یک کلمه، هزار اتفاق
به قول شاعر، «کلمه» اتفاق میافتد. یعنی انگار همینکه واژهای روی زبانت جاری شود، اثرش را در ابن دنیا میگذارد. شاهد مثال هم زیاد دارد. حتی در صحبت معصومین. مثلا وقتی میگویند به هم محبت کلامی داشته باشید.
بله دقیقا یک واژه دوستت دارم، گاهی چنان اثری دارد که فکرش را هم نمیکنیم. با این وجود دارم با خودم فکر میکنم چطور بعضیها بدون فکر هر حرفی را به زبان میآورند. چطور با یک واژه دلی را میشکنند. یا بدتر، چطور با یک جمله، آبروی کسی را میبرند. چطور کسی را قضاوت میکنند. مساله وخیمتر میشود وقتی قرار است پای تربیت وسط باشد. مثلا اگر مادر و پدر باشی و حواست نباشد فلان کلمه یا جمله که در کودکی به فرزندت میگویی ممکن است سالهای سال با او چه کند. چیزی که اغلب روانشناسان دربارهاش حرف زدهاند و کافی است پایت به مطب یکی از آنها باز شود تا مجبور شوی ساعتها از کودکیات حرف بزنی تا برسی به نقطه شروع یک جریان روحی تلخ در درونت.خب باز هم با خودمان میگوییم، بالاخره پدر است، مادر است، ولی بدا به حال کسی که قرار است نبض تربیت فرزندان دیگران را در دست بگیرد و حواسش نباشد کدام واژه را کی و چرا به زبان میبرد.من فکر میکنم حتی دیگر جای جبرانی هم وجود ندارد، کلمهای که به دنیا آمد، تا ابد پایدار است. لااقل در گوش و ذهن مخاطبی که خواسته و ناخواسته آن را شنیده است. باید خیلی مراقب بود.مخصوصا وقتی مخاطب حرفهایت زیاد میشوند.
زهرا قربانی - دبیر نوجوانه
زهرا قربانی - دبیر نوجوانه