خانم گل
ایران پرافتخار، صفتی است که بارها و بارها برای کشور عزیزمان شنیدهایم و گوشمان به نوای دلنشینش عادت کرده است. دخترها و پسرها، ورزشکاران و دانشمندان و افراد زیادی از سراسر ایران تلاش میکنند این واژه، صفت و ویژگی برقرار بماند و افول نکند. نویسنده با قلمش، معلم با علمش و مهندس با فنش و ورزشکار هم با ورزش و مدالهایش، پای کار آرزوهایش میماند. نوجوانانی که با تمام توان برای آینده خودشان و سرزمینشان، از گوشه و کنار ایران پهناور تلاش میکنند، ارزشمندند و شایسته احترام. در این صفحه استانی، سری زدیم به پریسا عنبرستانی از خراسان رضوی و شهرستان سبزوار تا برایمان از خودش و حرفهاش بگوید. از هندبال و آرزوهایی که در سرش دارد. پابهپای ما باشید.
استعداد شناسی
پریسا را شما نمیشناسید، من هم نمیشناختمش تا اینکه دنبال یک هندبالیست موفق نوجوان میگشتم و با کمی پرس و جو، به پریسا عنبرستانی رسیدم. متولد سال ۸۱ است و این روزها علاوه بر ورزش، در رشته تربیت بدنی هم تحصیل میکند. ما با یک دختر پرافتخار طرف هستیم. کسی که با یک نگاه متوجه تلاشهای زیادش در هندبال میشویم. داستان او از هشت سالگیاش شروع میشود، دمدمهای سال ۱۳۸۹ و با تشویق معلمش! پریسا به نقش معلم در استعدادیابی دانشآموز خیلی تاکید میکند و میگوید کلاس دوم بوده که علاقهاش به این رشته ورزشی توسط معلمش کشف میشود و کمکم به سمت هندبال میرود. او خیلی اصرار دارد که از معلمش از این تریبون تشکر کنیم؛ پس میگوییم: خانم معلم مچکریم! همهچیز از یک تست توسط او شروع میشود و بعد هم تزریق امیدواری و کمکم رفتن به سمت کلاس و مسابقات! تشویق همانا و رسیدن به قهرمانی همان!
روح درمانی
سلامتی در زندگی حرف اول را میزند، این را شاید حالا که نوجوانید و اول راه، درک نکنید. شاید وقتی دارید روغنهای چرب و پنیر پیتزاهای کشدار را میبلعید و قورت قورت نوشابههای رنگارنگ را سر میکشید، اصلا به موضوع سلامتی فکر هم نکنید! اما یادمان نرود که تا وقتی حال جسممان خوب نباشد، روحمان هم درمان نمیشود و بیحال و حوصله، یکجایی بین مبلها و تخت اتاقمان میافتیم و کسی هم نیست بلندمان کند. این روزها حرفم را پریسا خوب میفهمد؛ چون دستش آسیب دیده و طبیعتا دست او، ابزار کار اوست! هندبالیستها که کم الکی نیستند! آنقدر باید از دست خود کار بکشند تا مثل الان پریسا عنبرستانی، از کار بیفتد. در حال حاضر تنها آرزوی او، سلامتی دستش است و دارد خوب از آن مراقبت میکند و برای بعد از رسیدن به سلامتی کامل هم برنامههایی دارد. او دوست دارد بعد از بهبودی کامل، مربیگری را شروع کند و این مهارتی را که بلد است؛ به بقیه هم آموزش بدهد. خوب شدن او به نفع همه ماست، پس همگی دست به دعا شویم و برای سلامتی دست پریسا دعا کنیم!
