افراط در عبادت
از همان وقتهایی که تصوف هم در دنیای اسلام پیدا شد، ما میبینیم افرادی پیدا شدند که تمام نیروی خودشان را صرف عبادت و نماز کردند و سایر وظایف اسلامی را از یاد بردند. مثلا در میان اصحاب امیرالمؤمنین مردی را داریم به نام ربیع بن خُثَیم، همین خواجه ربیع معروف که قبری منسوب به او در مشهد است.
حالا این قبر، قبر او هست یا نه، من یقین ندارم و اطلاعم در این زمینه کافی نیست، ولی در اینکه او را یکی از زهّاد ثمانیه یعنی یکی از هشت زاهد معروف دنیای اسلام میشمارند شکی نیست. ربیع بن خثیم اینقدر کارش به زهد وعبادت کشیده بود که در دوران آخر عمرش قبر خودش را کنده بود و گاهی میرفت در قبر و لحدی که خودش برای خودش کنده بود میخوابید و خود را نصیحت و موعظه میکرد، میگفت: یادت نرود عاقبت باید بیایی اینجا. تنها جملهای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند آن وقتی بود که اطلاع پیدا کرد که مردم حسینبن علی فرزند عزیز پیغمبر را شهید کردهاند؛ چند کلمه گفت در اظهار تأثر و تأسف از چنین حادثهای: وای بر این امت که فرزند پیغمبرشان را شهید کردند! میگویند بعدها استغفار میکرد که چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود به زبان آوردم. همین آدم در دوران امیرالمؤمنینعلی(ع) جزو سپاهیان ایشان بوده است. یک روز آمد خدمت امیرالمؤمنین عرض کرد:«یا امیرَالْمُؤْمِنینَ! انّا شَککنا فی هذَا الْقِتالِ». «انّا» را هم که میگوید معلوم میشود که او نماینده عدهای بوده است. یا امیرالمؤمنین! ما درباره این جنگ شک و تردید داریم، میترسیم این جنگ جنگ شرعی نباشد. چرا؟ چون ما داریم با اهل قبله میجنگیم، ما داریم با مردمی میجنگیم که آنها مثل ما شهادتین میگویند، مثل ما نماز میخوانند، مثل ما رو به قبله میایستند. از طرفی شیعه امیرالمؤمنین بود، نمیخواست کنارهگیری کند. گفت: یا امیرالمؤمنین! خواهش میکنم به من کاری را واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد، من را به جایی و دنبال مأموریتی بفرست که در آن شک نباشد.
امیرالمؤمنین هم فرمود: بسیار خوب، اگر تو شک میکنی پس من تو را به جای دیگری میفرستم. نمیدانم خودش تقاضا کرد یا ابتدا حضرت او را به یکی از سرحدات فرستادند که در آنجا هم باز سرباز بود. کار سربازی میخواست انجام بدهد اما در سرحد کشور اسلامی که اگر احیانا پای جنگ و خونریزی به میان آمد طرفش کفار یا بتپرستان یعنی غیرمسلمانها باشند. این نمونهای بود از زهاد و عبادی که در آن زمان بودند. این زهد و عبادت چقدر ارزش دارد؟ این، ارزش ندارد که آدم در رکاب مردی مانند علی باشد اما در راهی که علی دارد راهنمایی میکند و در آنجا که علی فرمان جهاد میدهد، شک کند که آیا این درست است یا نادرست، و عمل به احتیاط کند، بنا را بر احتیاط بگذارد.
برگرفته از کتاب آزادیهای معنوی، استاد شهید مرتضی مطهری
امیرالمؤمنین هم فرمود: بسیار خوب، اگر تو شک میکنی پس من تو را به جای دیگری میفرستم. نمیدانم خودش تقاضا کرد یا ابتدا حضرت او را به یکی از سرحدات فرستادند که در آنجا هم باز سرباز بود. کار سربازی میخواست انجام بدهد اما در سرحد کشور اسلامی که اگر احیانا پای جنگ و خونریزی به میان آمد طرفش کفار یا بتپرستان یعنی غیرمسلمانها باشند. این نمونهای بود از زهاد و عبادی که در آن زمان بودند. این زهد و عبادت چقدر ارزش دارد؟ این، ارزش ندارد که آدم در رکاب مردی مانند علی باشد اما در راهی که علی دارد راهنمایی میکند و در آنجا که علی فرمان جهاد میدهد، شک کند که آیا این درست است یا نادرست، و عمل به احتیاط کند، بنا را بر احتیاط بگذارد.
برگرفته از کتاب آزادیهای معنوی، استاد شهید مرتضی مطهری
تیتر خبرها