مرگ پرندگان مهاجر از تالاب میانکاله در مازندران به سواحل بنادر گز و ترکمن در گلستان کشیده شده است
مرگ، پایان پرنده است
آنسوی هیاهوی اخبار کرونایی که هر خبر دیگری در آن گم میشود، پشت آن دیوار بالا و بلند که فعلا راه چندانی به آن نیست، خبرهایی است؛ رویدادهایی که بی خبری ما به معنای متوقف شدنشان نیست؛ رویدادهایی تلخ مثل مرگ هزاران هزار پرنده مهاجر در تالابهای مازندران و گلستان که با گذشت بیش از یک ماه و نیم از آغاز مرگ و میرشان، مدیرکل محیط زیست استان مازندران میگوید هنوز درحال تلف شدن هستند و حتی سیر مرگ و میرشان کاهش نیافته و تنها در سطح تالابهای منطقه گسترده شده است.
میانکاله نام آشنایی است؛ نامی گره خورده با پرندگان مهاجر در استان مازندران؛ تالابی که هرساله در کنار تالاب سرخرود، پذیرای صدها هزار بال پرنده مهاجر از سرزمینهای شمالی میشود؛ پرندگانی که شمار زیادی از آنها هرساله به دست شکارچیان غیرمجاز شکار میشوند. امسال اما علاوه بر شکارچیان، عامل دیگری هم به کشتار پرندگان مهاجر دامن زد؛ عاملی نامعلوم که کارشناسان آن را نوعی سم اعلام کردند؛ سم بوتولیسم حاصل از بسته شدن بخشی از آب ورودی به تالاب، هرچند طی روزهای اخیر بیانیه ای این سم را به شکارچیان شمال کشور و انتقام گیری شان از محیط زیست و دولت به دلیل عدم اجازه شکار منتسب کرده است.
منتظر گرم شدن هوا میمانیم
اینکه دلیل درست مرگ حدود 20 هزار فلامینگو و پرنده مهاجر در میانکاله چه بوده، به کنار، خبر تلخ آن است که این
مرگ و میر در سکوت خبری از تالابهای شمال همچنان ادامه دارد؛ خبری که حسینعلی ابراهیمی کارنامی، مدیرکل محیط زیست مازندران در گفتوگو با ایسنابه آن اشاره کرده و گفته: آمار تلفات کاهش پیدا نکرده و تنها تراکم پرندگان مرده به سمت شرق میانکاله رفته است.
تنها بحث ادامه مرگ و میر پرندگان نیست و ماندن لاشه آنها در تالاب و اطراف آن نیز مشکلی است که کارنامی درباره اش گفته: ماندن مردار پرندگان در تالاب به لحاظ زیست محیطی زمینه ساز باکتریها میشود و باید از طرف محیط زیست جمعآوری شود، اما در شرق میانکاله با توجه به باتلاقی بودن، کار را برای همکاران محیط زیست دشوار کرده است.
روزگار غریبی است، اگر تا همین یکی دو ماه پیش بحث تغییر اقلیم و گرمایش زمین یکی از مهمترین و
نگران کننده ترین دغدغههای مردم کره خاکی بود، این روزها همه منتظر گرم شدن هوا هستند، از کارشناسان و روسای کشورهای کرونازده جهان از جمله کشور خودمان بگیرید که امیدوارند با گرم شدن هوا از شر کرونا خلاص شویم، تا مسئولان محیط زیست استانهای شمالی که میگویند اگر هوا زودتر گرم شود، پرندگان مهاجر به سرزمین مادری خود برمی گردند و از معرکه پرخطر تالابهای کشورمان خلاص میشوند؛ همان چیزی که مدیرکل محیط زیست مازندران پرسیده و وی هم آن را یکی از راهکارهای کاهش آمار تلفات پرندگان میانکاله دانسته و میگوید: تنها راه امید به گرم شدن زودتر مناطق سیبری است که مهاجرت معکوس اتفاق بیفتد و پرندگان از تالاب مهاجرت کنند.
