عروسکها؛ نمادی برای حافظه تصویری
اگرخیلی ساده به مفهوم ماندگاری هرتصویردر ذهن یک بیننده نگاهی بیندازیم،خواهیم دید که علت اصلی این ماندگاری اتصال آن تصویر به مفاهیم تمثیلی یا تخیلی یا نمادهاست که توانسته خود را به مرتبهای از آشنازدایی در ذهن مخاطب و بیننده برساند و خود را با هر وجه ممکن از «دوست داشتن» یا« نفرت» ماندگار کند.
درواقع انسان خیلی وقتها به رغم دانستن یک موضوع خاص از مواجهه مستقیم با آن ابا دارد و ترجیح میدهد به جای آنکه به طور مستقیم و با صراحت یا با سرعت با آن موضوع مواجه شود ازاشکال دیگرمواجهه، مثل تمثیل یا تخیل یا نماد استفاده شود. این وجوه مواجهه انسان، آمیخته به «زبان» و«گویش» همواره دربستر ادبیات وصنایع ادبی تبلور دیرینه داشته که هنوز هم که هنوز است این اصل به رغم رشد تکنولوژیک انواع رسانه از اصول لاینفک ارتباطی است و ایجاد گفتمان بدون پشتوانه ادبی -که دارای انواع صنایع ادبی است- غیرممکن جلوه میکند. از دیرباز نمادگرایی و تخیلبخشی از هویت رسانهای و اجتماعی هر پدیده و موضوع اجتماعی و سیاسی بوده که به راحتی میتوان بهکارگیری عروسکهای نمادین شخصیتهای ادوار مختلف یا عروسکهای نمادین مناسبتی را در لا به لای وقایع تاریخی جستوجو کرد. تا همین چندی پیش و قبل از شناخته شدن عروسکهایی مثل «کلاه قرمزی» و «پسرخاله» یا «زی زی گولو» و «جنابخان» از هر کسی شاید اگر میپرسیدیم که کدام شخصیت عروسکی را میشناسی، بیدرنگ پاسخ میداد شخصیت «حاجی فیروز» اما! امروز ماجرا فرق دارد. ماجرا به این شکل است که ایرج طهماسب توانست با خلق عروسکهایی مثل کلاه قرمزی و پسر خاله- گرچه موازی با آنها و حتی بعد از آنها عروسکهای زیادی پا به تلویزیون گذاشتند- در تاریخ تلویزیون و خاطرات بچههای دهه 60، 70، 80 و 90 جایگاه ویژهای داشته باشد.
عمرحضور اغلب عروسکها درتلویزیون به یک زمان کوتاهمدت وابسته بود؛ اما شخصیتهای عروسکی ساخته شده در مجموعههای ایرج طهماسب گویا، نه فقط اینکه تاریخ انقضا ندارد، بلکه جزو نیازمندیهای ذائقهای مخاطبان تلویزیون هم هست.
با همین توضیح و با توجه به شرایط کرونا که خیلی ازتغییروضعیتها را رقم زد و موجبات غیبت ایرج طهماسب و عروسکهایش در تلویزیون را بهوجود آورد، درنوروز1403 شاهد بازگشت بسیار شکوهمند و حرفهای و تاثیرگذار او به شبکه نسیم بودیم که البته ظهور و بروز شخصیتهای جدیدی را هم که در دو سال گذشته در سکوهای نمایشخانگی فروغ کاملا درخشانی داشتند، مشاهده کردیم. گرچه کلاه قرمزی و پسر خاله به دلیل عدم حضور صدا پیشه آنها آقای جبلی در سری سوم برنامه مهمونی حضور نداشتند، اما! حضور عروسکهای فصلهای قبل این مجموعه ازجمله فامیل دور، کته، دیبی و... روح حاکم بر فضای کلاه قرمزی را حفظ کرده و افزوده شدن شخصیتهای برجستهای مثل «پشه» و «بچه» نیز بر جذابیتهای این مجموعه تاثیر فوقالعادهای گذاشته که به این وسیله مخاطب سکویهای نمایش خانگی به سمت تلویزیون گرایش پیدا کرد.