پرش از مانع
شاید فکر کنید وجود مانع در فعالیتهای ورزشی، فقط و فقط در رشته دوومیدانی پیدا میشود! اما باید بگویم که خیر. موانع زیادی در اکثر اوقات و در اغلب موقعیتها برای ما پیش میآید که صدبرابر از موانع ورزشی بلندتر و عبور از آن سختتر است! دغدغهای که این روزها فکر پریسا را به خود مشغول کرده است؛ همکاری مسئولان است. مسئولانی که قول دادند پای کار جوانها بمانند اما بعضیهاشان رفیق نیمهراه شدند. پریسا برای ما از سختگیریها میگوید و از تبعیضها. او خیلی امیدوار است که روزی وضعیت بهتری از سمت مدیران و مسئولان ایجاد شود. ولی همه اینها به آن اشک شوق پس از قهرمانی میارزد؛ به آن همه بالا و پایین پریدنها و از موانع و مشکلات پریدن و با عشق به لحظه پیروزی فکر کردن. پریسا همه سختیهای این مسیر را به جان خریده و میدود، به سمت آرزوها، امیدها و رویاهایش. امیدواریم در این مسیر پرفراز و نشیبی که پیش روی اوست، خدا همیشه یار و یاورش باشد.
مسیر پیشرفت
بعضی جادهها در نقاط مختلف کشورمان پیچ و خمش زیاد است، یعنی طی کردن مسیر و از آن راه به مقصد رسیدن، چرخ یا کفش آهنین میخواهد! حالا خوب است بدانید که جاده موفقیت هم همین شکلی است. پر از پیچ و خم و چاله چوله، پر از پستی و بلندی و خطرات به مقصد نرسیدن! طبیعتا اینها هم برای پریسا وجود داشته است اما تمام سختیهایش را به جان خریده است. پریسا قبل از سال ۹۶ در مسابقات زیادی شرکت میکرده و کمکم وارد اردوی تیمملی نوجوانان میشود و بعد هم لیگ دسته دو. از آنجا که پلههای ترقی پریسا، پله برقی بودند، او با کسب قهرمانی وارد لیگ دسته یک میشود و میرسد به امسال که در تیم تربت حیدریه مقام اول کشور را به صورت گروهی کسب میکنند و پریسای ما میشود خانم گل! دور از شوخی و فارغ از گلهای درجه یک، خیلی دختر گلی بهنظر میرسد! امیدواریم ستارههای خوشبختی آسمانش هم مثل گلهایش زیاد باشد!
با من بمان
من نمیدانم اما پریسا عنبرستانی که پیچ و خم هندبال را بلد است و درباره این رشته حرفهایی برای گفتن دارد؛ هندبال را ورزشی خشن میداند که ممکن است خیلیها وسط راه، از آن خسته شوند و رفیق نیمه راه شدن را ترجیح دهند! پریسا به آنها پیشنهاد میدهد کمی صبوری کنند تا به قسمتهای جذابتر ماجرا برسند و ماندگار شوند. راز ماندگاری این مسیر هم چیزی جز تلاش برای پیشرفت نیست! همان فرمول همیشگی و کلیشهای و همیشه زردی که از زبان همه آدمها میشود شنید. پریسا درباره اختلاف بین درس و مدرسه هم برایمان چیزهایی میگوید. او منکر تاثیر هندبال روی درس و مشقش نمیشود و به صراحت میگوید که ورزشش را بیشتر دوست داشته و وقت بیشتری هم برای آن میگذاشته و همچنان میگذارد. او موتور محرک انگیزهاش را، همین علاقهاش میداند که روز به روز برایش پررنگتر میشود.
حرف آخر
ما انتخابهایمان هستیم. در این گزاره هم هیچ شکی نیست. دقیقا غذایی هستیم که برای خوردن انتخاب میکنیم؛ همان کتابی هستیم که میخوانیم؛ همان رشتهای هستیم که برایش درس میخوانیم و شبیه همان آدمی هستیم که دوستش داریم!
پریسا هم همینطور، او به اندازه آرزوهایش برای این رشتهاش جذاب است و خواستنی و قابل احترام. او که دوست دارد تمام آموختههایش را که تا الان یاد گرفته؛ به بقیه نوجوانان و ورزشکاران اطرافش انتقال بدهد و علاوه بر خودش، بقیه را هم بالا ببرد و تا قلهها و از قلهها برای ایران افتخارآفرینی کنند! پریسا آنقدر هندبال را دوست دارد که حتی به چیزی غیر از آن فکر نکرده و برنامه خاصی برای سرک کشیدن به رشته دیگری ندارد اما از آنجا که گنگ هندبالیستها خیلی بالاست و ورزششان خیلی خفن و عضلهساز است، در هر ورزش دیگری میتوانند نقشآفرینی کنند و هیچ باکی هم ندارند. پریسا که از هشت سالگی با این رشته عجین شده، آن را خیلی دوست دارد و برای موفقتر شدن خودش روز به روز تلاش میکند. ما هم برایش دعا میکنیم؛ دعاهای خوب و عاقبت به خیری و مطمئنیم همانطور که نام ایران و ایرانی را بالا میبرد؛ دعای ایراندوستان را هم با خودش به همراه دارد.