ابراهیمی کارنامی برای شکارچیان خطاکار هم خط و نشان کشیده و گفته محیط زیست از آنها شکایت کرده و اگر واقعا این شکارچیان سم به میانکاله ریخته باشند باید به لحاظ قانونی و زیست محیطی پاسخگو باشند، زیرا خسارت بزرگی به محیط زیست وارد کرده اند.
این آمار تلخ
اما آمار دقیق پرندگان زیبا و تلف شده مهاجر در مازندران دست کیست؟ خبرنگار ایسنا این پرسش را از سید حسین رضوانی، مدیرکل دامپزشکی مازندران گفته: ما آمار تلفات پرندگان بخش میانکاله در استان گلستان را نداریم، اما همینقدر میدانیم که روزانه زیر 10 بال پرنده تلف شده داشته و داریم.
آنچه نگرانی را بیشتر میکند این است که نه تنها مرگ پرندگان در میانکاله متوقف نشده، که دامنه این مرگ و میر به تالابهای استان گلستان هم کشیده شده و دراین زمینه چند روز پیش محمود شکیبا، رئیس اداره نظارت بر حیات وحش محیط زیست گلستان گفت که از یکی دو هفته پیش شاهد مرگ پرندگان مهاجر در سواحل بندرهای ترکمن و گز هستیم و این تلفات همچنان ادامه دارد، طوری که تا
سه شنبه گذشته یعنی 6 اسفند لاشه حدود 8هزار پرنده در سواحل بندرهای مذکور جمعآوری شده است.
مرگ شنزارهای خوزستان با مالچ پاشی
بهار که از راه برسد، برای هر کسی اگر با عطر گل و طراوت باران و حس خوب روزهای بهاری و سفرهای نوروزی همراه باشد، برای هموطنان خوزستانی مان بوی خاک میدهد؛ خاک و غبار نفسگیری که با وزش اولین نسیمهای نوروزی به هوا برمی خیزد و آسمانشان را تیره و تار میکند؛ روی در و دیوار و قالیهای شسسته شده مینشیند و هم نفس کشیدن را سخت میکند و هم
غصه ای میشود توی دل بانوان خوزستانی که خانه شان را خانه تکانی و مثل دست گل کرده اند.
مسئولان خوزستان سالهاست میخواهند هرجوری که شده بساط ریزگردها را از استانشان جمع کنند؛ راهها رفته اند و طر حها ریخته اند، یکی اش طرح مالچ پاشی شنزارهای خوزستان است که هرساله این موقع از سال اجرا میشود و امسال صدای فعالان محیط زیست را در آورده است. آنها میگویند مالچ پاشی منجر به مرگ هزاران گونه جانوری ارزشمند شده در حالی که اساسا این مناطق نه کانون گرد و غبارند و نه در مجاورت مناطق مسکونی هستند. رضا نیکفلک، کارشناس و فعال محیط زیست به مهر گفته: طی پنج روز مالچ پاشی در منطقه بیت کوصر واقع در هشت کیلومتری شهر بستان که در مجاورت منطقه حفاظت شده میشداغ قرار گرفته، هزاران گونه جانوری خاص و
منحصر به فرد تلف شدند و هر روز گونههای بیشتری تلف خواهند شد.
نیکفلک به قول معاون فنی اداره کل منابع طبیعی مالچ پاشی اشاره میکند که گفته مالچ پاشی روی شنزارها با هماهنگی سازمان محیط زیست و در خارج از مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست صورت خواهد گرفت حال آنکه این مناطق دارای تنوع گیاهی و جانوری یکسانی بوده و هیچ تفاوتی بین مناطق آزاد و مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست وجود ندارد.
