صلح در جنگ

صلح در جنگ

چرا ما ایرانیان پیشگام ساخت جنگ افزارهای سنگین و کشتار جمعی نبوده‌ایم؟! ما که از دوران بابل قدیم دچار ظلم ضحاک بودیم و در دوران ماد هرروز مصیبت حمله آشور را می‌کشیدیم و تا امروز در پرچالش‌ترین نقطه جهان به هنرمندانه‌ترین شکل زیست کرده‌ایم.

چرا ما ایرانیان چشم مصنوعی 4000 ساله، باتری 2000ساله ، مهندسی شگفت‌انگیز 6000 ساله، قنات، پزشکی سینایی، ریاضیدان‌ها، مهندسان و منجمان بزرگ داریم و بسیاری از اختراعات و ابتکارات بزرگ جهان را رقم زده‌ایم اما در طول هزاران سال برای دفاع از خود حتی یک سلاح سنگین جنگی نساخته‌ایم؟ تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا آتش یونانی؟ چرا تو‌پ و بمب اروپایی؟به قول غربی‌ها خاورمیانه و به قول تاریخ خودمان نیمروز جهان یا سرزمین میانه، نه‌فقط در این روزگار بلکه تا آنجا که مدارک قد می‌دهد از آغاز شهرنشینی یعنی از 6000سال پیش همواره پرچالش‌ترین نقطه جهان بوده است و چه جنگ‌ها که در این خطه رخ نداده، از روزگار بابل قدیم تا دوران مغول، عثمانی و ... و این پیشینه کهن جنگ و ستیز در این سرزمین گرچه باعث تولید جنگ افزارهای متنوعی شده، از کوپال، خشت، گرز، نیزه، زوبین و شمشیر گرفته تا تبرزین، سپر، کمان، کمند، خنجر و... اما جالب این است با آن‌که دانش و مهندسی در ایران بنا به شواهد تاریخ 1000ساله کتاب‌ها و مدارک متقن باستان‌شناسی چند هزار ساله همواره مترقی و برتر بوده ـــ که نمونه‌های آن بی‌شمار است ـــ اما هیچ‌گاه ایرانیان سلاح‌های کشتار جمعی نساخته‌اند و حتی جنگ با تمام شومی و تلخی‌اش در مواجهه با روح سرشار ایرانی دارای فرهنگ شده و اصول جنگ و لشکرکشی شکل گرفت. نکته‌های پررنگ و پرتکراری در کتاب‌های تاریخی و اساطیر ایران در این مورد وجود دارد که مخاطب فهیم با کنار هم گذاشتن آنها به این نتیجه می‌رسد که جنگاوری و دفاع از وطن یا حتی فتح سرزمین‌های جدید در تاریخ کهن و با شکوه ایران دارای یک فرهنگ منحصر به‌فرد بوده و هست.
گزیده‌ای از شاخص‌های این فرهنگ را با هم مرور می‌کنیم:از شاهنامه که تاریخ چند ده‌هزارساله ایران است تا کتاب‌های تاریخی و سرگذشت‌ها یک نکته اساسی در جنگ‌های ایرانی میدان‌داری پهلوانان است به این معنی که در هنگامه روبه‌رو شدن دو سپاه، رسم ایرانیان این‌گونه بود که نخست یک پهلوان شاخص به میدان می‌رفت و با بهترین جنگاور سپاه دشمن مبارزه می‌کرد تا با این مانور نظامی عیار هرکدام از طرفین نمایان شود و در این بین حاکمان و فرماندهان تصمیم به ادامه جنگ یا پایان دادن به آن بگیرند و این فرهنگ با هدف جلوگیری از خونریزی و کشت و کشتار بوده است که در جای جای سرگذشت‌هایی چون داراب نامه، سمک عیار و... بارها این نکته گوشزد می‌شود که نباید مردمان و سپاهیان بیهوده کشته شوند و چقدر تلاش‌ها برای جلوگیری از خونریزی و کشت و کشتار و چقدر اشاره‌ها که به زنده نگه داشتن اسیرها و رحم کردن بر جوانان در میدان مبارزه در تاریخ ایران هست، همچنین اشاره‌های بسیار وجود دارد که سپاهیان کشورهای بیگانه در مواجهه با سپاه ایران پیگیر دانستن اصول جنگی ایرانیان می‌شوند تا با این قاعده آشنا گردند و این خود تاییدی بر ایرانی بودن این سنت است که شیوه جهانگیری کوروش با اجتناب از خونریزی یکی از نتایج همین فرهنگ است. اما در مقابل نمونه‌ای از شیوه نبرد جنگ‌های غیر ایرانی را مرور کنیم: در اسکندرنامه می‌بینیم که یک گردان چندهزارنفره ازلشکر اسکندرگجستک به نام نفاط‌ها معرفی می‌شوندکه کارشان افکندن شیشه‌های نفت یا آتش یونانی(کوکتل مولوتف امروزی) برسردشمنان و سوزاندن دسته‌جمعی آنهاست.آری بی‌شک ساخت سلاح‌های سنگین و مهیب بارها به ذهن مهندس ایرانی رسیده است اما در مرام ما نبوده که دشمن را با خونریزی و نیرنگ شکست دهیم.

محمد مظاهری - روزنامه‌نگار
ضمیمه نوجوانه