فاطمه کریمی - نوجوانه
پریسا را شما نمیشناسید، من هم نمیشناختمش تا اینکه دنبال یک هندبالیست موفق نوجوان میگشتم و با کمی پرس و جو، به پریسا عنبرستانی رسیدم. متولد سال ۸۱ است و این روزها علاوه بر ورزش، در رشته تربیت بدنی هم تحصیل میکند. ما با یک دختر پرافتخار طرف هستیم. کسی که با یک نگاه متوجه تلاشهای زیادش در هندبال میشویم. داستان او از هشت سالگیاش شروع میشود، دمدمهای سال ۱۳۸۹ و با تشویق معلمش! پریسا به نقش معلم در استعدادیابی دانشآموز خیلی تاکید میکند و میگوید کلاس دوم بوده که علاقهاش به این رشته ورزشی توسط معلمش کشف میشود و کمکم به سمت هندبال میرود. او خیلی اصرار دارد که از معلمش از این تریبون تشکر کنیم؛ پس میگوییم: خانم معلم مچکریم! همهچیز از یک تست توسط او شروع میشود و بعد هم تزریق امیدواری و کمکم رفتن به سمت کلاس و مسابقات! تشویق همانا و رسیدن به قهرمانی همان!
روح درمانی
سلامتی در زندگی حرف اول را میزند، این را شاید حالا که نوجوانید و اول راه، درک نکنید. شاید وقتی دارید روغنهای چرب و پنیر پیتزاهای کشدار را میبلعید و قورت قورت نوشابههای رنگارنگ را سر میکشید، اصلا به موضوع سلامتی فکر هم نکنید! اما یادمان نرود که تا وقتی حال جسممان خوب نباشد، روحمان هم درمان نمیشود و بیحال و حوصله، یکجایی بین مبلها و تخت اتاقمان میافتیم و کسی هم نیست بلندمان کند. این روزها حرفم را پریسا خوب میفهمد؛ چون دستش آسیب دیده و طبیعتا دست او، ابزار کار اوست! هندبالیستها که کم الکی نیستند! آنقدر باید از دست خود کار بکشند تا مثل الان پریسا عنبرستانی، از کار بیفتد. در حال حاضر تنها آرزوی او، سلامتی دستش است و دارد خوب از آن مراقبت میکند و برای بعد از رسیدن به سلامتی کامل هم برنامههایی دارد. او دوست دارد بعد از بهبودی کامل، مربیگری را شروع کند و این مهارتی را که بلد است؛ به بقیه هم آموزش بدهد. خوب شدن او به نفع همه ماست، پس همگی دست به دعا شویم و برای سلامتی دست پریسا دعا کنیم!
پرش از مانع
شاید فکر کنید وجود مانع در فعالیتهای ورزشی، فقط و فقط در رشته دوومیدانی پیدا میشود! اما باید بگویم که خیر. موانع زیادی در اکثر اوقات و در اغلب موقعیتها برای ما پیش میآید که صدبرابر از موانع ورزشی بلندتر و عبور از آن سختتر است! دغدغهای که این روزها فکر پریسا را به خود مشغول کرده است؛ همکاری مسئولان است. مسئولانی که قول دادند پای کار جوانها بمانند اما بعضیهاشان رفیق نیمهراه شدند. پریسا برای ما از سختگیریها میگوید و از تبعیضها. او خیلی امیدوار است که روزی وضعیت بهتری از سمت مدیران و مسئولان ایجاد شود. ولی همه اینها به آن اشک شوق پس از قهرمانی میارزد؛ به آن همه بالا و پایین پریدنها و از موانع و مشکلات پریدن و با عشق به لحظه پیروزی فکر کردن. پریسا همه سختیهای این مسیر را به جان خریده و میدود، به سمت آرزوها، امیدها و رویاهایش. امیدواریم در این مسیر پرفراز و نشیبی که پیش روی اوست، خدا همیشه یار و یاورش باشد.
