برای «سلمان ما» نوشته رضا کاشانیاسدی
منتظر جلددوم باشیم؟!
کمتر فارسیزبانی را میتوان پیدا کرد که نام سلمان فارسی به گوشش نخورده باشد و همچنین در میانشان کمتر کسی را میتوان یافت که این شخصیت را آنطور که باید بشناسد. سلمان فارسی، ایرانی زرتشتی مذهبی بود که در خانوادهای اشرافی متولد شد و با تمام امکانات و شرایط مطلوبی که در اختیار داشت اما کمالطلبی و حقیقتجویی را ارزشی بالاتر میدانست و پشتپا به تمام امکانات و داراییهایش زد و راهی سفری دور و دراز به سمت ندای درونیاش شد که دائم او را به سمت حقیقتی والا فرا میخواند. «سلمان ما» رمانی از جنس داستانهای تاریخی است که در عین پرداختن به یک شخصیت حقیقی و تاریخی داستانی پرفرازونشیب را روایت میکند.
در سراسر داستان حقیقتجویی و کمالطلبی به چشم میخورد؛ گاهی در قامت یک کودک گاهی در قامت یک منتقد به آیین زرتشتی؛ یک تازه مسیحی و در آخر یک برده و خواننده را با خود همراه میکند و ماجرایی پرحادثه را رقم میزند. سلمان در این داستان بارها از حصارهای مختلف رها میشود؛ از زندان، سیاهچال، پابند و در آخر از حلقه بردگیاش،اما رها شدن حقیقی سلمان از قیدوبندهایی بود که روح او را محاصره کرده بود. ادیان آن روزگار این توانایی را نداشتند که عطش و تشنگی روح سلمان را التیام بخشند و این التیام با مبعث پیامبر اسلام حاصل شد و این شخصیت چنان در درجات مسلمانی بالا رفت که «منا اهلالبیت» شد.
این کتاب در سه فصل تنظیم شده است و به ترتیب به سرگذشت سلمان فارسی در ایران، شام و حجاز میپردازد و هر فصل حالوهوای خاص خودش را دارد. زندگی سلمان در ایران صحنه تعارض او و قوانین تحریفشده آیین زرتشتی و همچنین ظهور آیین مانوی است که سختگیریهای پدر او را مجبور به ترک دیار خویش میکند.
در شام او با مسیحیت آشنا میشود و تعالیم این آیین تا حدودی توجه او را جلب میکند و سلمان به مسیحیت متمایل میشود. فصل سوم، روایتگر سرنوشت او در حجاز است؛ حجاز شهر وصال سلمان است و شهر رسیدن او به گمشده خویش. حجاز شهری است که ابتدا او را اسیر و برده میکند و سپس توسط محبوبش او را آزاد از تمامی قیدوبندها میسازد.
آنچه در این کتاب اشتیاق مخاطب را برمیانگیزد این است که داستان به محض آشنایی و ارتباط پیامبر اسلام(ص) و سلمان فارسی به پایان میرسد و این نوید را به خواننده میدهد که احتمالا باید منتظر جلد دوم و ادامه ماجرا باشد. سلمان ما، به قلم گیرای رضا کاشانیاسدی در حدود 290 صفحه و در سه فصل به رشته تحریر درآمده و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
بنیامین رئیسی - قفسه کتاباین کتاب در سه فصل تنظیم شده است و به ترتیب به سرگذشت سلمان فارسی در ایران، شام و حجاز میپردازد و هر فصل حالوهوای خاص خودش را دارد. زندگی سلمان در ایران صحنه تعارض او و قوانین تحریفشده آیین زرتشتی و همچنین ظهور آیین مانوی است که سختگیریهای پدر او را مجبور به ترک دیار خویش میکند.
در شام او با مسیحیت آشنا میشود و تعالیم این آیین تا حدودی توجه او را جلب میکند و سلمان به مسیحیت متمایل میشود. فصل سوم، روایتگر سرنوشت او در حجاز است؛ حجاز شهر وصال سلمان است و شهر رسیدن او به گمشده خویش. حجاز شهری است که ابتدا او را اسیر و برده میکند و سپس توسط محبوبش او را آزاد از تمامی قیدوبندها میسازد.
آنچه در این کتاب اشتیاق مخاطب را برمیانگیزد این است که داستان به محض آشنایی و ارتباط پیامبر اسلام(ص) و سلمان فارسی به پایان میرسد و این نوید را به خواننده میدهد که احتمالا باید منتظر جلد دوم و ادامه ماجرا باشد. سلمان ما، به قلم گیرای رضا کاشانیاسدی در حدود 290 صفحه و در سه فصل به رشته تحریر درآمده و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
تیتر خبرها