جامعه چشم انتظار مشارکت سیاسی زنان

جامعه چشم انتظار مشارکت سیاسی زنان

هفتمین برنامه عصرجام‌جم با موضوع دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد ودر این برنامه خانم نیره قوی، عضو شورای وحدت و نادره رضایی، فعال سیاسی حضور داشتند.

زمان زیادی تاانتخابات مجلس شورای اسلامی باقی نمانده است. شما نقش‌آفرینی خانم‌ها را در این دوره از انتخابات چطور دیدید؟

قوی:
فضای انتخاباتی درجامعه درحال شکل‌گیری است، شاید دیگر آن انسداد را خیلی نمی‌بینیم وهرچه به انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم، شرایط بهتر می‌شود. صداوسیما می‌تواند تاثیرگذار باشد. برای ارزیابی نقش‌آفرینی زنان، باید مقایسه‌ای با پیش از انقلاب انجام دهیم. در قانون مشروطه هم مانعی برای مشارکت زنان چه به لحاظ رأی دادن و چه به لحاظ کاندیدا شدن وجود نداشت، سال 1285 قانون مشروطه تصویب شد اما با این وجود زن‌ها هیچ‌گونه ظهور و بروزی نداشتند؛ در انتخابات نه رأی می‌دادند، نه کاندیدا می‌شدند، یعنی ظهور و بروزشان صفر بود. از سال1300تا 1320رضاخان شاه بود و ادعای مدرن کردن جامعه را داشت اما باز می‌بینیم زنان نه کاندیدا می‌شدند و نه در انتخابات شرکت می‌کردند؛ از سال 1320تا1342 پهلوی دوم برسرکار بود، باز هم این وضعیت عدم مشارکت زنان وجود داشت. قانون مانعی نبود اما زنان نه کاندیدا بودند و نه انتخابگر. از42 به بعد با آن شرایطی که پیش آمد، زنان وارد هر دو عرصه انتخاب‌شدن و انتخاب‌کردن شدند، با این وجود آمار بسیار بالایی از حضور زنان در چه پای صندوق‌های رأی و چه خانم‌هایی که وارد مجلس شدند، نداشتیم. بعد از انقلاب، ما تا امروز قریب به 50 انتخابات در کشور برگزار کردیم؛ وقتی واقع جامعه را نگاه می‌کنیم، می‌بینیم زنان در پای صندوق‌های رأی حضور پررنگی را رقم زدند و اگر نگوییم پیشروتر از مردان، کمتر از مردان هم نبودند. امروزبه نظرم می‌رسد به نسبت دوره‌های قبلی مشارکت بهتر شده اما مطلوب نیست. نگاه جنسیتی و کمی نمی‌خواهم بکنم و ادعا کنم حتما اگر زنان 20درصد،30درصد،40درصد مجلس بروند موضوعات زنان خوب مطرح می‌شود؛ چون این‌طور نیست. نمونه‌هایی در جهان داریم که اکثریت کرسی‌های پارلمان در دست زنان است، ولی باز هم می‌بینیم که وضعیت زنان سبزپوش و بنفش‌پوش داریم. درمجموع بعد از انقلاب میزان حضور زنان در عرصه نقش‌آفرینی بهتر شده و می‌بینیم بیشتر خروجی‌های دانشگاه‌ها از دختران هستند، شرایط جامعه نیز حضور جدی‌تر خانم‌ها را می‌طلبد که معتقدم می‌شود در لیست‌های مختلف، خانم‌ها حضور جدی‌تر و پررنگی‌تر را نسبت به دوره‌های گذشته داشته باشند.

این حرف درستی است، آمارها را نگاه می‌کردم، قابل توجه است میزان زنانی که ثبت‌نام کردند و تایید صلاحیت شدند. شما چه نگاهی به این ماجرا دارید؟ همین کفایت می‌کند یا باید بیشتر از این نقش‌آفرینی زنان اتفاق می‌افتاد؟ اگر هم حضور خانم‌ها را قوی نمی‌دانید، علتش چیست؟