این فعال محیط زیست میگوید: وی تصریح کرد: برخی گونههای جانوری شنزارهای خوزستان در هیچ نقطه دیگری از جهان یافت نمیشود و زیستگاه آنها تنها محدود به شنزارهای خوزستان است. گونهای مانند آگامای اهوازی که زیستگاه این جانور تپههای شنی بزرگ است، یا گکوی ماسه زار پارسی که به تازگی معرفی شده است. این گونه هم بومی و انحصاری ایران است و پراکنش آن تنها مربوط به شنزارهای استان خوزستان است. از دیگر گونههای مهم و خاص منطقه میتوان به آهوی شنی (گونه خاص شنزارهای خوزستان) افعی شاخدار عربی، کورمار خوزستانی، اسکینگ شنزار، روباه شنی، پامسواکی کوچک، جربیل پاسفید، هوبره، خروس کولی اجتماعی که ارزش حفاظتی آن همانند یوزپلنگ و درنای سیبری است و تعداد بسیار زیادی از خزندگان، پرندگان و پستانداران مهم اشاره کرد.
نیکفلک یادآور میشود: باوجود ارزشهای بی نظیر زیستی در این مناطق سرتاسر حیات، در کمال حیرت و ناباوری، مالچ سیاه نفتی و کشنده را بر روی زیستگاه این موجودات ارزشمند پاشیده و تمامی حیات منطقه را در زیر مالچ دفن میکنند. اما تأسف بارتر آنکه مالچ پاشی بر روی ماسه زارها هیچ توجیه علمی و منطقی نداشته و این کار علاوه بر آسیبهای فراوان به محیط زیست و گونههای جانوری و گیاهی منطقه، نوعی هدر رفت سرمایههای ملی و حیف و میل بیتالمال توسط عدهای خاص است زیرا این مناطق هیچ نیازی به مالچ پاشی ندارند، این تپههای شنی زیبا و با ارزش دور از مناطق مسکونی هستند و قبل از ظهور انسانها نیز وجود داشته اند.
وی میگوید: مالچ پاشی در این مناطق با توجیه غلط مهار کانونهای گرد و غبار و تثبیت شنهای روان که به تأسیسات آسیب میزنند صورت میگیرد، حال آنکه این مناطق به هیچ عنوان کانون گرد و غبار نبوده و ذرهای گرد و غبار از این شنزارها بلند نشده و نخواهد شد. همانطور که از نام آن پیداست شنزار، دانههای شن سنگین بوده و قابلیت معلق ماندن در هوا را نخواهند داشت. حتی در بادهای بسیار شدید تنها در حد چند متر در محدوده خود جابه جا خواهند شد و به هیچ عنوان کوچکترین ذرهای از شنها به مناطق مسکونی سرایت نمیکند حال آنکه در خوزستان هیچ شهر یا روستایی در شنزارها احداث نشده و این زیستگاهها از مناطق مسکونی دور هستند، اما مالچ پاشی دقیقاً در همین نقاط دور افتاده و زیستگاه حیات وحش صورت میگیرد.
منتظر گرم شدن هوا میمانیم
اینکه دلیل درست مرگ حدود 20 هزار فلامینگو و پرنده مهاجر در میانکاله چه بوده، به کنار، خبر تلخ آن است که این
مرگ و میر در سکوت خبری از تالابهای شمال همچنان ادامه دارد؛ خبری که حسینعلی ابراهیمی کارنامی، مدیرکل محیط زیست مازندران در گفتوگو با ایسنابه آن اشاره کرده و گفته: آمار تلفات کاهش پیدا نکرده و تنها تراکم پرندگان مرده به سمت شرق میانکاله رفته است.
تنها بحث ادامه مرگ و میر پرندگان نیست و ماندن لاشه آنها در تالاب و اطراف آن نیز مشکلی است که کارنامی درباره اش گفته: ماندن مردار پرندگان در تالاب به لحاظ زیست محیطی زمینه ساز باکتریها میشود و باید از طرف محیط زیست جمعآوری شود، اما در شرق میانکاله با توجه به باتلاقی بودن، کار را برای همکاران محیط زیست دشوار کرده است.
