
بازگشت به اندوه
روایتهای بازگشت همواره روایتهایی نامعمول ولی قابل لمس است. آنهایی که پس از یک رفتن بازمیگردند، به یک آدم، یک مردم، یک وطن و یک سرزمین، همیشه انبوهی احساس متناقض همراه با سرخوردگی را با خود به ارمغان میآورند.
هرچند بازگشتها همیشه یک شکل نیستند و امکانهای متفاوتی بسته به نوع و دلیل هر رجعت برابر رجعتکننده وجود دارد، با این همه انگار همهشان در منتها و اعماق خود اندوهی دارند که در سرخوشانهترین وضعیتها هم هویداست. در این میان بازگشتهای مردمان آرمانگرای آرمانخواه سرزمینهایی با تاریخهای کهن که سنگینی اسطورهها و افسانههای ابدی بسیاری روی دوششان است، به شکل عجیبی بههم شبیه و درهم گره خوردهاند. ازیونان تاسوریه، ایران و...،کم نبودهاند این نمونههای رجعت و دیدار دوباره با همه آن چیزهایی که برایشان جنگها شده بود و خونها ریخته و جانها از دست رفته و در نهایت هیچ نمانده جز تلی از ویرانی، خاک و خون و آتش. «شکری، پسر یعقوب» روایت دیگری از همین بازگشتهاست به سرزمین و آدمهایش.
نویسنده: سیامک ایثاری
نشر: برجنویسنده: سیامک ایثاری
سال انتشار: 1400
تعداد صفحه: 208