تاوان تلخ قتل پدر
حالا نه ابراز پشیمانی فایده دارد و نه اشک ریختن و بخشش خواستن. شهرام با همراهی دوست معتاد خود، پدر پیرش را به قتل رساند تا به خوشبختی برسد اما آنچه نصیبش شد، طناب دار برای صمد و سپری شدن 10سال از بهترین سالهای جوانی پشت میلههای زندان برای شهرام بود.
26مهر1400 برای دو پسر و مادرشان فقط یک معنی دارد و آن هم به قتل رسیدن اکبر، پدر خانواده. با اینکه پشیمانند اما پدر دیگر زنده نمیشود. روز جنایت، دو نفر از همسایهها اکبر را خونین جلوی آسانسور پیدا کردند. یکی از آنها تازه وارد ساختمان شده بود که صدای داد و فریاد شنید و بعد هم اکبر را دید که غرق خون روی زمین افتاده بود. همسایه دیگر هم چند دقیقه قبل از قتل، مرد جوانی را دیده بود که وارد حیاط شده و از جورابش چاقو و دستکش درآورده بود. با قتل اکبر، ماموران تحقیقاتشان را شروع کردند.
درحالیکه اهالی محل از قتل همسایه پیر خود آشفته بودند اما دو پسر و همسر اکبر خیلی خونسرد بودند و انگار نه انگار که پدرشان به قتل رسیده بود. برادر اکبر که شک زیادی به خانواده برادرش داشت، به پلیسگفت به آنها مشکوک است که در جنایت دست داشته باشند. تماسهای تلفنی همسر و دو پسر اکبر بررسی و پلیس متوجه شد شهرام، یکی از پسران اکبر چند دقیقه قبل از قتل با مردی به نام صمد چندبار تماسگرفته بود. او بازداشت شد و اعتراف کرد که با همدستی صمد و برادر دیگرش بهرام، نقشه قتل پدرشان را کشیده است. شهرام گفت: «صمد چون اعتیاد داشت، پدرمان دوست نداشت با او رابطه داشته باشیم و برای همین تصمیم گرفتیم او را بکشیم. با برادرم چاقو خریدیم و بعد کلید خانه را به صمد دادیم تا کار را تمام کند.»
بعد از اعتراف شهرام، صمد هم بازداشت شد و به پلیس گفت همسر اکبر مدتی پیش با او تماس گرفت و از بدرفتاریهای شوهرش نزد او گله کرد. بعد هم از او خواست تا شوهرش را به قتل برساند که صمد در ازای دریافت پول، این پیشنهاد را قبول کرد. صمد گفت:«روز جنایت جایی پنهان شدم و وقتی اکبر آمد، او را غافلگیر کرده و چند ضربه چاقو به کتف، قفسه سینه، دست و گردنش زدم و بعد هم چاقو را داخل یک سطل زباله در منطقه رباط کریم انداختم و فرار کردم.»
بهرام، برادر شهرام اما زیربار اتهام قتل پدر نرفت و گفت: درست است که رابطه خوبی با پدر نداشتند اما روحش خبر نداشت برادرش نقشه قتل پدر را کشیده است. صحنه جنایت بازسازی شد و برای صمد به اتهام قتل و برای دو برادر به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر شد و آنها در شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.
در دادگاه چه گذشت؟
با آغاز جلسه دادگاه، پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند. بعد صمد به اتهام قتل عمد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت به دلیل اینکه اکبر از من متنفر بود، او را کشتم اما حالا پشیمانم. شهرام هم اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت فقط چاقو خریده و کلید خانه را به صمد داده بود. بهرام هم گفت از هیچ چیز این جنایت خبر نداشته است که شهرام هم حرفهایش را تایید کرد. حالا نوبت صدور حکم بود و قضات براساس جرم، بهرام را تبرئه، صمد را به قصاص و شهرام را به 10سال زندان محکوم کردند. اما این حکمی نبود که پدر و مادر مقتول بپذیرند و با اعتراض آنها، پرونده در دیوان عالی کشور دوباره بررسی شد و قضات عالیرتبه حکم قصاص صمد و تبرئه بهرام را تایید کردند اما حکم 10سال زندان شهرام شکسته شد تا او دوباره در شعبه همعرض از خود دفاع کند. در جلسه بعدی که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، اولیای دم باز هم درخواست قصاص کردند. شهرام ابراز پشیمانی کرد و حق را به پدرش داد که نمیخواست او با صمد دوست باشد؛ صمدی که هم خودش و هم پدرش معتاد بود و میتوانست او و بهرام را هم به اعتیاد آلوده کند اما پدر دو پسر جوان با اطلاع از این موضوع جلوی دوستی آنها را گرفته بود و درنهایت خونش ریخته شد. شهرام خجالتزده سرش را پایین انداخت و به پدربزرگش گفت قصد کشتن پدرش را نداشت و از او درخواست بخشش کرد. با پایان جلسه، قضات حکم 10سال زندان شهرام را به او ابلاغ کردند و او برای تحمل سزای جنایتی که کرده بود، راهی زندان شد.