رضایی:
فارغ از فضای جنسیتی،الان درکجا ایستادیم؟ درچند روز مانده به انتخابات، فضای رقابت بی‌تب وتاب است و ما نمی‌توانیم این را منکر شویم که بعد بخواهیم به موضوع زنان برسیم. عوامل مختلفی به لحاظ اجرایی، سیاست‌ورزی و کنشگری در این مسأله دخیل هستند. آنهایی که باید نقش‌آفرینی کنند، خاصه احزاب و فعالان سیاسی چقدر توانستند خودشان را آماده، محیا و توانا برای عرضه و در معرض قراردادن کنند تا مردم بتوانند به آنها رجوع کنند؟ به‌عنوان نسل سوم انقلاب، فضا را بسیار کم‌تب و تاب می‌بینم و البته تعجب هم نمی‌کنم، هرچند بسیار ناراحت‌کننده است. محدود به بزنگاه‌ها نیازمند مشارکت مردم نشویم، هر کشوری که حداقل دو سال یک بار انتخابات دارد، بازه زمانی بسیاری دارد ‌که بتواند نگاه‌های فکری مختلف را در طول سال برای گفت‌وگو و همفکری به‌کار بگیرد. واقعا امروز چرا مردم باید بیایند و در انتخابات شرکت کنند؟ چرا مردم علی‌رغم انتخابات متعدد و تلاش‌ها و همراهی‌های بسیار باید بیشتر به ما پیوسته باشند؟ به نظرم پاسخ به این دو سؤال راهگشاتر خواهد بود. یک بخش آن ممکن است در دعواها و جدال‌های سیاسی و منازعات این باشد که ما سلایق مختلف را برای انتخابات نمی‌بینیم، شاید نظارت استصوابی کار را دشوار کند، شاید عده‌ای نتوانستند فرصت حضور داشته باشند که من آن را کتمان نمی‌کنم ولی آنچه که خودم به آن رسیدم این است که مردم، ما را آزموده‌اند، بسیار رصد ونتیجه‌گیری کرده‌اند؛ ما در بزنگاه‌ها سراغ مردم می‌رویم، طلب حضور می‌کنیم اما در ادامه آنچه وعده کرده‌ایم، محقق نمی‌شود.اگر به این دوسؤال در ادامه صحبت‌ها منصفانه، غیرشعاری و دلسوزانه پاسخ دهیم و دغدغه‌های به‌حق اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی، جنسیتی و نسلی را درنظربگیریم شاید صدای ما بتواند مخاطب را به میزانی هماهنگ کند.
 
خانم رضایی می‌گوید‌ ما وقتی نیامدیم خواسته‌های مردم را در طول میانگین هر دو سال یک بار انتخابات فراهم کنیم، وضعیت کنونی را داریم. اساسا آیا شما انتخابات را بی‌تب و تاب می‌دانید؟ بعضی‌ها می‌گویند اصلا بی‌تب و تاب نیست؛ همیشه همین است، مخصوصا در انتخابات مجلس که با ریاست جمهوری متفاوت است. در تهران این‌طوری است و در شهرستان‌ها این‌طوری نیست. اولا شما این را قبول دارید که بی‌تب و تاب است؟ دوما آیا علتش را همین می‌دانید که خانم رضایی گفت؟

قوی:
بعد از انقلاب اسلامی ایران مردم تاثیرگذار در همه انتخابات بودند که این غیرقابل انکار است. واقع‌بین اگر باشیم، این طور نیست که به نسبت شرایط دوره‌های قبل وضعیت ناامیدکننده باشد و با ناامیدی بگوییم «دیگر مردم نمی‌آیند، چه کنیم؟». بله، مردم به نسبت دوره‌های قبل، شاید کمتر درتب وتاب انتخابات باشند اما احزاب و گروه‌ها این طورنیستند چون غوغایی به‌پاست؛هرکسی برای اهداف خودش دارد تلاش می‌کند؛ چه اصولگرایان،چه اصلاح‌طلبان. اینها بالاخره در درون خانواده جمهوری اسلامی ایران رقابت‌ها را دنبال کرده‌اند. در رابطه با رقابت‌های احزاب این دوره اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.همدیگر را گاهی می‌کوبند، گاهی رد می‌کنند، گاهی به چالش می‌کشند. البته حضور همه مردم می‌شد بهتر از آن باشد؛ سیر صعودی داشته باشد. مردم تا حد زیادی حق دارند. من این امید را برای حضور پرشور مردم دارم، یکی از نشانه‌هایش راهپیمایی22بهمن بود که مردم با سلیقه‌های مختلف آمدند، با وجودی که چهار روز تعطیلات قبل از آن بود. با نگاه واقع‌بینانه، شاید بهتر از این می‌شد باشد؛ یکی از علت‌هایش بحث عملکرد دولت است. اگر دولت ‌بهتر عمل می‌کرد،مردم امروز با انگیزه‌تر می‌آمدند، ولی خواهند آمد،چون حفظ آرمان‌ها و بسیاری از ارزش‌ها حتما بستگی به حضور واراده آنها دارد.مردم دراصل نظام با کسی تعارف ندارند.انتخابات یعنی رأی‌دادن به تثبیت اصل نظام جمهوری اسلامی، مردم چنین باوری دارند و باهمه سلیقه‌ها ان‌شاءا...خواهندآمدواین سیر دارد ان‌شاءا...صعودی می‌شود.

