نسخه Pdf

ببخشید شما؟

ببخشید شما؟

    رفاقت ماندگار
دو سال به انقلاب مانده بود که با حجت‌الاسلام رضا کامیاب از اهالی شهر مشهد که در ماه‌های رمضان برای تبلیغ به کرمان می‌آمد، آشنا شدم. این جوری پایم به مبارزات علیه رژیم باز شد. ببینم شما به قسمت ایمان دارید؟ می پرسید منظورم چیست؟!  رفاقت من و رضا کامیاب فقط تا هفتم مرداد ٦٠ که سازمان مجاهدین خلق او را شهید کرد، ادامه داشت؛اما این دوستی کوتاه‌مدت باعث شد با یک روحانی‌ مشتی و با معرفت از مشهد به نام آقا سیدعلی حسینی خامنه‌ای آشنا شوم. رفاقتی که سال ها 
ادامه پیدا کرد.
  این یعنی قسمت. 

    مدال افتخار
بعد از انقلاب «سپاه» را بهترین جا برای خدمت دیدم.  مدتی فرمانده پادگان قدس سپاه در کرمان بودم. شهریور ٥٩ که جنگ ایران و عراق شروع شد، آموزش گردان هایی که از کرمان اعزام می شدند با من بود.درطول هشت سال دفاع مقدس توفیق داشتم به عنوان یک سرباز  (ایشان فرمانده لشکر  41 ثارا...  کرمان بود) به کشور و اسلام عزیز خدمت کنم. دوستم را که یادتان هست. حالا او رهبر قلب و جان همه ایرانی‌ها و حتی خیلی از مسلمانان جهان شده. خیلی شیرین بود وقتی از زبان ایشان شنیدم که فلانی «شهید زنده» است. و از آن شیرین تر وقتی بود که مدال افتخار خدمت را از دست  آقا گرفتم. حالا می فهمم چقدر انتخاب دوست مهم است. قبول داری؟!
ضمیمه کلیک