درحالیکه اهالی محل از قتل همسایه پیر خود آشفته بودند اما دو پسر و همسر اکبر خیلی خونسرد بودند و انگار نه انگار که پدرشان به قتل رسیده بود. برادر اکبر که شک زیادی به خانواده برادرش داشت، به پلیسگفت به آنها مشکوک است که در جنایت دست داشته باشند. تماسهای تلفنی همسر و دو پسر اکبر بررسی و پلیس متوجه شد شهرام، یکی از پسران اکبر چند دقیقه قبل از قتل با مردی به نام صمد چندبار تماسگرفته بود. او بازداشت شد و اعتراف کرد که با همدستی صمد و برادر دیگرش بهرام، نقشه قتل پدرشان را کشیده است. شهرام گفت: «صمد چون اعتیاد داشت، پدرمان دوست نداشت با او رابطه داشته باشیم و برای همین تصمیم گرفتیم او را بکشیم. با برادرم چاقو خریدیم و بعد کلید خانه را به صمد دادیم تا کار را تمام کند.»
بعد از اعتراف شهرام، صمد هم بازداشت شد و به پلیس گفت همسر اکبر مدتی پیش با او تماس گرفت و از بدرفتاریهای شوهرش نزد او گله کرد. بعد هم از او خواست تا شوهرش را به قتل برساند که صمد در ازای دریافت پول، این پیشنهاد را قبول کرد. صمد گفت:«روز جنایت جایی پنهان شدم و وقتی اکبر آمد، او را غافلگیر کرده و چند ضربه چاقو به کتف، قفسه سینه، دست و گردنش زدم و بعد هم چاقو را داخل یک سطل زباله در منطقه رباط کریم انداختم و فرار کردم.»
بهرام، برادر شهرام اما زیربار اتهام قتل پدر نرفت و گفت: درست است که رابطه خوبی با پدر نداشتند اما روحش خبر نداشت برادرش نقشه قتل پدر را کشیده است. صحنه جنایت بازسازی شد و برای صمد به اتهام قتل و برای دو برادر به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر شد و آنها در شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.
در دادگاه چه گذشت؟
با آغاز جلسه دادگاه، پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند. بعد صمد به اتهام قتل عمد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت به دلیل اینکه اکبر از من متنفر بود، او را کشتم اما حالا پشیمانم. شهرام هم اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت فقط چاقو خریده و کلید خانه را به صمد داده بود. بهرام هم گفت از هیچ چیز این جنایت خبر نداشته است که شهرام هم حرفهایش را تایید کرد. حالا نوبت صدور حکم بود و قضات براساس جرم، بهرام را تبرئه، صمد را به قصاص و شهرام را به 10سال زندان محکوم کردند. اما این حکمی نبود که پدر و مادر مقتول بپذیرند و با اعتراض آنها، پرونده در دیوان عالی کشور دوباره بررسی شد و قضات عالیرتبه حکم قصاص صمد و تبرئه بهرام را تایید کردند اما حکم 10سال زندان شهرام شکسته شد تا او دوباره در شعبه همعرض از خود دفاع کند. در جلسه بعدی که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، اولیای دم باز هم درخواست قصاص کردند. شهرام ابراز پشیمانی کرد و حق را به پدرش داد که نمیخواست او با صمد دوست باشد؛ صمدی که هم خودش و هم پدرش معتاد بود و میتوانست او و بهرام را هم به اعتیاد آلوده کند اما پدر دو پسر جوان با اطلاع از این موضوع جلوی دوستی آنها را گرفته بود و درنهایت خونش ریخته شد. شهرام خجالتزده سرش را پایین انداخت و به پدربزرگش گفت قصد کشتن پدرش را نداشت و از او درخواست بخشش کرد. با پایان جلسه، قضات حکم 10سال زندان شهرام را به او ابلاغ کردند و او برای تحمل سزای جنایتی که کرده بود، راهی زندان شد.