مفاسد بر حمل اجناس از بلاد کفر به مرئوسه ایران» صحبت میدارد، این کلام در زبان فتوا به معنی اصولی آن یعنی فهم زبان آن در ظرف مکان و زمان تأیید موضع مجتهد آگاه به زمان و تأکید بر ضرورت جهاد و دفاع استاد از پیشبرد حرکت اسلامی است.