چشمهایی كه با او دویدهاند
صورت و فیزیك بازیگر، مثل هر شخص دیگری دست خودش نیست و حاصل فعل و انفعالات ژنتیك است، اما استفاده درست از آنها در راستای نقشآفرینی بهتر و كاملتر، به تربیت و تلاش او در بازیگری مربوط میشود كه حاصل تمرین، مشاهده، مطالعه، درك و تحلیل درست متن نمایشی است كه خروجی نهایی آن اجرایی درست و باورپذیر خواهد بود.
مهمترین عضو صورت بازیگر هم چشمهای اوست و تربیت درست آن، جلوه و جلای بیشتر و غنیتری به نقشها میدهد. چشمهای بازیگران خوب، مرتب كار میكند و خوب هم كار میكند، آنها چشمچرانیهای مدام و البته مثبتشان در جامعه و میان مردم را به خوبی و درستی در نقشهایشان به كار میبندند و آثار نمایشی را برای ما به یادماندنیتر میكنند.
بعید است چشم بازیگران خوب به هنگام ایفای نقش، هرز برود و نگاه خنثی و بیسویی داشته باشد و اگر خوب دقت كنید، چشمهایشان پیوسته در حال دویدن است و این تكاپوی نگاه اصلا به برگ برنده بازی آنها تبدیل میشود. بازیگران بزرگ به مرور و با اهمیت دادن همواره به چشمها، دارای برق نگاه میشوند و بخش زیادی از آن، «آنِ بازیگری» هم كه میگویند، ریشه در همین چابكی چشمها دارد و همین است كه با نگاه مخاطب تلاقی و او را با نقش و بازی و اثر نمایشی درگیر میكند و اوضاع را طوری پیش میبرد كه محال است تماشاگر چشم از این تماشای ناب و یگانه بردارد.
حالا اگر چشم بازیگر خوب و كاربلد هم خاص و منحصربهفرد باشد كه دیگر نور علی نور است و همه چیز برای یك عیش بینقص نمایشی مهیاست. یكی از نمونههای حی و حاضرش علی نصیریان است كه با آن چشمان درشت شرقی، چه كارها كه نكرده طی این همه سال بازیگری. او با آگاهی و تجربههای متفاوت بازیگری و تربیت درست چشمهایش، صاحب نگاهی ویژه و امضایی بصری شد و به این توان غبطهبرانگیز دست یافت كه چشمهایش را بسته به هر نقش و بسته به اقتضای فیلمنامه و اثر نمایشی، بازتعریف كند و به شكل و شمایل شخصیت درآورد. از این رو چشمهای ساده آقای هالو و خیرگی نگاه خیانت دیده پستچی كجا و برق رعبآور چشمان بزرگ آقای دیوانسالار كجا. خوشبختانه چشمهای نصیریان هنوز خوب میدوند و برقشان گیرا و روشنی بخش نقشهاست، میگویید نه، خیره شوید به چشمهای كاظمخان در مسخرهباز تا دیگر نتوانید چشم از او بردارید.