با توجه به تحلیل شخصیت عروسکی بچه و پشه که در سکوی نمایش خانگی زیاد در چارچوب خط قرمزها نبودند؛ انتظار بعضی از کارشناسان این بود که شاید این دو شخصیت در تلویزیون علاوه بر ممیزی دارای تغییرات شخصیتی شوند اما! آنچه که از آنها مشاهده شد به مانند خود ایرج طهماسب که تغییر خاصی نداشت عدمتغییر تیپ شخصیتی و رفتاری و کلامی بود که همین موضوع مجموعه «مهمانی» را به یکی از برنامههای بسیار پرمخاطب تلویزیون در ایام نوروز تبدیل کرد. یکی از وجوه تمایز این مجموعه نسبت به نسخه نمایش خانگی آن در دو سال گذشته، عدم دعوت از مهمانان هنری و بازیگران شناخته شده بود که این فرصت و قابلیت و ابتکار در اختیار شخصیتهای عروسکی گذاشته شد و با توجه به موقعیتهای خلق شده و گفتوگوهایی که بین شخصیتها صورت گرفت؛ توجه مخاطب به نماد گرایی و تخیل افزایش بیشتری پیدا کرد و درصد بیشتری برای درک پیام برنامه نیز احساس شد. شخصیتهای «شاباش» و «دی جی» از جمله شخصیتهای متناسب با طیف خاصی از جامعه جوان و نوجوان است که در بحبوحه وقایع تعریف شده حضور پیدا میکردند و به تناسب لحظههای قابل تعمیم به موضوعات مبتلا به این نوع شخصیتها ایفای نقش و گفتوگو داشتند و توانستند به خوبی وجه نمادین خود را بهنمایش بگذارند. از جذابیتهای خاص «مهمونی» درقسمتهای آغازین، رودررویی«فامیل دور» و«پشه» بود که هر کدام به تناسب وجه زبانی و گفتاری خود لحظههای شاد و قابل تاملی را خلق کردند و حضور ایرج طهماسب با همان شخصیت ثابت جذاب -اما کمی در خود فرو رفته به دلیل افزایش سن- بر تعادل رفتاری طرفین کمک میکرد تا صحنه و قاب روبهرو برای مخاطب فراموشنشدنی باشد. «بده بزنیم» که امروز در جامعه به یک تکیه کلام تبدیل شده و بخشی از گفتار شخصیت عروسکی پشه و بار شوخیهای او و همینطور جسارتها و حتی گستاخیهای بچه که متناسب شخصیتهای دهه هشتادی و نودی است از وجوه بسیار پر رنگ این فصل از مهمونی بود که شبکه نسیم با خوش سلیقگی و با شناخت نیاز و ذائقه و حقیقت جامعه با آنها مقابله نکرد و تلویزیون را در سطحی که مخاطب انتظار داشت به عید نوروز پیوند زد.شاید بزرگترین خطری که مهمانی را تهدید میکرد راضی کردن مخاطبانی بود که قطعا تفاوت ذائقه نسبت به نمایش خانگی دارند؛ اما پایشهای صورت گرفته ونکته نظرات اخذ شده از مخاطبان گویای آن است که مهمانی رسالت هنریواجتماعی ورسانهای خودراباهمهعواملش توانست بهسرانجام مطلوب برساندوآن رامجددا به حافظه تصویری مخاطبانبسپارد.
عزیزا... محمدی - روزنامهنگارعمرحضور اغلب عروسکها درتلویزیون به یک زمان کوتاهمدت وابسته بود؛ اما شخصیتهای عروسکی ساخته شده در مجموعههای ایرج طهماسب گویا، نه فقط اینکه تاریخ انقضا ندارد، بلکه جزو نیازمندیهای ذائقهای مخاطبان تلویزیون هم هست.