به هرحال مجلس جای مهمی است وشاید خیلی برای مردم این توضیح داده نشده که مجلس مهم است. شاید دولت راهمیشه مهم‌تر دیده‌اند، یعنی انتخابات ریاست جمهوری را شاید همیشه مهم‌تر دیده‌اند؛ از این رو میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری متفاوت است. شما عملکرد نمایندگان خانم در این مجلس را چقدر موثر می‌دانید؟

رضایی: ما همه با هم همدل هستیم و از این‌که فضای انتخابات کم‌رمق است، ناراحتیم و دوست داریم انتخابات پرشور داشته باشیم. این برای ادامه بحث خیلی خوب است. در این 120سالی که ما از مشروطه تا الان گذراندیم، خون‌ها برای حق رأی داده شد و حیف است که از بین برود. آن کسانی که فضا ایجاد می‌کنند که مردم انتخابات را کم‌جان پیگیری کنند و حضور نداشته باشند، از قضا آن کسانی هستند که باید با آنها برخورد جدی شود. خواستم این شفاف‌سازی صورت بگیرد. بله، مجلس بسیار مهم است و اگر چیزی می‌خواهد به ما کمک کند، رجوع به رأی مردم است که اگر مردم نباشند، خدای نکرده نظام جمهوری اسلامی نخواهد بود. اگر ما به این اعتقاد داریم، باید درباره این محور صحبت کنیم که چرا نتوانستیم بگوییم «مردم فکر می‌کنند در خلأ مانده‌اند؟» این سؤال بسیار مهمی است. احیانا خدای ناکرده در قانون‌گذاری و نظارت دچار افول هستیم که اهمیتش را باید برای مردم تبیین و تکرار کنیم. در انتخاباتی که در این 45 سال گذراندیم، خودم به‌شخصه احساس می‌کنم از کیفیت حضور نمایندگانی که قرار بود عصاره فضایل ملت باشند، کاسته شده است. برای این‌که بتوان اجماع حداکثری و مشارکت حداکثری ایجاد کنیم، جناحین باید به کمک هم بیایند تا طیف بیشتری از مردم را ترغیب کنیم که ما توانا هستیم و حضور ما در مجلس می‌تواند به کشور کمک کند. وقتی در نظارت استصوابی عمیق شویم انتخاب مردم بین گزینه‌های بهتر، سخت شده و شما نمی‌توانید انکار‌کنید.
شما می‌گویید در 22 بهمن حضور پرشور بوده است. آن زن یا دختر که می‌آید و شرکت می‌کند، اگر حجاب، سبک پوشش،  سبک زندگی و آنچه که زیسته او هست بر آنچه که می‌پسندد، در تریبون رسمی و از جانب شورای نگهبان و در دوربین‌های صداوسیما، در گفته‌های مجری‌ها و در رسانه این است که به هر شکلی می‌توانی باشی و با ما باشی، انتظار دارد در 11 اسفند هم او را به همان شکل بپذیرند و او عضوی از مردم باشد. لذا این مهم است. مردم تفاوت نگاه‌های ما و مخاطب قراردادن مردم و پذیرش‌شان را رصد می‌کنند. فعالان، احزاب، جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا با همه تکثری که در هر دو هست، وظیفه دارند سکوت نکنند وقتی جناحی به ناحق حذف می‌شود وطیف تندرویی که اتفاقا عدم مشارکت را به قیمت پیروزی خود می‌پسندد، چون آسیاب به نوبت است.
 اگر روزی جناح اصلاح‌طلب در این کشور حذف بشود،روزی شورای وحدت خانم دکتر قوی، آقای باهنر، آقای متکی و...هم حذف خواهند شد. ما در طول تاریخ انقلاب، داشتیم کسانی که فکر کرده‌اند بری از این هستند اما  آسیاب و نوبتش به آنها هم رسید و البته این اتفاق تلخ بود. اگر می‌خواهیم برگردیم به اهمیت مجلس و حضور مردم، نمی‌شود سلیقه مردم را موسمی، در بزنگاه‌ها و به‌گاه نیاز حضور بسنجیم و از فردا بگوییم «دخترهای ما خودی نیستند. زنان ما سبک زیسته‌شان باید در چارچوب اشل ما باشد، خواست آنها باید آنچه باشد که در تریبون رسمی اعلام می‌شود». این بسیار دردناک است ‌که مردم می‌بینند دارد روی کمیت، تمرکز و از کیفیت فروکاسته می‌شود و مردم از این اتفاق دلخور هستند. بسیار دردناک است که اگر وزیر خارجه ما انگلیسی را خوب صحبت نمی‌کند یا مسئولی که عبارت دعای مشهور تحویل سال را نمی‌تواند از رو بخواند و بعد به چادر دو دختر بچه‌ متمسک می‌شود، مردم اینها را می‌بینند. مردم، عمل ما برای‌شان مهم است، نه کلام ما که اگر شعارهای ما و آنچه در تریبون‌ها می‌گفتیم، در این 45سال کفاف می‌داد، من و شما نباید در این نقطه به چه کنم می‌افتادیم.

