به بهانه بازپخش «مادرانه» از شبکه تماشا
تقابل دو نوع زندگی
مادرانه یکی از مجموعههای مناسبتی سیما در ماه مبارک رمضان سال 1392 بود. سریالی به کارگردانی جواد افشار که البته نام نویسنده فیلمنامهاش در آن زمان سنگینی میکرد. مادرانه از آثاری است که سعید نعمتا... در دوران اوج فعالیت و موفقیتش در تلویزیون تولید شد. این سریال هم مانند آثار قبلی نعمتا... در مقام فیلمنامهنویس، یک ملودرام اجتماعی و البته تلخ با رویکرد هشداردهنده است.
مادرانه زندگی رو به زوال اردلان تمجید(مهدی سلطانی) را به تصویر میکشد که مادرش را به خانه سالمندان سپرده، همسرش او را ترک کرده، دخترش معتاد شده و پسر کوچکش از او فراری است...! مردی متمول، پرخاشگر، منزوی و تنها که برای حفظ کانون خانواده رو به نابودیاش تلاش میکند.
درام سریال مادرانه بر اساس تضاد شکل گرفته اما اصلیترین تقابل، میان دو نوع شیوه و سلوک زیستی رقم خورده؛ یک طرف امثال اردلان، نایب، رعنا، رها و فرزاد قرار دارند. آنها ممزوجی از سلطهطلبی، مادیگرایی، خشونت و در یک کلام خدافراموشی هستند. در مقابل حاجآقا ثانی، محمدجواد، همسرمحمدجواد، خانواده مریم و خانواده فرزاد ایستادهاند. آنها تبلور معنویت، اخلاق، صلح و آرامش هستند. به نظر میرسد تلاش سازندگان مادرانه مبتنی بر نوعی نمادپردازی در سبک زندگی بوده است. به این معنی که در قالب شخصیتهای منفی داستان، زندگی و شیوه اخلاقی سوداگرانه نقد شد و در برابر آنها هم نیکخویی و اخلاقگرایی در چند شخصیت دیگر هدف ستایش قرار گرفت. این سریال به خوبی تاوان عمل و از همه آنها مهمتر تأثیر حرام بر زندگی انسانها را نشان میدهد.
تِم حاکم بر سریال، ازخودبیگانگی و انحطاط و غربت انسانهایی است که از حق و اخلاقگریزان شدهاند. مادرانه زندگی مادیگرایانه و دور از معنویت را باتلاقی ترسیم کرده که ساکنان خود را غرق میکند و زندگیشان را نابود میسازد. همه شخصیتهای منفی داستان رو به قهقرا و شکست هستند. حتی در آن لحظهای که در پندارشان به موفقیت رسیدهاند اما باز هم اعمال رذیلانهای که در پروندهشان ثبت شده، گریبان آنها را میگیرد و ناکامشان میسازد.
با این حال مادرانه هم مثل فیلمهایی از این دست، بیشتر متکی بر نمایش زشتیهاست. به این معنی که شخصیتهای منفی و کنشها و واکنشهای مخرب را جذابتر از شخصیتهای مثبت و خوبیها نشان میدهد. همچنین نوع پردازش شخصیت دختر جوان سریال، توأم با بدآموزی برای نوجوانان است.
مهدی امیدی - روزنامهنگاردرام سریال مادرانه بر اساس تضاد شکل گرفته اما اصلیترین تقابل، میان دو نوع شیوه و سلوک زیستی رقم خورده؛ یک طرف امثال اردلان، نایب، رعنا، رها و فرزاد قرار دارند. آنها ممزوجی از سلطهطلبی، مادیگرایی، خشونت و در یک کلام خدافراموشی هستند. در مقابل حاجآقا ثانی، محمدجواد، همسرمحمدجواد، خانواده مریم و خانواده فرزاد ایستادهاند. آنها تبلور معنویت، اخلاق، صلح و آرامش هستند. به نظر میرسد تلاش سازندگان مادرانه مبتنی بر نوعی نمادپردازی در سبک زندگی بوده است. به این معنی که در قالب شخصیتهای منفی داستان، زندگی و شیوه اخلاقی سوداگرانه نقد شد و در برابر آنها هم نیکخویی و اخلاقگرایی در چند شخصیت دیگر هدف ستایش قرار گرفت. این سریال به خوبی تاوان عمل و از همه آنها مهمتر تأثیر حرام بر زندگی انسانها را نشان میدهد.
تِم حاکم بر سریال، ازخودبیگانگی و انحطاط و غربت انسانهایی است که از حق و اخلاقگریزان شدهاند. مادرانه زندگی مادیگرایانه و دور از معنویت را باتلاقی ترسیم کرده که ساکنان خود را غرق میکند و زندگیشان را نابود میسازد. همه شخصیتهای منفی داستان رو به قهقرا و شکست هستند. حتی در آن لحظهای که در پندارشان به موفقیت رسیدهاند اما باز هم اعمال رذیلانهای که در پروندهشان ثبت شده، گریبان آنها را میگیرد و ناکامشان میسازد.
با این حال مادرانه هم مثل فیلمهایی از این دست، بیشتر متکی بر نمایش زشتیهاست. به این معنی که شخصیتهای منفی و کنشها و واکنشهای مخرب را جذابتر از شخصیتهای مثبت و خوبیها نشان میدهد. همچنین نوع پردازش شخصیت دختر جوان سریال، توأم با بدآموزی برای نوجوانان است.