با همین توضیح و با توجه به شرایط کرونا که خیلی ازتغییروضعیتها را رقم زد و موجبات غیبت ایرج طهماسب و عروسکهایش در تلویزیون را بهوجود آورد، درنوروز1403 شاهد بازگشت بسیار شکوهمند و حرفهای و تاثیرگذار او به شبکه نسیم بودیم که البته ظهور و بروز شخصیتهای جدیدی را هم که در دو سال گذشته در سکوهای نمایشخانگی فروغ کاملا درخشانی داشتند، مشاهده کردیم. گرچه کلاه قرمزی و پسر خاله به دلیل عدم حضور صدا پیشه آنها آقای جبلی در سری سوم برنامه مهمونی حضور نداشتند، اما! حضور عروسکهای فصلهای قبل این مجموعه ازجمله فامیل دور، کته، دیبی و... روح حاکم بر فضای کلاه قرمزی را حفظ کرده و افزوده شدن شخصیتهای برجستهای مثل «پشه» و «بچه» نیز بر جذابیتهای این مجموعه تاثیر فوقالعادهای گذاشته که به این وسیله مخاطب سکویهای نمایش خانگی به سمت تلویزیون گرایش پیدا کرد.
با توجه به تحلیل شخصیت عروسکی بچه و پشه که در سکوی نمایش خانگی زیاد در چارچوب خط قرمزها نبودند؛ انتظار بعضی از کارشناسان این بود که شاید این دو شخصیت در تلویزیون علاوه بر ممیزی دارای تغییرات شخصیتی شوند اما! آنچه که از آنها مشاهده شد به مانند خود ایرج طهماسب که تغییر خاصی نداشت عدمتغییر تیپ شخصیتی و رفتاری و کلامی بود که همین موضوع مجموعه «مهمانی» را به یکی از برنامههای بسیار پرمخاطب تلویزیون در ایام نوروز تبدیل کرد. یکی از وجوه تمایز این مجموعه نسبت به نسخه نمایش خانگی آن در دو سال گذشته، عدم دعوت از مهمانان هنری و بازیگران شناخته شده بود که این فرصت و قابلیت و ابتکار در اختیار شخصیتهای عروسکی گذاشته شد و با توجه به موقعیتهای خلق شده و گفتوگوهایی که بین شخصیتها صورت گرفت؛ توجه مخاطب به نماد گرایی و تخیل افزایش بیشتری پیدا کرد و درصد بیشتری برای درک پیام برنامه نیز احساس شد. شخصیتهای «شاباش» و «دی جی» از جمله شخصیتهای متناسب با طیف خاصی از جامعه جوان و نوجوان است که در بحبوحه وقایع تعریف شده حضور پیدا میکردند و به تناسب لحظههای قابل تعمیم به موضوعات مبتلا به این نوع شخصیتها ایفای نقش و گفتوگو داشتند و توانستند به خوبی وجه نمادین خود را بهنمایش بگذارند. از جذابیتهای خاص «مهمونی» درقسمتهای آغازین، رودررویی«فامیل دور» و«پشه» بود که هر کدام به تناسب وجه زبانی و گفتاری خود لحظههای شاد و قابل تاملی را خلق کردند و حضور ایرج طهماسب با همان شخصیت ثابت جذاب -اما کمی در خود فرو رفته به دلیل افزایش سن- بر تعادل رفتاری طرفین کمک میکرد تا صحنه و قاب روبهرو برای مخاطب فراموشنشدنی باشد. «بده بزنیم» که امروز در جامعه به یک تکیه کلام تبدیل شده و بخشی از گفتار شخصیت عروسکی پشه و بار شوخیهای او و همینطور جسارتها و حتی گستاخیهای بچه که متناسب شخصیتهای دهه هشتادی و نودی است از وجوه بسیار پر رنگ این فصل از مهمونی بود که شبکه نسیم با خوش سلیقگی و با شناخت نیاز و ذائقه و حقیقت جامعه با آنها مقابله نکرد و تلویزیون را در سطحی که مخاطب انتظار داشت به عید نوروز پیوند زد.شاید بزرگترین خطری که مهمانی را تهدید میکرد راضی کردن مخاطبانی بود که قطعا تفاوت ذائقه نسبت به نمایش خانگی دارند؛ اما پایشهای صورت گرفته ونکته نظرات اخذ شده از مخاطبان گویای آن است که مهمانی رسالت هنریواجتماعی ورسانهای خودراباهمهعواملش توانست بهسرانجام مطلوب برساندوآن رامجددا به حافظه تصویری مخاطبانبسپارد.