خانم قوی:
اولا تشکر کنم از عزیزمان خانم دکتر رضایی. من با بخشی از صحبت‌های‌شان همصدایی می‌کنم و تفکیک می‌کنم اما بخشی را با همدیگر صحبت می‌کنیم و مواجهه خواهیم داشت. در رابطه با پاسخ سؤال شما که وضع مجلس چه هست و حالش خوب است که پاسخ ندادند که  این را با هم پاسخ می‌دهیم، چه بسا که به نقطه مشترک هم برسیم، چون پاسخ سؤال شما بیشتر اظهارنظر خانم دکتر روی قوه مجریه بود. عیبی ندارد، دوباره برمی‌گردیم. اما در رابطه با طیف اصلاح‌طلب و اصولگرا و به خاصه شورای وحدت. این‌که فرمودند «وظیفه شماست و وظیفه هر کسی»؛ من تکمیل می‌کنم فرمایش خانم دکتر رضایی عزیز را که تکلیف هر کسی که در ایران زندگی می‌کند، این است که واقع‌بینانه نسبت به همه مسائل جامعه حساس باشد و بر اساس قانون اساسی، نمایندگان مجلس بر همه موارد خصوصا عملکرد دولت باید حساس‌ترین‌ها باشند. اگر اخبار را بعد از اعلام صلاحیت‌ها مرور کنید، خیلی پیشتازتر از اصلاح‌طلب‌ها آمدیم و به عملکرد شورای نگهبان انتقاد کردیم، بنابراین شورای وحدت وظیفه‌اش را انجام داد. شورای وحدت نامه مکتوب داد مبنی بر این‌که احراز صلاحیت‌ها طبق قانون، مصلحت کشور، نگاه واقع‌بینانه و متفاوت از دوره‌های قبل باشد. من نمی‌خواهم بگویم منفعلانه عمل کنیم، اصلا. درخصوص شورای وحدت که بنده عضو هیات عالی هستم، از همان ابتدا حضور بانوان را جدی داشتیم و الان هم داریم. نمی‌خواهم بگویم مطلوب است اما مقدر این بود. ما می‌پذیریم جامعه‌مان چند طیف فکری اصلی دارد، اینها در کلام‌شان فرزندان این نظام هستند؛ همه‌شان دل‌شان برای اسلام می‌تپد برای ایران می‌تپد، ولی با اختلاف سلیقه‌ها.
اما نکته دوم این‌که آیا ما موسمی، مردم را پای صندوق‌های رأی می‌آوریم و به آنها توجه می‌کنیم؟ این خیلی بی‌انصافی است که بگوییم «به مردم نگاه نظام این‌طور است»؛ یک موقعی روی دولت‌ها بحث می‌کنیم؛ با این کاری ندارم. ممکن است دولت‌ها صبح جمعه از خواب بلند شوند و بگویند «این شد و آن شد و من هم خبر ندارم» یعنی کمتر از یک خبرنگار به خواست مردم دغدغه داشته باشند؛ اما دولت‌هایی که روز و شب کار می‌کنند حتی پنجشنبه و جمعه، چیزی را تحویل گرفته‌اند که ما باید ببینیم کاهش یا افزایش پیدا کرده است، این هم جای خودش را دارد، ولی این‌که ما کل نظام را زیر سؤال ببریم که به مردم نگاه فصلی و موسمی دارد، قبول ندارم. دولت‌ها ممکن است، احزاب ممکن است، اصلاح‌طلب‌ها ممکن است، طیفی از اصولگرایان ممکن است اما کل نظام خیر. اصل و رکن نظام مردم هستند، چه در قانون اساسی و چه در عملکرد کلان نظام. گاهی به مردم کمتر پرداخته می‌شود. روز جمعه‌ای است و در تفریح نگاه به وضع مردم هم می‌کنیم و متوجه می‌شویم، اما یک موقع هم هست که تلاش می‌شود، ولی شرایط داخلی، شرایط بیرونی و شاید از طرفی هم دقیق‌تر بگوییم بعضی از انتخاب‌های ناصواب در دولت مانع نتیجه‌بخشی می‌شود. واقعش این است که کلان نظام و شخص رهبری همیشه مردم را اصل و خودشان را خدمتگزار مردم می‌دانند. امروز طبق قانون اساسی وقتی یک نماینده وارد مجلس می‌شود، این‌طوری نیست که فقط نماینده مردم حوزه انتخابیه خود شهر باشد یا اگر یک نماینده خانم وارد می‌شود، فقط مسائل زنان را بخواهد کار کند.یک نماینده طبق قانون اساسی، نماینده همه مردم است و می‌تواند وزیر و رئیس‌جمهور را استیضاح کند. این مجلس اعلام کرد «ما اصلا لایحه‌محور هستیم» اما اگر مجلس هنر داشت، می‌گفت «فقط لایحه‌محور نیستیم چون مجلس فقط نباید بنشیند و بگوید نیازهای دولت چیست»، مجلس می‌تواند خودش طرح دهد. مهم آن است که مصوبه مجلس در وضع مردم تغییر ایجاد کند و به اقدام بینجامد و مهم‌تر، دولت اگر یک اقدامی را هم انجام می‌داد، می‌گفت قانون هم نوشته، حالا چه طرح بود و چه لایحه، مجلس توان نظارتی خودش را بالا ببرد که ما متاسفانه در بعضی از بخش‌ها در این مجلس می‌بینیم خیلی قابل دفاع نیست.

