شهر در ادبیات
بیشتر نویسندگان بزرگ شهرهایی به نام خود دارند. شهرهایی که نهتنها مشتاقان ادبیات را شیفته کرده، بلکه جامعهشناسان، جغرافیدانان، روانشناسان و معماران را نیز در تار و پود خیابانها، بناها، کوچهها و ساختار تجربی ذهن شهروندانشان مفتون خود ساخته است.
از قدیمیترین آنها گرفته -ایتاکا هومر، رُمِ ویرژیل- تا نسلهای جدید: پاریس بالزاک، لندن دیکنز، سنپترزبوزگ داستایفسکی و دَبلین جیمز جویس مهر ادبیات را بر پیشانی خود حس میکنند. در یک کلام، به قول آرنولد واینستین «از همان زمانی که چیزی به نام ادبیات وجود داشته، شهر پیوسته جایگاه شور و التهاب ادبی بوده است.» کتاب «شهر در ادبیات»، که انتشارات خوب آن را با ترجمه نگین نوریان دهکردی راهی بازار کرده ١٧مقاله را از ٢٠محقق حوزههای مختلف ادبیات و علوم اجتماعی در خود گرد آورده تا شاید بتواند «بدهی جامعهشناسان» به «نویسندگان داستان» را تا حدودی پرداخت کند. نویسندگان مقالات این کتاب با مقدمه و ویراستاری کوین مکنامارا، استاد ادبیات در دانشگاه هیوستو-کلیرلیک در تلاشند تا نشان دهند چگونه «ادبیات شهر خواننده را فرا میخواند تا الگوهایی را ببیند که شهر از درون آنها ساخته میشود، یا زندگی در شهر را تجربه کند و در مسیر فهمش گام بردارد.» یکی از مشخصههای کتاب، بررسی شهر به عنوان موجودی زنده و پویاست. در واقع شهر در ادبیات نهتنها مکانی برای زیست و برهمکنشی اجتماعی است، بلکه همچون «شخصیت» داستانی، نقشهای متمایزی را به خود میگیرد. هر یک از مقالات کتاب شهر در ادبیات به معنای واقعی، مدلهای مفهومی قابل تاملی را برای درک شهر و روابط پیدا و پنهان آن در ادبیات ارائه میدهد. کتاب میتواند اثری جذاب و قابل اعتماد برای علاقهمندان به ادبیات، جامعهشناسی، مطالعات فرهنگی و مطالعات شهری باشد.