روزگار غریبی است، اگر تا همین یکی دو ماه پیش بحث تغییر اقلیم و گرمایش زمین یکی از مهمترین و
نگران کننده ترین دغدغههای مردم کره خاکی بود، این روزها همه منتظر گرم شدن هوا هستند، از کارشناسان و روسای کشورهای کرونازده جهان از جمله کشور خودمان بگیرید که امیدوارند با گرم شدن هوا از شر کرونا خلاص شویم، تا مسئولان محیط زیست استانهای شمالی که میگویند اگر هوا زودتر گرم شود، پرندگان مهاجر به سرزمین مادری خود برمی گردند و از معرکه پرخطر تالابهای کشورمان خلاص میشوند؛ همان چیزی که مدیرکل محیط زیست مازندران پرسیده و وی هم آن را یکی از راهکارهای کاهش آمار تلفات پرندگان میانکاله دانسته و میگوید: تنها راه امید به گرم شدن زودتر مناطق سیبری است که مهاجرت معکوس اتفاق بیفتد و پرندگان از تالاب مهاجرت کنند.
ابراهیمی کارنامی برای شکارچیان خطاکار هم خط و نشان کشیده و گفته محیط زیست از آنها شکایت کرده و اگر واقعا این شکارچیان سم به میانکاله ریخته باشند باید به لحاظ قانونی و زیست محیطی پاسخگو باشند، زیرا خسارت بزرگی به محیط زیست وارد کرده اند.
این آمار تلخ
اما آمار دقیق پرندگان زیبا و تلف شده مهاجر در مازندران دست کیست؟ خبرنگار ایسنا این پرسش را از سید حسین رضوانی، مدیرکل دامپزشکی مازندران گفته: ما آمار تلفات پرندگان بخش میانکاله در استان گلستان را نداریم، اما همینقدر میدانیم که روزانه زیر 10 بال پرنده تلف شده داشته و داریم.
آنچه نگرانی را بیشتر میکند این است که نه تنها مرگ پرندگان در میانکاله متوقف نشده، که دامنه این مرگ و میر به تالابهای استان گلستان هم کشیده شده و دراین زمینه چند روز پیش محمود شکیبا، رئیس اداره نظارت بر حیات وحش محیط زیست گلستان گفت که از یکی دو هفته پیش شاهد مرگ پرندگان مهاجر در سواحل بندرهای ترکمن و گز هستیم و این تلفات همچنان ادامه دارد، طوری که تا
سه شنبه گذشته یعنی 6 اسفند لاشه حدود 8هزار پرنده در سواحل بندرهای مذکور جمعآوری شده است.
مرگ شنزارهای خوزستان با مالچ پاشی
بهار که از راه برسد، برای هر کسی اگر با عطر گل و طراوت باران و حس خوب روزهای بهاری و سفرهای نوروزی همراه باشد، برای هموطنان خوزستانی مان بوی خاک میدهد؛ خاک و غبار نفسگیری که با وزش اولین نسیمهای نوروزی به هوا برمی خیزد و آسمانشان را تیره و تار میکند؛ روی در و دیوار و قالیهای شسسته شده مینشیند و هم نفس کشیدن را سخت میکند و هم
غصه ای میشود توی دل بانوان خوزستانی که خانه شان را خانه تکانی و مثل دست گل کرده اند.
مسئولان خوزستان سالهاست میخواهند هرجوری که شده بساط ریزگردها را از استانشان جمع کنند؛ راهها رفته اند و طر حها ریخته اند، یکی اش طرح مالچ پاشی شنزارهای خوزستان است که هرساله این موقع از سال اجرا میشود و امسال صدای فعالان محیط زیست را در آورده است. آنها میگویند مالچ پاشی منجر به مرگ هزاران گونه جانوری ارزشمند شده در حالی که اساسا این مناطق نه کانون گرد و غبارند و نه در مجاورت مناطق مسکونی هستند. رضا نیکفلک، کارشناس و فعال محیط زیست به مهر گفته: طی پنج روز مالچ پاشی در منطقه بیت کوصر واقع در هشت کیلومتری شهر بستان که در مجاورت منطقه حفاظت شده میشداغ قرار گرفته، هزاران گونه جانوری خاص و
منحصر به فرد تلف شدند و هر روز گونههای بیشتری تلف خواهند شد.