اگر نقدی دارید به صحبت‌های خانم قوی، بفرمایید. شورای ائتلاف کمی بیشتر اطلاع‌رسانی کرده که مثلا در مدرسه مفید جمع شدند، گروه‌های مختلفی آمدند، چند گروه کردند، نامزدها آمدند و مصاحبه گرفتند اما جایی نشنیدم که اصلاح‌طلبان مثلا کارگروهی تشکیل دهند، خانم‌ها را دعوت کنند یا به‌صورت گروهی خانم‌ها در انتخابات شرکت کنند. یک بخشی از اصلاح‌طلبان نیامدند، با این فرض ‌که شورای نگهبان آنها را رد می‌کند. مثلا آقای علی مطهری آمد و تایید شد، آقای پزشکیان حتی خبر رد صلاحیتش آمد، ولی تایید شد. این پیش‌قضاوت ‌که حتما ما رد می‌شویم، بنابراین نیاییم، از طرف برخی اصلاح‌طلبان وجود داشت. بعضی‌ها نیز این‌طوری تحلیل می‌کردند که اگر تایید هم بشویم، شاید رأی نیاوریم، پس نیامدند. شما چطور می‌بینید؟

رضایی:
بعد از انتخابات، دوباره می‌شود گفت‌وگو کردوطیف منتقد را فراخواند. دیدم آقای زیباکلام توئیت کرده و گفته بود: «جریان اصلاح‌طلبان شده‌اند مثل مداحان در مراسم ختم؛ کفن و دفن که انجام شد و روضه را خواندند، یک پاکتی هم می‌گیرند و می‌روند. اینها جز ناسزا وفحش چیزی برای‌شان نمی‌ماند.»جبهه اصلاحات و ساختارش، تکثر گروه‌ها، سهم‌خواهی‌ها و آسیب‌شناسی خانه احزاب و... ازموضوعاتی است که بعد ازانتخابات می‌شود درباره آنها نشست و صحبت کرد.سؤال بسیار خوبی را مطرح کردید. بپذیریم یا نپذیریم، خوشایند باشد یا نباشد، مردم متاسفانه ازبخش عمده جریان اصلاح‌طلبی واصولگرایی عبورکرده‌اند و این واقعا خسران است. بخشی به‌خاطر عملکرد هر دو طیف است. جریان اصلاح‌طلبی همیشه باید در پی اثبات این می‌بود که در چارچوب نظام است.بنابراین اصلاح‌طلبی، کنشگری سخت‌تری است؛چون شما تعریف کردید اصلاح‌طلب کسی است که در چارچوب نظام جمهوری اسلامی به‌دنبال تغییر و اصلاح برای بهبود وضعیت حکمرانی درکشور است. این تعریف، تعریف سختی در عمل است وهرچه ازسال57 به جلو آمدیم و اتفاقاتی که افتاده، کمتر جوانانی از نسل بعد به فعالان سیاسی پیوستند. این به خاطر عملکرد آنهاست و دعواهایی که هزینه‌اش را مردم ونسل بعد دادند.درباره نگاه‌های مختلف اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات سؤال کردید. می‌خواهم بگویم آیا آقای جهانگیری باید بیاید، وقتی می‌آید ردمی‌شود؟ آقای جهانگیری برادر دوشهید، آقای جهانگیری استاندار، آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور و از مدیران ارشد نظام و همشهری و از دوستان سردار قاسم سلیمانی است.