مسیر پیشرفت
بعضی جادهها در نقاط مختلف کشورمان پیچ و خمش زیاد است، یعنی طی کردن مسیر و از آن راه به مقصد رسیدن، چرخ یا کفش آهنین میخواهد! حالا خوب است بدانید که جاده موفقیت هم همین شکلی است. پر از پیچ و خم و چاله چوله، پر از پستی و بلندی و خطرات به مقصد نرسیدن! طبیعتا اینها هم برای پریسا وجود داشته است اما تمام سختیهایش را به جان خریده است. پریسا قبل از سال ۹۶ در مسابقات زیادی شرکت میکرده و کمکم وارد اردوی تیمملی نوجوانان میشود و بعد هم لیگ دسته دو. از آنجا که پلههای ترقی پریسا، پله برقی بودند، او با کسب قهرمانی وارد لیگ دسته یک میشود و میرسد به امسال که در تیم تربت حیدریه مقام اول کشور را به صورت گروهی کسب میکنند و پریسای ما میشود خانم گل! دور از شوخی و فارغ از گلهای درجه یک، خیلی دختر گلی بهنظر میرسد! امیدواریم ستارههای خوشبختی آسمانش هم مثل گلهایش زیاد باشد!
با من بمان
من نمیدانم اما پریسا عنبرستانی که پیچ و خم هندبال را بلد است و درباره این رشته حرفهایی برای گفتن دارد؛ هندبال را ورزشی خشن میداند که ممکن است خیلیها وسط راه، از آن خسته شوند و رفیق نیمه راه شدن را ترجیح دهند! پریسا به آنها پیشنهاد میدهد کمی صبوری کنند تا به قسمتهای جذابتر ماجرا برسند و ماندگار شوند. راز ماندگاری این مسیر هم چیزی جز تلاش برای پیشرفت نیست! همان فرمول همیشگی و کلیشهای و همیشه زردی که از زبان همه آدمها میشود شنید. پریسا درباره اختلاف بین درس و مدرسه هم برایمان چیزهایی میگوید. او منکر تاثیر هندبال روی درس و مشقش نمیشود و به صراحت میگوید که ورزشش را بیشتر دوست داشته و وقت بیشتری هم برای آن میگذاشته و همچنان میگذارد. او موتور محرک انگیزهاش را، همین علاقهاش میداند که روز به روز برایش پررنگتر میشود.
حرف آخر
ما انتخابهایمان هستیم. در این گزاره هم هیچ شکی نیست. دقیقا غذایی هستیم که برای خوردن انتخاب میکنیم؛ همان کتابی هستیم که میخوانیم؛ همان رشتهای هستیم که برایش درس میخوانیم و شبیه همان آدمی هستیم که دوستش داریم!
پریسا هم همینطور، او به اندازه آرزوهایش برای این رشتهاش جذاب است و خواستنی و قابل احترام. او که دوست دارد تمام آموختههایش را که تا الان یاد گرفته؛ به بقیه نوجوانان و ورزشکاران اطرافش انتقال بدهد و علاوه بر خودش، بقیه را هم بالا ببرد و تا قلهها و از قلهها برای ایران افتخارآفرینی کنند! پریسا آنقدر هندبال را دوست دارد که حتی به چیزی غیر از آن فکر نکرده و برنامه خاصی برای سرک کشیدن به رشته دیگری ندارد اما از آنجا که گنگ هندبالیستها خیلی بالاست و ورزششان خیلی خفن و عضلهساز است، در هر ورزش دیگری میتوانند نقشآفرینی کنند و هیچ باکی هم ندارند. پریسا که از هشت سالگی با این رشته عجین شده، آن را خیلی دوست دارد و برای موفقتر شدن خودش روز به روز تلاش میکند. ما هم برایش دعا میکنیم؛ دعاهای خوب و عاقبت به خیری و مطمئنیم همانطور که نام ایران و ایرانی را بالا میبرد؛ دعای ایراندوستان را هم با خودش به همراه دارد.
فاطمه کریمی - نوجوانه