نیکفلک به قول معاون فنی اداره کل منابع طبیعی مالچ پاشی اشاره میکند که گفته مالچ پاشی روی شنزارها با هماهنگی سازمان محیط زیست و در خارج از مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست صورت خواهد گرفت حال آنکه این مناطق دارای تنوع گیاهی و جانوری یکسانی بوده و هیچ تفاوتی بین مناطق آزاد و مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست وجود ندارد.
این فعال محیط زیست میگوید: وی تصریح کرد: برخی گونههای جانوری شنزارهای خوزستان در هیچ نقطه دیگری از جهان یافت نمیشود و زیستگاه آنها تنها محدود به شنزارهای خوزستان است. گونهای مانند آگامای اهوازی که زیستگاه این جانور تپههای شنی بزرگ است، یا گکوی ماسه زار پارسی که به تازگی معرفی شده است. این گونه هم بومی و انحصاری ایران است و پراکنش آن تنها مربوط به شنزارهای استان خوزستان است. از دیگر گونههای مهم و خاص منطقه میتوان به آهوی شنی (گونه خاص شنزارهای خوزستان) افعی شاخدار عربی، کورمار خوزستانی، اسکینگ شنزار، روباه شنی، پامسواکی کوچک، جربیل پاسفید، هوبره، خروس کولی اجتماعی که ارزش حفاظتی آن همانند یوزپلنگ و درنای سیبری است و تعداد بسیار زیادی از خزندگان، پرندگان و پستانداران مهم اشاره کرد.
نیکفلک یادآور میشود: باوجود ارزشهای بی نظیر زیستی در این مناطق سرتاسر حیات، در کمال حیرت و ناباوری، مالچ سیاه نفتی و کشنده را بر روی زیستگاه این موجودات ارزشمند پاشیده و تمامی حیات منطقه را در زیر مالچ دفن میکنند. اما تأسف بارتر آنکه مالچ پاشی بر روی ماسه زارها هیچ توجیه علمی و منطقی نداشته و این کار علاوه بر آسیبهای فراوان به محیط زیست و گونههای جانوری و گیاهی منطقه، نوعی هدر رفت سرمایههای ملی و حیف و میل بیتالمال توسط عدهای خاص است زیرا این مناطق هیچ نیازی به مالچ پاشی ندارند، این تپههای شنی زیبا و با ارزش دور از مناطق مسکونی هستند و قبل از ظهور انسانها نیز وجود داشته اند.
وی میگوید: مالچ پاشی در این مناطق با توجیه غلط مهار کانونهای گرد و غبار و تثبیت شنهای روان که به تأسیسات آسیب میزنند صورت میگیرد، حال آنکه این مناطق به هیچ عنوان کانون گرد و غبار نبوده و ذرهای گرد و غبار از این شنزارها بلند نشده و نخواهد شد. همانطور که از نام آن پیداست شنزار، دانههای شن سنگین بوده و قابلیت معلق ماندن در هوا را نخواهند داشت. حتی در بادهای بسیار شدید تنها در حد چند متر در محدوده خود جابه جا خواهند شد و به هیچ عنوان کوچکترین ذرهای از شنها به مناطق مسکونی سرایت نمیکند حال آنکه در خوزستان هیچ شهر یا روستایی در شنزارها احداث نشده و این زیستگاهها از مناطق مسکونی دور هستند، اما مالچ پاشی دقیقاً در همین نقاط دور افتاده و زیستگاه حیات وحش صورت میگیرد.