از کجا می‌دانید رد می‌شود؟ مگر آقای پزشکیان رد شد؟
دایره رد‌صلاحیت‌ها در انتخابات جمهوری اسلامی به علی لاریجانی رسیده است؛ به حسن روحانی رسیده است که هشت سال رئیس‌جمهوری بود. ما بحث مصداقی برای افراد نداریم که من الان یکی یکی به شما کاندیداهای احتمالی جریان اصلاح‌طلبی بدهم. مردم اطلاعات‌شان به‌روزتر است؛ وقتی منِ نادره رضایی به عنوان یک فعال نسل سوم، رد صلاحیت می‌شوم، چطوری قرار است افراد شاخص تایید شوند؟ این از آن حرف‌هاست. یک بخشی بحث نظارت استصوابی است، یک بخشی بحث تغییر قانون انتخابات و مهلت اندک پیش‌ثبت‌نام است. البته این نقد درون‌گروهی ما به جریان اصلاح‌طلبی هم هست؛ در انتخاباتی مثل انتخابات مجلس دهم چهره‌های شاخص‌مان تایید نشدند، از آن لایه سوم و چهارم افرادی در فهرست قرار گرفتند که خود من خیلی از آنها را نمی‌شناختم اما کل لیست در تهران رأی آورد. بخشی عملکرد مثبت داشتند، بخشی هم ممکن است انتظار مردم درحد نباشند و کل جریان اصلاح‌طلبی هم می‌داند که فقط بحث ساختاری و نظارت استصوابی نیست. مردم باید از وضعیت و عملکرد خروجی کلیت نظام احساس رضایت کنند؛ مردم دولت و مجلس را از نظام تفکیک نمی‌کنند؛ کلیت حاکمیت را می‌بینند. این حرف دقیقی است. مردم یا باید از وضعیت فعلی‌شان رضایت داشته باشند یا در سیری قرار بگیرند که بگویند انتخاب این گزینه‌ها و تکثرشان آینده بهتری را رقم می‌زند. یعنی امید به آینده و روند بهبود باید انگیزاننده باشد. مردم باید شاخص‌های کیفی اتفاقات در حوزه مختلف، روند مبارزه با فساد، تناسب شعار و عمل، تطبیق گفته‌های تئوریک و عملی مسئولان کشور را ببینند. در چنین فضایی اگر نمره نامزدها از نظر مردم 100 هم نباشد، می‌گویند «طیف فکری نزدیک به فلان جریان خروجی دارد» بنابراین فقط هم حضور مهم نیست. این دیگر آن جایی است که به عملکرد اصلاح‌طلبی و اصولگرایی برمی‌گردد. نمی‌تواند هیچ جناح فکری بگوید «هر وقت مردم آمدند و رأی دادند، من هستم و هر وقت نبودند، نمی‌آیم». خود جریان اصلاح‌طلبی هم این را می‌داند؛ جریان اصولگرایی الحمدلله چون خیلی نباید پاسخی به جایی بدهد و خیلی دورهمی‌تر است، جسارتا خیلی این دغدغه‌ها را ندارد. شاخص انتخابات بعد از سال 57 قرار بود میزان رأی ملت باشد، به نظرم در ادامه مجلس اول باید حفظ تکثر می‌بود اما اگر قرار است که دایره خودی این‌قدر تنگ شود که پای هیچ کسی در این دایره قرار نگیرد، دست ما خالی می‌ماند. چرا مجلس از اهمیت می‌افتد؟ به خاطر این‌که مردم نگاه می‌کنند اینها اصلا عصاره فضایل نیستند. دایره انتخاب این‌قدر محدود است که بخشی از طیف تندرو و رادیکال و منفعت‌طلب جریان اصولگرایی که حتی خانم دکتر قوی را هم برنمی‌تابند، حاضرند مشارکت ازاین پایین‌تر هم بیاید و این جای انکار ندارد.در گفته‌های خودشان و همکاران‌شان هم هست؛ کار به جایی می‌رسد ما در حوزه انتخابیه با 4000رأی، نماینده در مجلس داریم. آیا این نماینده، برآیند ملت است؟ این زیبنده نظام جمهوری اسلامی است؟ اونمایندگی مردم را می‌کند؟ خیر؛ مردم می‌گویند «اگر قرار است به لحاظ کیفی، به لحاظ عملکردی، به لحاظ رضایت، به لحاظ آنچه ‌ در وعده انتخاباتی گفته می‌شود و آنچه بعدا محقق می‌شود، ما این تناسب را نبینیم، نمی‌آییم.» مردم کلا آن انتظاری که از آن وعده‌های نماینده‌ها داشتند، چیزی نبود که اتفاق افتاد. در مورد لایحه حجاب، زنان ما چه حرفی زدند؟ حالا اگر اولویت‌شان طرح نیست، ازبس که کار ایجابی نمی‌کنند، نشسته‌اند لایحه‌ها بیایند. خانم خزعلی که مدت‌هاست می‌گوید «لایحه خشونت علیه زنان در دستور کار مجلس مانده است.» این خانم‌ها کجایند که بیایند و این و موارد دیگر کار را تصریح کنند؟ در واقع مردم کلیت نماینده‌ها را نمی‌بینند که حالا بخواهند آن تعداد کم نمایندگان زن را ببینند که چقدر دارند مطالبه‌گری می‌کنند و چقدر نماینده زنان متکثر ایرانی هستند. نماینده با هر میزان رأی که می‌آید، از فردای آن روز، نماینده کل مردم ایران است. اما نمایندگان فعلی مجلس صدای کسانی که به آنها رأی دادند نیز نیستند، تا چند رسد به آن‌که صدای قشر خاموشی که معترض است. از این گپ‌و‌گفت‌ها بگذریم و بپذیریم که وضعیت گل و بلبل نیست و مشکلی وجود دارد.  خروجی این بحث‌ها اگر بخواهد بشود که هیچ مشکلی وجود ندارد، مردم هم می‌گویند «بحمدلله، به ما که نیازی ندارید».من احساسم این است که از چند انتخابات قبل به این طرف، ‌به‌رغم تاکیدات رهبری، کسانی پشت شعارها پنهان می‌شوند و از رهبری و نظام خرج می‌کنند چون در عمل فهمیده‌اند مشارکت مردم به ضررشان است.

مصطفی صادقی - عضو شورای سردبیری
ضمیمه چار دیواری