پیشنهاد
روانداز 42 تكه فلسفی
مریم طیبی
امروزه كتابهای متعددی درباره معنای زندگی وجود دارد، اما نگاه فلسفی این كتاب باعث تمایز آن از سایر كتابها میشود.
«42 اندیشه ناب»؛ تاملاتی درباره زندگی و هر آن چیز دیگر، نوشته مارك ورنون كتابی است درباره هستی و زندگی، زندگی شادمانه، زندگی روزمره و كار... .
ورنون به تاسی از جواب ابررایانه اندیشه ناب در راهنمای مسافران مجانی كهكشان و در پاسخ به معمای زندگی، كتاب خود را بر پایه 42 جمله قصار فیلسوفان و بزرگانی كه زندگی را به راستی زیستهاند، بنا نهاده است.
او سعی كرده است ذیل هر جمله موضوعی كاربردی از زندگی روزمره انسان را بررسی كند و بهدنبال معناپردازی آن باشد و فلسفه را در راه شكوفا شدن زندگی به كار ببندد. به گفته خود او، در مقدمه منبع الهامش فلسفه بوده است، البته نه فلسفه قواعد و قوانین غامض، بلكه فلسفه چگونه زندگی كردن؛ 42 اندیشه ناب تلاشی است نهتنها برای فهم دقیق امور كه دگرگونی فردی را نیز مهم میشمارد. اما اینكه بتوان با جملات قصار افراد گوناگون با مشربهای فلسفی متفاوت در باب معنای زندگی ـ كه امری واحد است و سیال ـ اندیشید خود جای مناقشه است.
برای مخاطب كمی فلسفهخوانده، مانوس نیست كه برای معنا كردن زندگیاش جملهای از افلاطون رئالیست در كنار هیوم پوزیتیویست و جملهای دیگر از یك ایدهآلیست را مورد توجه قرار دهد و برمبنای آنها به یك نگاه واحد برای زیستن برسد.
هر مكتب فلسفی زندگی و جهان را مطابق نگاه خود و براساس مفروضات خود معنا میكند و برداشتن تنها جملهای از هر مكتب و معنا كردن جهان با مجموعهای از جملات مكاتب متفاوت، كاری است شبیه به اینكه رواندازی بدوزیم كه هر قسمت آن از یك جنس است، قسمتی نخی، قسمتی پشمی، قسمتی توری و... . نتیجه كار دیگر نه زیبایی دارد و نه كارایی.
به نظر میرسد بسنده كردن تنها به جملهای از هرفیلسوف و قرار دادن معنای آن جمله در جهت ذهنی خودمان كاری است به دور از وفاداری به محتوای فلسفه و در نهایت بعد ازخواندن كتاب، دستان مخاطب را محتوایی منسجم و قابل تامل نخواهد گرفت.
«42 اندیشه ناب»؛ تاملاتی درباره زندگی و هر آن چیز دیگر، نوشته مارك ورنون كتابی است درباره هستی و زندگی، زندگی شادمانه، زندگی روزمره و كار... .
ورنون به تاسی از جواب ابررایانه اندیشه ناب در راهنمای مسافران مجانی كهكشان و در پاسخ به معمای زندگی، كتاب خود را بر پایه 42 جمله قصار فیلسوفان و بزرگانی كه زندگی را به راستی زیستهاند، بنا نهاده است.
او سعی كرده است ذیل هر جمله موضوعی كاربردی از زندگی روزمره انسان را بررسی كند و بهدنبال معناپردازی آن باشد و فلسفه را در راه شكوفا شدن زندگی به كار ببندد. به گفته خود او، در مقدمه منبع الهامش فلسفه بوده است، البته نه فلسفه قواعد و قوانین غامض، بلكه فلسفه چگونه زندگی كردن؛ 42 اندیشه ناب تلاشی است نهتنها برای فهم دقیق امور كه دگرگونی فردی را نیز مهم میشمارد. اما اینكه بتوان با جملات قصار افراد گوناگون با مشربهای فلسفی متفاوت در باب معنای زندگی ـ كه امری واحد است و سیال ـ اندیشید خود جای مناقشه است.
برای مخاطب كمی فلسفهخوانده، مانوس نیست كه برای معنا كردن زندگیاش جملهای از افلاطون رئالیست در كنار هیوم پوزیتیویست و جملهای دیگر از یك ایدهآلیست را مورد توجه قرار دهد و برمبنای آنها به یك نگاه واحد برای زیستن برسد.
هر مكتب فلسفی زندگی و جهان را مطابق نگاه خود و براساس مفروضات خود معنا میكند و برداشتن تنها جملهای از هر مكتب و معنا كردن جهان با مجموعهای از جملات مكاتب متفاوت، كاری است شبیه به اینكه رواندازی بدوزیم كه هر قسمت آن از یك جنس است، قسمتی نخی، قسمتی پشمی، قسمتی توری و... . نتیجه كار دیگر نه زیبایی دارد و نه كارایی.
به نظر میرسد بسنده كردن تنها به جملهای از هرفیلسوف و قرار دادن معنای آن جمله در جهت ذهنی خودمان كاری است به دور از وفاداری به محتوای فلسفه و در نهایت بعد ازخواندن كتاب، دستان مخاطب را محتوایی منسجم و قابل تامل نخواهد گرفت.